logo





اوضاع ما

پنجشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۴ - ۰۳ ژوييه ۲۰۲۵

مهدی استعدادی شاد

new/mehdi-estedadi-shad05.jpg
در حالی که "ما"( ضمیر اول شخص جمع) در زبان فارسی امروزی کُلی مدعی و شاکی یافته، برای توضیح شرایط مملکتی بنام ایران و تعیین فاعل و عامل بازسازی‌اش آن را به‌سختی می‌شود به کار بست.

بنابراین برای پیشگیری از فروپاشی کشور که فقط دشمنان طالب آن هستند، نخست فکری به حال این شرایط ناگوار "ما " بایستی کرد که در معرض تجزیه قرار گرفته‌است.

ضمیرشخصی"ما " گویی امروزه، بیش از پیش، هاج و واج برسر چند راهی سیاست و بازیگرانش، تاریخ و ناظرانش و نیز طراحی چشم انداز آینده مانده و فقط انشعاب و تفرقه می‌زاید.

این انشعابات تازه تولید شده در رابطه با سرزمینی که در سابقۀ تاریخی خود با تولید فرقه و جرگه انگشت نشان می‌شده، قوزی بر بالای قوز پیشینی ما نهاده‌است.

برای نمونۀ فرقه‌گرایی در سیاهۀ سوءسابقۀ تاریخی کفایت می‌کند یا به دستجات مذهب شیعه اشاره دهیم که بالای صد عدد بوده و یا به جریانات انشعابی از شما در رفته که از دل ملی گرایی و طیف مارکسیست‌ها پس از انقلاب اسلامی شده سال ۵۷ بیرون آمد.

البته برای رعایت انصاف نظری نکتۀ زیر را نیز خاطر نشان باید کرد. این که وجود این‌همه جریان انشعابی و نیز پیامد مخربش در اذهان عمومی که چیزی جز سردرگمی و نا امیدی برای عامه نبوده، توجیه شعار اتحاد و "وحدت کلمه"­ای نیست. شعاری که جریان تمامیت خواه با سرکوب و حذف رقبای سیاسی سعی کرده به جامعه حُقنه کند. سعی و تلاشی پُر از خرابی و تلفات و تولید آرامش گورستانی. بطوری که برای همیشه نظام تک صدایی و وجود "شخص اول مملکت" را زیر سوال برد.

منتها از منظر لزوم پاگرفتن یک فرهنگ دیالوگ محور و نیز تنظیم عقلانی راهکار بهبودی اوضاع، هرکدام از این جرگه های "حیدری – نعمتی" جدید نیز یک مانع و دام بشمار میروند. زیرا با باور سفت و سخت به گزینش و گمانه‌زنی‌های خود، دیگران را از داشتن حقیقت محروم می‌خوانند و فقط تاویل و راه حل خود را موجه می‌انگارند.

در آن پافشاری‌ها بر سر "یگانه راه حل درست" ،که از سوی "ما" ی شقه شقه شده تکرار می‌شود، آن‌چه برای ناظر اوضاع می‌ماند چیزی جز سردرگمی و تشتت افکار نیست.

بنابراین با دیدن این بلبشویی اگر ناظر غریبه و بدون دلسوزی عاطفی باشد، اصولا کار نظارت و تجزیه و تحلیل را ول می‌کند و می‌رود. حتا اگر هنگام وداع یک گور بابای همه تان به "ما" حواله ندهد.

بنابراین نظارت بر اوضاع ایران امروزی، عامل و رسانه‌ای می‌خواهد که نسبت به ایران حس دلسوزی داشته باشد. از منظر شناخت پیشینه فرقه‌گرایی میان ایرانیان اهل بخیه باشد. این اهل بخیه بودن به‌ویژه لازم و ضروری است. چون به‌سرعت می‌تواند میان فرقه و جرگه‌های متعدد به تقسیم بندی کُلی برسد و مقدمات یک بحث عمومی بر سر راهکار آینده را سامان دهد. دستیابی به راهکار در این شرایط نیاز به دانایان و توانایانی می‌برد که بتوانند مثل آرتیست‌ها از روی طناب یا از روی پشت بام‌ها بگذرند و از سویی پائین نیفتند.

آری اوضاع ما سخت‌تر از سخت شده است. بطوری که برای یک الگوی رفتاری معقول و البته به دور از هیجان و احساسات خام و نیز تب قوم و تبار و هویت ‌طلبی که پیوند سراسری را به مخاطره بیفکند، بایستی کُلی مایه و نیرو بگذاریم. آن‌هم در شرایطی که یورش نظامی برق آسای جریان لیکود و موتلفان اسرائیلی به ایران، تنازع بقای ایران را به خطر انداخته است. این خاموشی موشک پرانی و ترکاندن مواد منفجره و ریزش بمب، شاید موقتی باشد. اما این وقفه در جنگ و ستیز فرصتی به‌دست می‌دهد که ما با علت اصلی ناکارایی حاکمیت‌های دو طرفه روبرو شویم. آن ناکارایی را با نقد ایدئولوژی‌های افراطی و اتکای دو طرفه بر "حقایق مطلق" رسوا نمائیم.

این‌جا یاد شعری از احمد شاملو با نام "کریه اکنون" می‌افتم که در دفتر "مدایح بی صله" برای نخستین بار در خارج (سوئد) به‌سال ۱۹۹۲/ ۱۳۷۱ انتشار یافت. او سروده است:"کریه" اکنون صفتی ابتر است/ چرا که به تنهایی گویای خون تشنگی نیست./ تحمیق و گرانجانی را افاده نمی‌کند/ نه مفت‌خوارگی را / نه خود بارگی را./.../ تاریخ / ادیب نیست/ لغت نامه‌ها را / اصلاح می‌کند.

بنابراین آن‌چه در این شعر ناگفته می‌ماند نام فاعل شناسایی و عاملی است که آگاهی تاریخی را به خدمت می‌گیرد تا از پس اصلاح زبان و فرهنگ بر آید. آن‌چه اما بیش از هر چیزی بار تصحیحش بر دوش زبان و فرهنگ امروزه سنگینی می‌کند آن نگرش سیاسی سنتی است که با حقیقت یگانه، انحصاری و دلخواه در پی تداوم حاکمیت ایدئولوژیک و مذهب است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد