مقدمه
وطنپرستی، مفهومی شریف و جهانی است؛ پیوندی عاطفی و هویتی با سرزمینی که انسان در آن زاده شده یا به آن احساس تعلق دارد. در بسیاری از کشورها، وطنپرستي همردیف با تعهد مدنی، مسئولیتپذیری و احترام به قانون تلقی میشود. اما در ایران امروز، این مفهوم بهشدت دچار کژفهمی و تحریف گفتمانی شدهاست. حاکمیت، «وطن» را با خود برابر میداند و هرگونه اعتراض به عملکرد حکومت را با برچسبهایی مانند «وطنفروشی»، «بیغیرتی» و «خدمت به دشمن» سرکوب میکند.
این در حالیست که در نگاه بسیاری از روشنفکران و مدافعان حقوق بشر، وطنپرستی راستین نه به معنای اطاعت کورکورانه از حکومت، بلکه در دفاع از کرامت انسان، عدالت اجتماعی و آزادی تعریف میشود. این مقاله تلاش میکند از رهگذر بررسی مفهومی و تاریخی، به این پرسش پاسخ دهد: در شرایط کنونی ایران، وطنپرستی واقعی چه معنایی دارد و چه کسانی نماینده آن هستند؟
وطن؛ مفهومی فراتر از حاکمیت
در ادبیات سیاسی و جامعهشناسی، تمایز میان «وطن» و «دولت» یا «حکومت» بسیار روشن است. وطن، برساختهای فرهنگی، تاریخی و هویتی است که ریشه در حافظه جمعی، زبان، فرهنگ و تجربه زیسته مردم دارد (Anderson, 1983). در مقابل، حکومتها ساختارهایی موقتاند که میآیند و میروند و مشروعیت خود را باید از مردم کسب کنند. در ایران، این تمایز به عمد مخدوش شده است
مقامات جمهوری اسلامی، از ابتدای استقرار خود، مفهوم وطن را با نظام اسلامی یکی گرفتهاند و مخالفت با حکومت را نوعی خیانت به میهن قلمداد کردهاند. اما بر اساس اصول نظری عدالت (Rawls, 1971) حکومت زمانی سزاوار حمایت است که حقوق بنیادین، مردم را تضمین و از آنها دفاع كند .
سرکوب، بیعدالتی و سلب مشروعیت از نظام سیاسی
در ایران امروز، حکومت بهجای تأمین رفاه، آزادی و امنیت شهروندان، به سرکوب سیستماتیک روی آورده است گزارشهای نهادهای حقوق بشری از جمله عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، به وضوح از شکنجه، اعدامهای خودسرانه تجاوز به حقوق زنان، زندانی شدن فعالان مدنی و محرومیتهای اجتماعی گسترده پرده برداشتهاند (Amnesty International, 2023; Human Rights Watch, 2024)
در چنین شرایطی، شهروندانی که خواستار اصلاح یا تغییر بنیادین ساختار حکومتی هستند، نه وطنفروش بلکه مدافعان واقعی میهناند. «در چنین شرایطی، سکوت نه تنها خیانت به وطن است، بلکه همدستی با ظلم» (Amnesty International،2023). این جمله، بیانی موجز از مسئولیت اخلاقی هر انسان وطنپرست در برابر ستم است.
فقر، فروپاشی اجتماعی و فساد سیستماتیک
علاوه بر سرکوب سیاسی، ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور نیز در حال فروپاشی است. بیکاری، کاهش شدید سرمایه اجتماعی، ناامیدی جوانان، مهاجرت گسترده نخبگان، گسترش فقر و بیعدالتی، و نهادینه شدن فساد، نشان از حکومتی دارد که دیگر توان اداره کشور را از دست داده است. چطور میتوان در برابر چنین شرایطی ساکت ماند و در عین حال ادعای وطنپرستي داشت؟
تاراج منابع ملی توسط نهادهای وابسته به حکومت، بیتوجهی به محیط زیست، و استفاده ابزاری از باورهای دینی برای حفظ قدرت، همه و همه تیشه به ریشه میهن میزنند. حمایت از چنین ساختاری، نه تنها وطنپرستی نیست، بلکه مشارکت در تخریب وطن است.
بازخوانی مفهوم وطنپرستی
مردم ایران همواره در مقاطع تاریخی برای وطنشان فداکاری کردهاند؛ از انقلاب مشروطه تا جنگ هشتساله (Axworthy, 2010). اما وطنپرستی امروز دیگر بهمعنای جانفشانی صرف در میدان جنگ نیست، بلکه به دفاع از آزادی بیان، کرامت انسانی، و عدالت اجتماعی گره خورده است. به تعبیر آصف بیات، درک ما از «انقلاب» و «تغییر» در خاورمیانه باید از قالبهای کلاسیک فراتر رود و در اشکال مدنی و اجتماعی مدرن جلوهگر شود (Bayat, 2017).
دفاع از منتقدان و منتسبشدگان به وطنفروشی
در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی، هرگونه مخالفت یا اعتراض سیاسی بهویژه از سوی اپوزیسیون خارج از کشور، معادل «خیانت» یا «وطنفروشی» دانسته میشود. اما حقیقت این است که بسیاری از این افراد، به دلیل سرکوب، تهدید، یا تبعید ناگزیر از ترک وطن شدهاند. آنها نه دشمن ایران، بلکه بخشی از ملت ايران هستند.
«خوشحالی از تضعیف حکومت» در بسیاری از موارد نه از سر کینه به ایران، بلکه به مثابه نشانهای از امید به پایان ظلم، سركوب و ناکارآمدی ساختار قدرت است. این شادی، با رضایت از رنج مردم متفاوت است. مخالفان واقعی حکومت اغلب همانهایی هستند که برای حقوق زندانیان سیاسی میجنگند، برای عدالت و آزادی رسانه تلاش میکنند، و صدای مردم داخل ایران را به جهان میرسانند به همین دلیل، وطنپرستی را نمیتوان با جغرافیا سنجید، بلکه باید با پایبندی به ارزشهایی چون آزادی، کرامت، و حقیقت سنجید (Anderson, 1983; Keddie, 2006). بسیاری از کسانی که از خارج کشور برای آینده ایران تلاش میکنند بیش از بسیاری از مدعیان داخلی به سرنوشت این سرزمین متعهدند.
جمعبندی نهایی
وطنپرستی واقعی امروز در دفاع از مردم معنا مییابد، نه در وفاداری به قدرت. کسانی که برای آزادی، عدالت، و حقوق بشر تلاش میکنند، چه در خیابانهای تهران باشند و چه در رسانههای برونمرزی، صادقانهترین نمایندگان مفهوم وطناند و آنان که با سرکوب، دروغ، تحریف و فساد به ملت خیانت میکنند، ولو با هزار ادعای «دفاع از وطن»، بیش از هر دشمن خارجی به کشور آسیب زدهاند.
منابع
Amnesty International. (2023). Annual report on human rights in Iran. Amnesty International Publications.
Anderson, B. (1983). Imagined communities: Reflections on the origin and spread of nationalism. Verso.
Axworthy, M. (2010). Iran: Empire of the mind. Penguin Books.
Bayat, A. (2017). Revolution without revolutionaries: Making sense of the Arab Spring. Stanford University Press.
Human Rights Watch. (2024). World report 2024: Iran. Human Rights Watch.
Keddie, N. R. (2006). Modern Iran: Roots and results of revolution. Yale University Press.
Rawls, J. (1971). A theory of justice. Harvard University Press.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد