logo





کشور ما در یکی از مهم‌ترین تندپیچ‌های تاریخ خود می‌باشد،
بنگریم در کجا ایستاده‌ایم!

پنجشنبه ۲۶ تير ۱۴۰۴ - ۱۷ ژوييه ۲۰۲۵

رضا اکرمی

reza-akrami.jpg
به‌درستی گفته‌اند، جنگ ادامه سیاست است اما به طریقی دیگر.

اگر این بیان ازجنگ واقعیت داشته باشد، باید اضافه کرد که جنگ، این نماد عریان و خشونت آمیز سیاست، نه تنها‌ جائی برای بازی با کلمات، دو‌پهلو‌گوئی و بازبان چوبی حرف زدن برای سیاستمداران باز نمی گذارد، بلکه به نوبه خود می تواند برخی شکاف‌ها و جابه‌جائی‌های جدیدی هم در صفوف جریانات سیاسی و اجتماعی به‌وجود بیاورد. چنان‌که این روز ها و به‌دنبال حمله نظامی اسرائیل و آمریکا به ایرانِ زیر سلطه جمهوری اسلامی دیده‌ایم.

از همین روست  که به‌دنبال این جنگ ۱۲ روزه ما در میان مخالفین حکومت نه تنها شاهد یارگیری‌های جدید هستیم، بلکه به‌نظر می‌رسد برای بخش‌هائی از این« اپوزیسیون»،  جبهه رودرروئی، به کلی عوض شده‌است و اصل ماجرا، یعنی کلیت دو نیروی عمده، حکومت سرکوبگر داخلی و  متجاوز خارجی، از قلم افتاده‌اند و درحالی‌که مخالفان برای برخورد با یکدیگر شمشیر را از رو بسته اند، آن دو  دارند با دُمشان گردو می‌شکنند.

در زیر تلاش می کنم نشانی ازاین صف‌بندی جدید را بنمایانم، هرچند با آن‌چه از ما ایرانی‌های عصر شبکه‌های مجازی می شناسیم، باید گفت به تعدادی که هستیم صاحب نظریم و استعداد داریم دنبال تشکیل «صف مستقل» چند نفره خود باشیم.

این را هم ذکر کنم ازآن‌جا که دراین دسته بندی، خواسته‌ام بر مقوله جنگ و رابطه‌اش با براندازی رژیم اسلامی متمرکز شوم، آگاهانه، جریان موسوم به «اصلاح طلب» و «تحول طلب» را علی الحساب مجزا کرده‌ام تا حرف از کسانی بزنم که دراین چهار و پنج دهه دستی دورتر برآتش جمهوری اسلامی داشته‌اند و عملا حکومت دینی را نمی‌خواسته‌اند ولو این‌که در برهه‌ای با آن هم‌سوئی و همراهی داشته‌اند.

و اما دسته بندی :

۱- سلطنت‌طلبان که می خواهند ایران، «بخوان حکومت پادشاهی را پس بگیرند»، اینان همان‌طور که در پیام‌های رضا پهلوی و هوادارانشان دیدیم، مشوق اسرائیل و‌ آمریکا برای حمله نظامی بوده‌اند، هرچند که با کلمه بازی می‌کنند و تبلیغ می‌کنند که حملات متوجه جمهوری اسلامی است و نه ایران. به پیام‌های آقای رضا پهلوی مراجعه کنید شما حتی نام اسرائیل را نمی‌بینید (حتی به نیکی). همه جا هست جنگ جمهوری اسلامی یا خامنه‌ای با مردم ایران، (که البته اگر در زمانه جنگ ناشی از حملات نظامی خارجی نبودیم) به خودی خود حرف غطی نبود، چون این حکومت سال‌هاست با مردم خودمان در جنگ است. اما نمی شود نتانیاهو و ترامپ، خود مرتب از عملیات کارساز حمله به این یا آن مرکز بگویند اما در پیام شما نامی برده نشود که طرف دیگر جنگ با جمهوری اسلامی کیست! ولو «کشور دوست و برادر باشد»، یعنی دولت‌های اسرائیل و آمریکا.

۲- جریانات خاکستری که مرزشان با سلطنت طلبان در این قسمت چندان روشن نیست، می‌گویند مسئله آن‌ها فعلا نوع رژیم آینده نیست. اما بعد از جنگ، دم خروس‌شان بیشتر بیرون زد و نشان دادند که جهت باد به کدام سو می وزد. برای این دسته سرنگونی حکومت اصل است، مردم بر اثر سرکوب، قادر به  تغییر رژیم نیستند. نیروهای خارجی باید ماشین سرکوب و امنیتی- نظامی رژیم را درهم بشکنند تا مردم بتوانند برای واژگونی رژیم وارد عمل شوند. طبعا این دولت خارجی باید طرف مذاکره و معامله‌ای هم در صف اپوزیسیون  داشته باشد و صدالبته فعلا از دید آن‌ها «شاهزاده رضا پهلوی» می باشد که دوستان خارجی طرف جنگ را باخود می‌تواند داشته باشد.

البته همین دسته را می‌‌توان به خرده گرایش هم تقسیم کرد، بخشی که  مدینه فاضله‌اشان غرب و اسرائیل است و اما دسته دیگری که صرفا  همان ناتوانی مردم برای سرنگونی حکومت را دلیل ضرورت دخالت خارجی عنوان می‌کنند. 

۳ جریاناتی که بیش از سلطنت طلبان عزمشان برای سرنگونی رژیم جزم است، سابقه عملی چنددهه‌ای در مبارزه با رژیم دارند، اگر جنگ توسعه یابد، بالقوه و بالفعل می‌توانند سهمی برعهده گیرند، به احتمال زیاد از هم اکنون به فکر برنامه ریزی متناسب با شرایط مفروض بازگشت جنگ هم می باشند.

 سازمان مجاهدین خلق و احزاب و گروه‌های اتنیکی یا  ملی - قومی را می‌توان دراین دسته جای داد.

۴ خیل متنوعی از احزاب و شخصیت‌های چپ، دمکرات، ملی و نهادهای مدنی در داخل و خارج از کشور هستند که خواهان سرنگونی حکومت می باشند، این‌ها به‌درستی براین باورند که رژیم اسلامی خود قبل از هر چیز منشأ بحران همه گیر کشور ماست، اما با عملیات نظامی خارجی مخالف‌اند. بعضا نهادهای بین المللی را برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی مورد خطاب و حتی انتقاد قرار می دهند، که چرا  به اندازه کافی به رژیم فشار نمی آورند تا به مطالبات مردم ایران پاسخ بدهد، اما همین که پای شیوه اقدام پیش می‌آید پا پس می‌کشند و دست و پایشان می لرزد. تأکید این دسته این است که مردم خود قادرند بدون دخالت خارجی بساط حکومت اسلامی را برچینند. به شرطی که خارجی‌ها آن‌هارا به حال خود بگذارند.

۵ دسته‌ای دیگر  براین باورند که اگر سرنگونی رژیم نتیجه حمله نظامی خارجی باشد، نباید از آن استقبال کرد. نه انداختن رژیم، بلکه اولویت در چنین شرایطی مخالفت با دخالت نظامی خارجی‌ است.

۶  و بالاخره محافلی از نوع «محورمقاومتی ها» هستند که نه تنها علیه هرگونه اقدام خارجی هستند بلکه به طور آشکار و ‌پنهان از رژیم جمهوری اسلامی حمایت می‌کنند و تبلیغاتشان در اساس علیه نیروهای سرنگونی‌طلب است . 

این محافل هرچند امروز در جبهه حکومت قرار دارند، به‌ویژه د رسیاست خارجی آن، اما به‌دو‌ دلیل آن‌هارا در بخش «اصلاح طلبان» قرار نداده‌ام، اول این‌که بسیاری از آن‌ها از پاپ کاتولیک‌تر هستند، اصلاح‌ طلبان را نئولیبرال می‌دانند و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را هم ساخته همین دولت‌های غربی می‌شناسند، در‌عین‌حال خودشان رانده‌شدگان سال‌های سرکوب حکومت‌اند، سابقه حضور در مسئولیت‌های سیاسی و امنیتی رژیم نداشته‌اند و بسیاری ازآن‌ها با حبس و تبعید دست و پنجه نرم کرده‌اند و همین امروز هم دست رژیم به آن‌ها برسد، معلوم نیست به زندان نیفتتد. یک جورهائی برخورد ایدئولوژیک، آن‌هم از نوع بسیار نامرغوب آن‌را با وقایع دارند.

در پایان ذکراین نکته بدیهی هم شاید خالی از فایده نباشد. همان‌طورکه با روی کارآمدن حکومت اسلامی ما با رژیمی فوق استثنائی مواجه شده ایم، در اپوزیسیون آن‌هم، ما با نمونه‌ای منحصر به فرد مواجه‌‌ایم. از شکنجه‌گر رژیم سابق تا شکنجه شده آن‌را در خیابان‌های پاریس و لوس‌آنجلس به عنوان پناهنده سیاسی داشته‌ایم و هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد، حتی به شکل افراطی و انتقام جویانه. کافی‌است فقط صفحات مباحث را ورق بزنیم تا شاهد جنگ کلامی این روزها باشیم که حجمش ده‌ها بار از کارزار تبلیغاتی صاحبان «جنگ دوازده روزه» بیشتر است.

نتیجه:  

فعلا که آتش بمب‌افکن‌ها و موشک‌پرانی‌ها خوابیده، لازم است بدون چراغ سبز نشان دادن به انواع دخالت نیروهای خارجی (له یا علیه) در امور ایران، از نوع روسی و چینی تا اسرائیلی- امریکائی و اروپائی، تمام تلاش را براین گذاشت که مبارزه مردم با جمهوری اسلامی در تداوم مبارزات چهار دهه گذشته، به‌ویژه جنبش «زن، زندگی، آزادی» قوت بگیرد، چراکه تا حکومت اسلامی، این مانع اصلی آزادی، دمکراسی، امنیت و آرامش مردم از سر راه رهائی کشور برداشته نشود، جامعه ما رنگ ثبات، توسعه و عدالت و برخورداری از جایگاه شایسته در جامعه بین الملل را نخواهد یافت و در ادامه دیر یا زود این دیگران هستند که برای ما تصمیم خواهند گرفت.

تصمیم دیگران هم از هم‌اکنون تکلیف‌اش روشن است. کافی‌است نظری بر حاصل دخالت نظامی همین دو دهه در خاورمیانه بیاندازیم .

بگذریم که این روزها جهان هم خود در چنان بحرانی  به سر می‌برد که به عنوان مثال امانوئل مکرون درسالروز انقلاب فرانسه اعلام می‌کند از جنگ جهانی دوم بدین‌سو هیچ‌گاه آزادی تا بدین حد درخطر نبوده است، از این رو باید ترس داشت و برای غلبه بر ترس قدرتمند شد و به همین منظور نه تنها فرانسه، بلکه تمامی کشورهای غربی و آن‌دسته از کشورهای جهان که وزنه یا نیمه وزنه‌ای در معادلات بین المللی دارند، در بودجه‌بندی‌های خود از لقمه نان مردم می‌زنند تا بر خریدهای نظامی خود بیافزایند. 

رضا اکرمی ۱۸ ژوئن ۲۰۲۵

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد