logo





رنج کودکان در غزه
کودکانی که به جای غذا خاک می‌خورند

سه شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۵ ژوييه ۲۰۲۵



ویدئوی پسربچه‌ای از غزه که جهان را تحت تأثیر قرار داد: محمد، پس از بازگشت از یکی از مراکز توزیع مواد غذایی، دست خالی و از شدت ناامیدی شروع به خوردن خاک کرد. یک تیم از شبکه ARD یک ماه بعد به دیدن او رفت.

محمد الدربی در حال پاره‌کردن تکه‌های مقوا برای روشن‌کردن آتش است. مادرش نان لواش را روی اجاقی دست‌ساز می‌پزد. او می‌گوید: «ما نان می‌پزیم و با ادویه می‌خوریم. چیز دیگری نداریم.»

آن‌ها حداقل امروز آرد برای پخت نان دارند. خانهٔ خانواده در غرب شهر غزه در نگاه اول سالم به نظر می‌رسد.

ویدئویی که جهان را درنوردید

یک ماه پیش، محمد ۱۲ ساله با ویدئویی به شهرت رسید. رسانه‌های بین‌المللی درباره‌اش گزارش دادند. او با دستان خالی از مرکز توزیع کمک‌ها بازگشت. وقتی خبرنگاری از او پرسید که حالش چطور است، محمد در برابر دوربین مشغول خوردن خاک شد.

او گفت: «کمی آرد به دست آورده بودم، اما دزدها آن را از من گرفتند. خیلی گریه کردم، چون نه آردی داریم و نه چیزی برای خوردن.»

گرسنگی، ناامیدی، فرسودگی: محمد بیمار است. پزشکان ناچار شدند بخشی از ریه‌اش را بردارند. او با چشمان قهوه‌ای درشتش می‌گوید که دیگر تقریباً هیچ ماده غذایی با قیمتی قابل پرداخت وجود ندارد. «یک کیلو گوجه‌فرنگی تقریباً ۲۵ یورو قیمت دارد.»

کمک ناکافی، توزیع ناعادلانه

کمک‌های انسان‌دوستانه همچنان به‌شدت ناکافی وارد نوار غزه می‌شوند. آنچه وارد می‌شود نیز به‌درستی و با هماهنگی توزیع نمی‌گردد. در تصاویر دیده می‌شود که روزبه‌روز خانواده‌های مسلح بیشتری کنترل کامیون‌های کمک‌رسانی را در دست می‌گیرند.

بنیاد کمک‌رسانی به غزه، که با حمایت اسرائیل و ایالات متحده فعالیت می‌کند، تنها در جنوب و مرکز نوار غزه بسته‌های کمک توزیع می‌کند. مراکز توزیع به‌طور پراکنده و نامنظم باز هستند.
شاهدان عینی گزارش می‌دهند که ارتش اسرائیل تقریباً هر روز به سوی افراد نیازمند که برای دریافت کمک گرد آمده‌اند، تیراندازی می‌کند. ارتش اسرائیل در این‌باره واکنش چندانی نشان نمی‌دهد.

جست‌وجوی غذا به‌عنوان وظیفه روزانه

در شمال، جایی که محمد زندگی می‌کند، نقاط کوچکی برای توزیع کمک‌های محلی وجود دارد. جست‌وجوی غذا و آب، روزمرگی این پسر دوازده‌ساله را شکل می‌دهد. او در مصاحبه با تیم استودیو ARD در تل‌آویو تقریباً درباره هیچ چیز دیگری، جز غذا، صحبت نمی‌کند. او از ۲۱ ماه پیش دیگر به مدرسه نرفته است.

«اول نگاه می‌کنیم ببینیم آشپزخانه خیریه باز است یا نه. بعد از بیدار شدن، از تانکر آب می‌گیرم. سپس با یک قابلمه به آشپزخانه خیریه می‌روم. گاهی غذا با خودم می‌آورم، گاهی نه. بعد با دوستانم بازی می‌کنم، استراحت می‌کنم و می‌خوابم. و روز بعد همه چیز دوباره از اول شروع می‌شود.»

محمد الدربی: «آرزو دارم همه چیز آرام شود»

پدر محمد، منذر الدربی، پای شکسته دارد و به همین دلیل محمد مجبور است به کاروان‌های کامیون‌های کمک‌رسانی برود تا کمی کمک پیدا کند.

منذر الدربی می‌گوید: «البته من برای پسرم زندگی خوشبختی آرزو دارم، آرزو دارم جنگ تمام شود و کودکان دوباره به مدرسه بروند. بتوانند یاد بگیرند، بازی کنند و زندگی خوشبختی مانند قبل از جنگ داشته باشند. آرزو دارم همه چیز آرام شود و دوباره غذا، آرد و آب به ما برسد.»

برنامه‌ها برای آتش‌بس

امیدها برای آتش‌بس در غزه زیاد است، اما تردیدها نیز وجود دارد که آیا واقعاً جنگ پایان خواهد یافت یا خیر. محمد امیدوار است: «خیلی خوشحال می‌شوم چون می‌توانم از آشپزخانه خیریه غذا بگیرم و آب بنوشم. می‌توانم بازی کنم و هر جایی که خواستم بروم، چون نگران گلوله خوردن نیستم.»

او برای آتش‌بس برنامه‌هایی دارد: می‌خواهد به دکتر برود و دارو بگیرد، و البته: غذا و آب بخورد.

لینک ویدئوی این گزارش به زبان آلمانی
https://short-link.me/13hZo


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد