بنیامین نتانیاهو، در محل اصابت یک موشک ایرانی. (عکس: مارک اسرائیل سالم)
«یؤآنا گونن» در ستون خواندنی و همیشه دقیق خود در تاریخ و محل؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ملاقات آتی نتانیاهو و ترامپ را اینطور توصیف میکند: «دیدار میان یک فروشندۀ دوره گرد و سیار با زرادخانۀ (فریب رسانهای) و نمایندۀ هرج و مرج.»
او مینویسد: «این سردرگمی، ناشی از خطا و غافلگیرانه نیست، بلکه یک روش است. برای این دو رهبر غیرقابل اطمینان و غیرقابل پیشبینی، هرج و مرج بهترین فضای ممکن است؛ فضائی که به آنها اجازه میدهد از بحرانی به بحران دیگر و از یک بیانیه به بیانیۀ بعدی بروند، بدون برنامهریزی واقعی و بدون هیچ شفافیت یا احساس مسئولیتی.»
و البته که حق با "گونن" است. در حکومت امروز اسرائیل، هرج و مرج نتیجۀ اشتباه یا شکست نیست، بلکه منتج از ماهیت سیستم است.
اگر نگاهی بیندازیم به مناطق تحت سلطۀ اسرائیل، از دریا تا رود اردن، خواهیم دید که چگونه هرج و مرج بمثابۀ منطق ساختاری و سازماندهندۀ این رژیم عمل میکند، نه تنها بهعنوان یک تاکتیک، بلکه بهعنوان راهبرد مرکزی سلطه.
وضعیت در غزه
بر اساس گزارش BBC ، از قول یک مقام ارشد حماس، این گروه کنترل خود را بر حدود ۸۰٪ از نوار غزه از دست داده است. کنترل این مناطق اکنون در دست گروههای مسلح و باندهای تبهکار قرار دارد.
قبلاً کسانی مثل «لئات کوزما» و «لی مَدراخی»، در گفتگوی محلی، از وحشتی که این باندها به ساکنان غزه تحمیل میکنند، بویژه با غارت و کنترل کمکهای غذایی و بشردوستانه، نوشتهاند، مثلاً مقالۀ الگوی کمکهای بشردوستانۀ اسرائیل در غزه: بازیهای گرسنگی. و یا: اسرائیل فروپاشی اجتماعی غزه را اینگونه مهندسی کرد.
محمود مشتها (نویسنده و روزنامه نگار ساکن غزه) بهروشنی مینویسد:
«نتانیاهو از طریق قدرت دادن و حمایت از باندهای جنایتکار و استفاده از کمکهای انسانی به عنوان سلاح، در پی آنست که نوار غزه را به ممالک متخاصم تجزیه کند، که تنها پادشاه آن، هرج و مرج است.» برای حفظ این وضعیت، اسرائیل حتی حاضر است از رهبر یکی از باندهای محلی در جنوب غزه که به داعش وابسته است، حمایت کند.
به قول یک مقام ارشد سازمان ملل متحد: «اینها احتمالاً تنها افرادی هستند در غزه که میتوانند تا ۱۰۰ متری تانک اسرائیلی یا سربازان اسرائیلی نزدیک شوند، بدون آن که آسیبی ببینند.»
اسرائیل که با قدرت تمام با هرگونه حضور تشکیلات خودگردان فلسطینی در غزه مخالفت می کند، اکنون با نابود کردن نهادهای مدنی حماس، عملاً خارج از هر دو نهاد مشروع و موجود، وجود باندهای تبهکار را ترجیح داده است.
در این سیاست، نه عقلانیت امنیتی وجود دارد، نه برنامهای برای بازسازی غزه.
تنها چیزی که باقی مانده، هرج و مرج کامل است.
وضعیت در داخل اسرائیل
افزایش جنایت در مناطق عرب نشین اسرائیل نیز تصادفی نیست.
هیچ فرد عاقلی نمیتواند باور کند که پلیس اسرائیل ـ که موفق شد جنایات سازمانیافته یهودی را ریشهکن کند ـ اکنون ناتوان است از مقابله با همان پدیده در جامعۀ عربی.
وقتی نیروهای امنیتی دولت، بر تک تک نفسهایی که شهروند عرب میکشد نظارت دارند، مسخره است اگر فکر کنیم همین پلیس، نمیتواند با باندهای تبهکار مقابله کند.
همان پلیسی که چند دقیقه بعد از یک پست فیسبوکی ساده، جوانی را بازداشت میکند، در مقابل جنایت سازمانیافته دست و پا بسته است؟
همانطور که بَشار زُعبی نوشت، در جامعۀ عربی این رفتار به عنوان یک سیاست کاملاً حساب شده در نظر گرفته میشود؛ برای فروپاشاندن جامعهی عربی از درون.
جامعۀ عرب ادعای درماندگی دولت در برابر افزایش جرم و جنایت را رد می کند و معتقد است که این یک سیاست برنامه ریزی شده با هدف ایجاد هرج و مرج و تضعیف جامعۀ عرب از درون است. این حرف تئوری توطئه نیست، بلکه تنها توضیح منطقی برای وضعیت موجود است.
جامعۀ عرب اسرائیل به این باور دارد که جرم و جنایت در این جامعه ناشی از غفلت پلیسی نیست، این یک طرح دولتی است.
وضعیت در کرانۀ باختری
اگر در غزه و اسرائیل گروههای تبهکار را داریم، در کرانه باختری، این وظیفه به هستههای افراطی شهرک نشینان مستعمره های غیرقانونی (معروف به «جوانان تپهها») سپرده شده است.
این گروهها تحت حمایت مستقیم سربازان اسرائیلی فعالیت میکنند و در بسیاری موارد در همکاری با آنان عملیات خود راپیش می برند. با این که ارتش اسرائیل خود توانایی انجام انواع جنایت علیه فلسطینیها را دارد، اما این گروههای یهودی افراطی نیز از حمایت و آزادی عمل کامل برخوردارند.
چرا؟ چون ارزش افزودۀ آنها، ایجاد فضای بیقانونی و ترس است، چیزی فراتر از خشونت سازمانیافتۀ ارتش. فضایی که در آن هیچکس نمیداند چه زمانی، کجا و توسط چه کسی مورد حمله قرار خواهد گرفت.
در ظاهر، این هسته های تروریستی یهودی، درست مانند سازمانهای جنایتکار در غزه، در داخل اسرائیل نیز همان حکومت باشکوهی را که دولت به نام آن کودتای قضایی را ترویج می کند، تضعیف خواهد کرد . اما چه باک!.
از این گذشته، ارتش اسرائیل هیچ مشکلی ندارد که به تنهایی مأموریتهای این باندهای شرور در رابطه با ساکنان فلسطینی کرانۀ باختری، را خودش انجام دهد از جمله استفاده از خشونتهای شدید و اخراج ساکنان. علاوه بر این، این تروریستهای یهودی اغلب با خود سربازان نیز با شیوه ای خشونت آمیز مقابله می کنند.
در اینصورت باید پرسید چه چیزی می تواند مصونیت کامل و آزادی آنها را از طرف ارتش توضیح دهد؟ ارزش افزوده ای که این اوباش با خود به ارمغان می آورند و اسرائیل به آن نیاز دارد چیست؟ پاسخ در اینجا نیز اینست ـ ایجاد آشفتگی و هرج و مرج. چیزی که فراتر از خشونت نهادینه شده است، هیچ قانون مکتوبی ندارد، نیازی به دستور و هشدار ندارد و می تواند به هر کسی آسیب برساند، در هر لحظه و در هر مکان.
و در داخل اسرائیل: "کودتای قضایی" بمثابۀ ابزار هرج و مرج
اگر به کودتای قضایی نگاه کنیم، آن نیز یک ابزار برای گسترش هرج و مرج در داخل اسرائیل است، این بار علیه خودِ شهروندان یهودی.
بیش از دو سال است که مردم اسرائیل تحت فشار طوفان مداوم "قانونگذاری" قرار دارند که هدفش نابودی زیرساختهای حقوقی و اجتماعی کشور از پایه و اساس است.
قوانین جدید یکی پس از دیگری توسط نمایندگان راست افراطی شلیک میشود، و مردمی که میخواهند اعتراض کنند، ناگهان خود را درگیر جنگی بیپایان با اهدافی مبهم و متغیر مییابند؛ جنگی که مردم را به جان یکدیگر میاندازد، حتی علیه خانوادههای گروگانها.
این وضعیت، احساس امنیت و درک از واقعیت را در جامعه هدف قرار داده و ویران میکند، شهروندان را دچار حیرت و بی حسی میکند و جامعه را اخته می کند. ابزار نهایی اسرائیل است برای گسترش هرج و مرج. تا آنجا که حتی وقتی اسرائیل دست به یک جنگ فاجعه بار با ایران زد، که با بهانههایی بیاساس آغاز شد و بدون دستاوردی جز ویرانی و مرگ به پایان رسید، مردم با هیجان برایش دست زدند.
نتیجهگیری
موضع «صاحبخانۀ دیوانه» از مدتها پیش تبدیل به سنگ بنای سیاست منطقهای اسرائیل شده، و در مقیاسی کوچکتر، در سیاست داخلی نیز اعمال میشود.
رسانههای راستگرا عاشق این سیاست هستند و آن را دوست دارند اما حقیقت اینست که این جنون، هیچ نیست جز یک سیستم و نظم پنهان و دقیقاً به همان چیزی دست می یابد که نتانیاهو قصد به آن را دارد.
هدف واقعی این رویکرد آنست که مردمی مبهوت و ناتوان، بدون درکی از واقعیت زندگی خود، و ناتوان از تغییر آن، با وحشت مداوم روبرو شوند و زمزمه کنان از خود بپرسند: «الان چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ اتفاق بعدی چیست؟ وای خدای من، چه پیش خواهد آمد؟».
نشریۀ گفتگوی محلی ـ۷ ژوئیه ۲۰۲۵
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای مطالعۀ بیشتر:
-
https://www.ynet.co.il/news/article/sy1rwkmxee