در اصل یکصد و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی، "شرایط و صفات رهبر" را آوردهاند. در همین اصل به صراحت "رهبری امت اسلام" را نیز بر عهدهی او میگذارند. جدای از این، داشتن "بینش سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت و مدیریت و قدرت کافی برای رهبری" را از شرایط لازم برای تصدی چنین پستی میدانند. تعارفهایی غیر واقعی و انتزاعی که تنها در متن خودنوشتهی قانون اساسی نظام میتوان به نمونههایی موهوم از آن دست یافت. چنانکه در جنگ دوازده روزهای که با اسرائیل در گرفت خامنهای خیلی زود از انظار عمومی غایب شد و حدود بیست و دو روز همچنان در غیبت به سر برد. این موضوع در حالی اتفاق افتاد که طبق قانون اساسی، رییس ستاد مشترک، فرمانده کل سپاه پاسداران و فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی کشور همگی از سوی همین رهبر زپرتی و فکسنی انتخاب میگردند.
علی خامنهای در حین جنگی که فرایند ناصواب آن را از سالهای قبل تدارک میدید، از انظار عمومی غایب گشت و کشور و نیروی نظامی آن را به حال خود رها کرد. کاری عجیب که نمونهای از آن را هرگز نمیتوان در کشوری امروزی مشاهده نمود. در واقع او جان خود را بهانه نمود تا از مهلکهی جنگ اسرائیل و آمریکا بگریزد و در فضاهایی از مخفیگاه زیرزمینی پناه بگیرد. این موضوع در حالی اتفاق افتاد که قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح، غیبت بیش از پنج روز را "فرار" به شمار میآورد. حتی مادهی ۷۲ همین قانون بنا به شدت و کثرت جرمِ چنین افرادی، آنان را محارب میشمارد. گفتنی است که فراریان از جبهه، در این ماده چیزی حدود سه تا پانزده سال حبس میگیرند و در پارهای موارد برای ایشان از دو تا ده سال زندان در نظر گرفتهاند. به طور حتم کسی که همانند رهبر این نظام، که در راس هرم فرماندهی نیروهای نظامی و انتظامی کشور جانمایی میشود، جرمش از همهی این فراریان فراتر میرود. چون او بنا به تفسیرهای قانونی همین نظام، محاربی است که در عمل از محاربهی با خدای آسمان و مردم زمین چیزی فرونگذاشته است.
اما پیرامون این اتفاق سیاسی مضحک، در داخل کشور بازار شایعات خیلی بالا گرفت. عدهای میگفتند که او را در روسیه به پوتین سپردهاند تا پس از پایان جنگ از نو پس بگیرند. گروهی هم به شوخی میگفتند که او نزد امام زمان به سر میبرد و روزگاری نیز به همراه او بازخواهد گشت. جرگهای دیگر هم ضمن روایتهای خود، پناه گرفتن او را در چاههای فاضلاب شهری تبلیغ میکردند. اما پیداست که مرگ طبیعیاش چنان پایان خوشی را برای او رقم میزد که هر دیکتاتوری به طور حتم وقوع آن را غنیمت میشمارد. پدیدهای که به سهم خود، مردم عادی را نیز به وجد میآورد.
در این مدت شایعات دیگری نیز در بین مردم به گوش میرسید. میگفتند طیفی از حاکمیت یکی از حسنین (حسن خمینی یا حسن روحانی) را برای جانشینی رهبر پیشنهاد کردهاند، اما خود رهبر را نمییابند تا او بخواهد به چنین گذاری درونی از حاکمیت صحه بگذارد. گروهی هم میگفتند که اردوغان به پزشکیان پیغام داده که او برای مذاکرهی مستقیم با معاون رئیس جمهور آمریکا به آنکارا بیاید. پزشکیان هم برای کسب اجازه از رهبر به دنبالش میگردد که گیرش نمیآورد. انگار "غیبت صغرا" کم کم داشت به "غیبت کبرا" بدل میشد.
دو تن از مراجع حکومتی نیز راهکار دیگری را تجویز نمودهاند. در همین راهکار خودمانی است که برای ترامپ و نتانیاهو حکم محارب صادر میشود. بر این اساس پیروان یا مقلدان همین مراجع باید ترور ترامپ و نتانیاهو را امری واجب (واجب کفایی) بشمارند. چیزی از همان نوع که در زمانهای پیش از این برای سلمان رشدی پیش آمد و آسیبهای نامردمی فراوانی را از خود به یادگار گذاشت. اکنون ترامپ و نتانیاهو نیز حکم قتل میگیرند. اجرایی شدن این موضوع در حالی تبلیغ میگردد که دولت ایران همواره در سیاستهای رسمی خویش از اقدام به هرگونه تروری برائت میجوید. اما همین دولت به ظاهر غیر تروریست، زمینههای کافی فراهم میبیند تا اوباشی از مردم را به اجرای چنین حکمی تشویق نماید. چنین ماجرایی در داخل کشور چنان بالا گرفته است که هواداران حکومت برای جایزه دادن به این تروریستهای داوطلب اعانه جمع میکنند. پیداست که بخشهایی از حاکمیت انتظار دارند تا شاید رهبر نظام بتواند با عملیاتی کردن همین ترورها از دام ترامپ و نتانیاهو رهایی بیابد.
حوزهی علمیهی قم نیز در اقدامی حکومتی ترامپ را "مهدورالدم" اعلام نموده است. آنوقت در تبلیغی دولتی چنین اعلامیهای از رسانههای وابسته به حاکمیت نیز نشر مییابد. چون قصد دارند که ضعف و انفعال جنگی خود را در قبال آمریکا و اسرائیل با نشر چنین اطلاعیههایی جبران نمایند. شکی نیست در حوزههای علمیهی کشور باوری را پیش میکشند که تنها با ترور و قتل این و آن خواهند توانست به مدینهی فاضلهای باب دل فقیهان دولتی دست بیابند. چنانکه در همین حوزهها تبلیغ میگردد که همراه با قتل ترامپ جامعهی ایدهآل فقیهان نیز پا خواهد گرفت. به عبارتی روشنتر، حوزههای علمیهی کشور قرار است برای حاکمیت فقط تروریست تربیت کنند. سپس همین تروریستها ضمن موفقیت در مأموریتشان، مزدشان را نیز از حاکمیت خواهند گرفت. اکنون حاکمیت هم رهایی همیشگی رهبرش را از مخفیگاههای زیر زمینی به برآوردن چنین ترورهایی پیوند میزند.
قوهی قضاییهی نظام هم اعلام نمودهاست که قصد دارد رافائل گروسی را به محاکمه بکشاند. پیداست که در قاموس قوهی قضاییه، واژهی محاکمه به چیزی غیر از اعدام رضایت نمیدهد. اما حکومت اعدامها یا ترورهایی از این نوع را وثیقهای مطمئن برای نجات جان رهبرش میبیند.
جدای از این، ایام محرم بهانهی کافی در اختیار شهردار بسیجی شهر تهران گذاشته است تا او از راهاندازی گروههای تعزیهخوانی در سطح شهر چیزی فرونگذارد. در این تعزیهها شمر، خولی و حرمله یا یزید و ابن سعد به تمامی نقشمایههایی از همان ترامپ و نتانیاهو را به پیش میبرند که سرآخر هم به عذابی الهی گرفتار میگردند. حکومت با نمایش خیابانی چنین تعزیههایی قصد دارد که دردهای سیاسی خود را از آمریکا و اسرائیل اندکی التیام ببخشد. در عین حال، چنان میپسندد که مردم رهگذر نیز به اجرای پروژههایی از این دست احترام بگذارند. اما مردم همچنان در نمایشهایی از این نوع، داغ دل خود را روی مجریان آن خالی میکنند. پیداست که شهردار تهران نیز به همراه دیگر افراد حکومتی از این فحشهای خیابانی سهم میبرد. مزد و پاداشی که مردم رهگذر برای ایشان در نظر میگیرند و چیزی غیر از این نمیتواند باشد.
مردم تهران همگی از بام تا شام وقوع حوادث غیر مترقبهای را به انتظار نشستهاند. چنین حوادثی به حتم در آیندهای نه چندان دور پیش خواهد آمد. چون مدیران دولتی همیشه راهی غیر از مماشات و همگرایی با جامعهی جهانی را در پیش میگیرند. اما چنین راهی همواره با منافع شهروندان کشور در چالش به سر میبرد. مردان سیاست در جمهوری اسلامی ایران نیز هرگز اعتنایی به خواست مردم به عمل نمیآورند. چون بین منافع تودههای مردم با منافع خودمانی گردانندگان حاکمیت هیچ همسویی به چشم نمیآید. بالاییهای نظام نیز در نفرت از مردم و اعمال خشونت نسبت به ایشان همواره سنگ تمام میگذارند. از سویی، آنگاه که آمریکا و اسرائیل دست به ترور نظامیان و پاسداران حکومت میزنند مردم هم به شوق میآیند. چون همهی این نظامیان و پاسداران پیش از این در جایگاهی از قاتلان فرزندانشان نقش آفریدهاند. اما نابودی زیرساختهای اقتصادی، تخریب خانهها و کشتار شهروندان عادی، همه را به خشم میآورد.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد