این جملهی سلمان رشدی در واکنش به حملهای خشونتآمیز که در پنجم آگوست ۲۰۲۲ (۱۹ مرداد ۱۴۰۱) به او شد، بیان شده و در سخنرانی ایشان در جشنواره «PEN World Voices» عنوان گردید. او چنین گفت:
«یک شعر نمیتواند گلوله را متوقف کند. یک رمان نمیتواند بمب را خنثی کند. نه همه طنزپردازان قهرماناند. اما ما بییار نیستیم. حتی وقتی سر اورفئوس از بدن جدا شد، باز هم آواز سر داده است. آواز از مرگ قویتر است. ما میتوانیم حقیقت را آوازی،ترانه کنیم و دروغگویان را نام ببریم. همراهان سنگرهای مبارزه را حمایت کنیم و صدایشان را با افزودن صدای خودمان ویرایش کنیم »
براساس گفتهٔ سلمان رشدی، میتوان چنین نتیجه ای گرفت:
رشدی با تأکید بر اینکه شعر یا رمان بهتنهایی توانایی متوقف کردن گلوله یا خنثی کردن بمب را ندارد، جایگاه واقعی ادبیات را از سطح کنش فیزیکی به سطح کنش معنایی و اخلاقی منتقل میکند. او این تمایز را نه برای کاستن از اهمیت هنر، بلکه برای برجسته کردن کارویژهٔ آن مطرح میسازد: هنر در عرصهٔ حقیقت و حافظه عمل میکند، نه در میدان جنگ و سیاست عریان. با این حال، همین قدرتِ «حقیقت را ترانه ای کنیم و انرا بخوانیم و نام بردن از دروغگویان» خود نوعی عمل مقاومتی است؛ مقاومتی که سلاحش واژه و روایت است و میدانش وجدان جمعی. رشدی با یادآوری اسطورهٔ اورفئوس، که حتی پس از مرگ نیز آواز میخواند، به پایداری صدا در برابر مرگ اشاره میکند: ادبیات شاید نتواند خشونت را آنی متوقف کند، اما میتواند بذر تردید را در دل دروغ و بذر امید را در دل ترس بکارد، و این همان جایی است که قدرت نرم، به آهستگی، بنیان خشونت را میفرساید.
علی آشوری. سندیاگو
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد