بخشی از دفاعیه دکتر محمد مصدق در بیدادگاه کودتاچیان:
» در طول تاریخ مشروطیت ایران، این اولین بار است که یک نخستوزیر قانونی مملکت را به حبس و بند میکشند و روی کرسی اتهام مینشانند... به من گناهان زیادی نسبت دادهاند ولی من خودم میدانم که یک گناه بیشتر ندارم و آن این است که تسلیم تمایلات خارجیان نشده و دست آنان را از منابع ثروت ملی کوتاه کردهام... مردم این مملکت میدانند که وضع من در بسیاری جهات با وضع مارشال پتن فرانسوی بیشباهت نیست. من هم سالخوردهام و به وطن خود خدمتی کردهام. من هم مثل او در اواخر عمر به روی کرسی اتهام نشستهام و شاید مثل او محکوم شوم ولی همه نمیدانند بین من و او یک تفاوت آشکار است. پتن به جرم همکاری با دشمن ملت فرانسه به دست ملت فرانسه محاکمه شد و من به گناه مبارزه با دشمن ملت ایران به دست عمال بیگانگان«.
از چه رو و چرا یادآوری کودتای انگلیسی-آمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ توسط شاه و شیخ و عمال بیگانه، علیه حکومت ملی دکتر مصدق اهمیت دارد؟
پس از جنگ جهانی دوم که کشورهای استعمارزده یکی پس از دیگری استقلال خود را به دست میآوردند، ضربات مهلکی بر پیکر اقتصاد شکوفا و بادآوردهی حاصل از غارتگری انگلستان استعمارگر وارد آمد.
پس از انقلاب مشروطه که بنا بر آن میبایست حاکمیت ملی استقرار یابد، ایران صاحب مجلس نمایندگان شد و وارد دوران تجدد گردید. امری که ابرقدرت انگلستان، که بر سرمایههای ایران چنگ انداخته بود، برنتافت. بدین سبب با توسل به کودتا، رضاخان را به شاهی رساند؛ که آغازگر سلسله پهلوی و استبداد ناشی از آن شد.
در دهههای چهل و پنجاه میلادی، قدرت استعماری انگلستان در حال افول بود. پس از استقلال هند به رهبری گاندی و شکلگیری دموکراسی در آن کشور، حضور کشورهای مستقل و آزاد که تکیه را بر مردم و احترام به حق حاکمیت آنان بر سرنوشت خویش قرار داده بودند، بهمنزله خطری بالقوه برای سیاست سلطهجویانه انگلستان، بهویژه در منطقه خاورمیانه، تلقی میشد.
حکومت دکتر محمد مصدق که یک سال پس از قیام مردم در سی تیر ۱۳۳۱ شکل گرفت، از این ویژگی برخوردار بود. وی بنا داشت ضمن احیای قانون مشروطیت، موازنه منفی را اساس سیاست خارجی قرار دهد؛ که بنا بر آن، هیچ قدرتی اعم از داخلی (شاه) و نیز بیگانه (نظام سلطه) شریک حاکمیت مردم بر سرنوشت کشور نباشد.
در مقابل، شاه که بنا بر قانون اساسی مشروطیت میبایست سلطنت میکرد و حکومت را به منتخب مردم وامیگذاشت، قدرت خود را در خطر دید. با توسل به دو قدرت سلطهجوی وقت، و در سود و همسویی با منافع آنان، کودتایی را تدارک دید که ناقض حقوق مردم و نیز حقوق ملی ایران شد.
انجام آن کودتا بدون عناصری در داخل، که سرسپرده و در خدمت بیگانگان بودند، ناممکن مینمود. دلارهای آمریکایی، همکاری دربار، اراذل و اوباش، همچنین بخشی از روحانیت قدرتطلب چون کاشانی و بهبهانی، و حزب کمونیست توده این امکان را فراهم کردند؛ و کودتایی که در ۲۵ مرداد شکست خورده بود، سرانجام در ۲۸ مرداد به مدد ائتلاف یادشده و خالی گذاشتن صحنه توسط مردم، موفق شد. این امر، تحول ایران را از استبداد بهسوی مردمسالاری و رشد بر میزان عدالت اجتماعی با تأخیری بزرگ روبهرو ساخت.
استبداد شاه، و فساد حاکم بر نظام سلطنت و دربار، بنا بر اعتراف خود شاه و بسیاری دیگر از نزدیکان به قدرت، انقلاب و تحول را ناگزیر کرد. سرانجام در پی جنبش همگانی، انقلاب ضد استبدادی-استعماری مردم ایران در سال ۵۷ واقع شد.
اما آنچه مردم، به ویژه کنشگران و فعالان سیاسی-مدنی، از آن غفلت کردند، عدم درسآموزی از تجربه بود. حضور عناصری بازمانده از کودتای ۲۸ مرداد در "رهبری" انقلاب و حلقه نزدیک به آن، از جمله حزب جمهوری اسلامی، خطری بالقوه شد که بار دیگر تحول و رسیدن ملت به حق حاکمیت بر سرنوشت خویش را با کودتا علیه جمهوریت و بازسازی استبداد، این بار با رنگ و لعاب دینی، به تأخیر انداخت. آنچه که امروز بر میهن ما و مردم میگذرد، حاصل این کودتاست.
هممیهنان!
امروز، تحت ولایت استبداد حاکم، فساد و ناهنجاریهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی وضعیت کشور را به جایی رسانده است که تحول، ناگزیر است.
سیاست نظامهای سلطه همان است که در دهه ۵۰ میلادی بود؛ یعنی عدم تحمل کشوری مستقل و آزاد – بهویژه با اهمیت استراتژیک ایران – که در آن مردم بر سرنوشت خویش و میهن حاکم باشند و بر اساس سیاست موازنه عدمی، هیچ قدرتی اعم از داخلی یا خارجی شریک این حاکمیت نباشد. بدینسبب میکوشند تا بار دیگر، تحولی را که مطلوب قدرت خویش باشد، هدایت کنند؛ ولو با جنگ و تجاوز به خاک میهن.
بر اساس تجربه آموختهایم که این امر بدون به خدمت گرفتن عواملی در درون و برون، ناممکن و ناشدنی است. جنگ ۱۲ روزه و طرح نتانیاهو، آمریکا، ناتو و نقش مزدوران در آن، گواه این امر است.
لازم است از جنبشهای پیشین، بهویژه دو تجربه تلخ تاریخ معاصر ایران که به بهای سنگین کسب شده است، درس بیاموزیم. فرصت دادن به راندهشدگان توسط انقلاب مردم، و نیز شرکتکنندگان در دو کودتا در ۲۸ مرداد ۳۲ و ۳۰ خرداد ۶۰ علیه دو قهرمان استقلال و آزادی – دکتر محمد مصدق، نخستوزیر معتمد مردم، و ابوالحسن بنیصدر، تنها منتخب مردم در یک انتخابات آزاد و رقابتی – غفلت از تجربه و مهلک است.
مجامع اسلامی ایرانیان ضمن هشدار به هوشیاری نسبت به بدیلسازی بیگانگان از عناصری وابسته و ضد ملی یادآور میشوند:
تجاوز قدرتهای سلطهگر به خاک میهن محکوم است و تحول مطلوب و گذار از استبداد حاکم به نظامی مردمسالار، تنها توسط خود مردم ایران و با مبارزه خشونتزدا و خشونتپرهیز میسر است.
مجامع اسلامی ایرانیان
۲۸ مردادماه ۱۴۰۴برابر با ۱۹ اوت ۲۰۲۵
📧 دبیرخانه:
dabirkhaneh@majame.com
🌐 وبسایت:
https://www.majame.com