logo





آوای مقاومت: بازخوانی منظومه‌های زندان حسن حسام پس از نیم قرن

شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۴ - ۰۵ ژوييه ۲۰۲۵

حسین نوش آذر



حسن حسام در یادداشت‌های خود به فرآیند خلق و انتشار دو منظومه «آواز خروسان جوان» و «محبوبه‌های شب» اشاره می‌کند که از زندان قصر و اوین در دهه‌ی ۱۳۵۰ سروده و به‌صورت مخفیانه از طریق رفیقش اکبر میرجانی به لندن منتقل شدند. این اشعار، با تلاش کمیته‌ی «از زندان تا تبعید» و همراهی چهره‌هایی چون سعید سلطان‌پور و منصور خاکسار، به‌عنوان اولین کتاب انتشارات زندان در لندن با امضای «ح.ح» (حسن ضیاء ظریفی) منتشر شد. حسام توضیح می‌دهد که این منظومه‌ها، پس از ویرایش و پیرایش در بیرون از زندان، در سال ۱۳۵۷ در ایران نیز در قالب دو کتاب «در جاده‌ی رهایی» و «آواز خروسان جوان» به چاپ رسیدند. این اشعار، با ویرایش جدید، در سال ۲۰۲۵ در پاریس در نشر مهری به چاپ رسیده‌اند. اکنون در مجموعه «کتاب‌های ممنوعه» رادیو زمانه تلاش می‌کنیم اهمیت این کتاب در تاریخ شعر معاصر ایران و با توجه ویژه به ادبیات زندان نشان دهیم.

«منظومه» در اینجا به اشعار روایی بلند اشاره دارد که با ساختاری حماسی-غنایی و وزن عروضی (اغلب نیمایی یا متکی بر تکرار ریتمیک) سروده شده‌اند. دو منظومه‌ی حاضر از سنتی ترکیبی می‌آیند: از یک سو، با تکیه بر تصاویر نمادین و زبان فشرده‌ی شعر نیمایی (مانند استفاده از طبیعت به‌مثابه استعاره سیاسی)، و از سوی دیگر، با بهره‌گیری از آزادیِ فرم و ضرباهنگِ نزدیک به شعر سپید (خصوصاً در بخش‌های تکرارشونده مانند «باد، باد، همیشه باد»). حسام با تلفیق این دو سنت، هم به روایتگریِ حماسیِ نیما وفادار است و هم از انعطافِ زبانیِ شعر سپید برای انتقال فوریتِ تجربه‌ی زندان بهره می‌برد.

ساختار منظومه‌مانند و روایی اشعار، که در بخش‌های شماره‌گذاری‌شده با مضامین حماسی و اجتماعی پیش می‌رود، یادآور سنت نیمایی است، اما آزادی در طول مصراع‌ها و نبود قافیه‌ی منظم، آن‌ها را به شعر سپید نزدیک‌تر می‌کند. زبان ترکیبی فاخر و محاوره‌ای، همراه با تصاویر طبیعت‌محور (مانند جنگل و مادیان)، نشان‌دهنده‌ی تأثیر نیما یوشیج است، در حالی که تأکید بر ریتم طبیعی زبان و فراخوان‌های مستقیم، به سبک شعر سپید، به‌ویژه آثار احمد شاملو، شباهت دارد.

این اشعار، که در بستر ادبیات زندان و در سال‌های ۱۳۵۵-۵۶ سروده شده‌اند، از فرم آزاد شعر سپید برای بیان مضامین مقاومت، نقد ستم و امید به تغییر بهره می‌برند. تکرار عبارات و واژگان کلیدی، مانند «جنگل هنوز می‌سوزد» یا «فراز شو»، نه‌تنها ریتم موسیقایی ایجاد می‌کند، بلکه پیام‌های انقلابی را در فضایی خفقان‌آور تقویت می‌کند، که در شعر مقاومت آن دوره رایج بود. بااین‌حال، ساختار منظومه‌مانند و استفاده از نمادهای بومی و تاریخی، مانند ارجاعات به اسپارتاکوس و انقلاب ۱۹۱۷، پیوندی با سنت نیمایی برقرار می‌کند که در آن شعر به‌عنوان ابزاری برای روایت حماسی و اجتماعی به کار می‌رفت.



نمادپردازی‌ها: نقد ستم

منظومه‌های «آواز خروسان جوان» و «محبوبه‌های شب» سرشار از نمادپردازی‌هایی هستند که در چارچوب ادبیات زندان، مقاومت، امید و نقد ستم را بازتاب می‌دهند. «جنگل» و «تب جنگل» نماد جامعه‌ی تحت سرکوب و خشم نهفته‌ی انقلابی‌اند، در حالی که «خروسان جوان» با فراخوان «فراز شو» و «بخوان» بیداری و مبارزه‌ی نسل جوان را نشان می‌دهند. «مادیان جوان» با شیهه و زایش مداوم، تداوم حیات و امید به آینده را در دل خفقان زندان مجسم می‌کند، و «باد» نیروی پویای تغییر و پیام مقاومت را منتقل می‌کند. «شب» و «شحنه‌ها» تاریکی ستم و نیروهای سرکوبگر را به تصویر می‌کشند، در مقابل، «گلبوته‌ها» و «جوانه‌ها» رشد و امیدی به آزادی را نوید می‌دهند. ارجاعات تاریخی مانند اسپارتاکوس و انقلاب ۱۹۱۷ مبارزه‌ی محلی را به مقاومتی جهانی پیوند می‌زنند، و «زندان» به‌عنوان نماد محدودیت، صحنه‌ای برای تداوم مبارزه می‌شود. این نمادها، با زبانی استعاری، پیام استقامت و رهایی را در فضای خفقان‌آور زندان تقویت می‌کنند.



بررسی آماری متن منظومه‌های «آواز خروسان جوان» و «محبوبه‌های شب» نشان می‌دهد که واژه‌ی «جنگل» و عبارت «جنگل هنوز می‌سوزد» با حدود ۱۲ تکرار، پربسامدترین هستند و نقش محوری در ساختار شعر دارند. «باد» و فراخوان «باد، باد، باد، همیشه باد» با حداقل ۸ تکرار، و «خروسان جوان» همراه با عباراتی مانند «بخوان، بخوان» و «فراز شو» با حدود ۱۵ تکرار، از دیگر عناصر پرتکرارند. واژه‌ی «شب» و مشتقات آن (مانند «شب دیجور» و «محبوبه‌های شب») با حدود ۱۰ تکرار، به‌ویژه در بخش دوم، برجسته‌اند. «مادیان جوان» با حداقل ۷ تکرار و «گلبوته‌ها» با حدود ۵ تکرار، همراه با «شحنه» و عبارات مرتبط (حدود ۶ تکرار)، نیز از واژگان کلیدی‌اند که با تکرارهای هدفمند، ریتم موسیقایی و مضامین مقاومتی شعر را تقویت می‌کنند. نمادپردازی‌های به‌کاررفته در منظومه‌های «آواز خروسان جوان» و «محبوبه‌های شب» اثر حسن حسام، بازتاب‌دهنده‌ی فضای سیاسی و اجتماعی دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ایران، به‌ویژه با اوج‌گیری نهضت‌های چریکی و مبارزات انقلابی، است. این نمادها، مانند جنگل، خروسان جوان، مادیان، و شب، که در چارچوب ادبیات زندان به مفاهیم مقاومت، سرکوب، و امید اشاره دارند، در شعر حسام با زبانی پویا و موسیقایی، روح زمانه‌ی خود را منعکس می‌کنند. حسام، به‌عنوان شاعری معاصر و فرزند زمانه‌اش، با بهره‌گیری از این نمادها، نه‌تنها به بیان تجربه‌های زندان و مبارزه پرداخته، بلکه اثری خلق کرده که برای مطالعه‌ی تحولات شعر مقاومت و نمادپردازی انقلابی در آن دوره اهمیت ویژه‌ای دارد. ارزش پژوهشی این مجموعه در تحلیل همین ویژگی‌ها و پیوند آن‌ها با بستر تاریخی و ادبی نهفته است.

شعر به عنوان رسانه‌ی مقاومت

شعر به‌عنوان رسانه‌ی مقاومت، با بهره‌گیری از نمادپردازی چندلایه، زبان رمزی و ریتم تأثیرگذار، هم از مکانیسم‌های سانسور می‌گریزد و هم با بسیج عواطف جمعی، حافظه‌ی تاریخی را زنده نگه می‌دارد. اشعار حسام در این مجموعه با تکرار نمادهایی مانند «جنگل سوزان» (جامعه‌ی تحت سرکوب)، «خروس بیدارگر» (انقلاب) و «شب دیجور» (حکومت استبدادی)، نه‌تنها روایتی از مقاومت می‌سازند، بلکه با ایجاد امید زایش‌گرانه (مادیان آبستن، گلبوته‌های جوان) به سلاحی نمادین تبدیل می‌شوند که هم هویت جمعی را تقویت می‌کند و هم مرزهای زبان رسمی را می‌شکند. شعر در اینجا با تلفیق اساطیر مبارزه (اسپارتاکوس، مزدک) و طبیعت استعاری، ظرفیتی منحصربه‌فرد دارد: تبدیل رنج فردی به حماسه‌ای جهانی که در حافظه‌ی مخاطب ماندگار می‌شود.

و با این حال این پرسش باقی‌ست که مگر غیر از این است که تکرار مکرر این نمادها همراه با رویکرد انبوه به شعر به تولید کلیشه می‌انجامد؟ مگر نه این است که شعر باید شخصی هم باشد؟ نمادهای تکراری (مانند جنگل یا خروس) در شعر مقاومت، ابتدا به‌عنوان دال‌های تهی (Empty Signifiers) عمل می‌کنند که با تکرار در گفتمان جمعی، معنای مقاومت را تثبیت می‌کنند؛ اما خطر کلیشه‌شدن زمانی رخ می‌دهد که این نمادها از تجربه‌ی زیسته‌ی شخصی فاصله بگیرند. بارت معتقد است شعر زمانی از کلیشه می‌گریزد که امر شخصی (مثل تصاویر منحصربه‌فرد، خاطرات بدن‌مند یا استعاره‌های غیرمنتظره) را در دل امر عمومی قرار دهد. برای مثال، تکرار «خروس» اگر با جزئیاتی مانند «خروس زخمی حیاط زندان» یا «صدای خروس در سکوت اجباری سحر» همراه شود، هم جمعی می‌ماند و هم شخصی. بنابراین، شعر مقاومت در اوج جمعی‌بودن، باید حساسیت فردی را حفظ کند تا از تبدیل‌شدن به شعار صرف جلوگیری نماید. شعر حسام به نظر من دارای این ویژگی‌ست. یکی از دلایل آن قطعاً زمینه‌ی تاریخی پیدایش این اشعار است.



معنای متن نه صرفاً در خود متن، بلکه در تعامل بین متن و خواننده شکل می‌گیرد. بنابراین خوانندگان بر اساس «افق انتظارات خود» – که متأثر از پیشینه‌ی فرهنگی، تاریخی و تجربیات شخصی است – با اثر ادبی مواجه می‌شوند و معنای آن را بازتولید می‌کنند. بنابراین، یک شعر می‌تواند برای مخاطبان مختلف، بسته به شرایط اجتماعی و سیاسی آن‌ها، معانی متفاوتی داشته باشد.

در اشعار حسن حسام، نمادها به‌عنوان دال‌های باز عمل می‌کنند که معنای آن‌ها بر اساس افق انتظارات خواننده شکل می‌گیرد. این انعطاف معنایی، شعر حسام را به رسانه‌ای تبدیل می‌کند که هم تجربه‌های شخصی خواننده را بازتاب می‌دهد و هم حس همبستگی جمعی را در بستر ادبیات زندان تقویت می‌کند. تکرار مکرر این نمادها در سال‌های دهه ۱۳۴۰تا ۱۳۷۰و تبدیل آن‌ها به کلیشه‌های تکراری، تعامل یاد شده بین متن و خواننده را مختل می‌کند و «افق انتظارات» او را محدود می‌سازد. بررسی این نکته مستلزم یک پژوهش ادبی بینانسلی‌ست.

شرایط محیطی: آن موش‌های شبانه

حسام در صفحات پایانی کتاب به شرایط محیطی پیدایش این اشعار، از تأثیر تجربه‌ی زیسته‌ی زندان، از جمله فضای بند سه‌ی قصر و مشاهده‌ی «موش‌های شبانه»، در شکل‌گیری تصاویر شعری «محبوبه‌های شب» سخن می‌گوید که در یک شب و با الهام از عیاران ادبیات کلاسیک سروده شده است.

شرایط تولید این اشعار - انتقال مخفیانه از زندان، نقش رفقای در تبعید شاعر مانند اکبر میرجانی، و فضای بند ۳ زندان قصر با نمادهای موش‌های شب‌گرد - نه‌تنها بافت تاریخی اثر را می‌سازد، بلکه معنای نمادها را نیز دگرگون می‌کند. برای مثال، «گردش موشان» در «محبوبه‌های شب» که در نگاه اول یک تصویر سورئال است، با دانستن خاطره‌ی موش‌های آبریزگاه زندان، به استعاره‌ای از خفقان و نظارت پنهان تبدیل می‌شود. این همان چیزی است که پییر بوردیو در نظریه‌ی «میدان ادبی» بر آن تأکید دارد: متن در گفتمانِ شبکه‌ای از روابط (زندانیان، چریک‌ها، ناشران تبعیدی) معنا می‌یابد. حتی انتشار با نام مستعار «حسن ضیاء ظریفی» نشان می‌دهد که این اشعار اسناد مبارزه‌اند، نه صرفاً آثار ادبی محض. بنابراین، بدون درک این زمینه، تفسیر شعر به سطحی‌ترین لایه‌های نمادین محدود می‌شود و رابطه‌ی ارگانیک متن با مقاومت سازمانی نادیده گرفته می‌شود.

منبع: زمانه

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد