اجازه بدهید سخن مثبتی دربارۀ بنیامین نتانیاهو بگوئیم: نخستوزیر میدانست چگونه و چه زمانی به جنگ با ایران پایان دهد.
همچنین اجازه بدهید نکتهای مثبت دربارۀ دونالد ترامپ نیز گفته شود: اگر دخالت دقیق و قاطع رئیسجمهور آمریکا نبود، این درگیری به جنگی فرسایشی، مصیبت بار، پردردسر و بیپایان تبدیل میشد که اسرائیل را بیش از ایران – که تجربه بیشتری در جنگهای طولانی دارد – ویران میکرد.
بسیار بعید است که رؤسای جمهوری پیشین، باراک اوبامای مردد و جو بایدن، شهامت آن را میداشتند که مانند جانشینشان، به نتانیاهو دستور پایان جنگ بدهند.
از آنجا که این جنگ خطر بیسابقه ای در دامن گستر بودن داشت، لازم است از کسانی که آن را به پایان رساندند، قدردانی شود. آسان است گفتن این که ترس نتانیاهو از ترامپ باعث پایان دادن به جنگ شد، اما احتمالاً او این امکان را نیز داشت که حتی برای مدتی کوتاه آن را ادامه دهد – و در نتیجه، دچار دردسر شود.
درست لحظاتی پس از آن که وزیر دفاع مسخرۀ اسرائیل توییت کرد: «به ارتش اسرائیل دستور دادم بطور قاطع به نقض آتشبس از سوی ایران پاسخ دهد.» نتانیاهو رهبری و قاطعیت از خود نشان داد. می بینیم هنگام مطرح شدن مهمترین امور، اسرائیل کوچکترین دولت تاریخ خود را دارد: دولتی متشکل از یک نفر.
اسرائیل به دو فرقه تقسیم شده است. یکی معتقد است که هر کاری که نتانیاهو انجام میدهد، از جانب خداست؛ و دیگری معتقد است که هر عمل او، کار شیطان است. اما نتانیاهو هیچکدام از این دو نیست.
عامل اصلی کشتار هفتم اکتبر، و بویژه جنگ خونینی که اسرائیل از آن زمان در غزه به راه انداخته، گاه اقداماتی میکند که سزاوار ستایش است. پایان سریع جنگ با ایران یکی از آنهاست. نتانیاهو شایستۀ قدردانی است، چرا که اگر آن را فوراً پایان نمیداد، درگیر فاجعهای سهمگین میشدیم.
ادامۀ حمله به آسمانهای باز ایران و دامن زدن به ویرانی بیشتر، همراه با هلهلۀ رسانههای اسرائیلی که شیفتۀ عملیات هوایی هستند و در برابر هر بیانیۀ سخنگوی ارتش سر تعظیم فرود میآورند، وسوسهای آسان و بی هزینه بود. با این حال، نتانیاهو این جشن را پایان داد، حتی زمانی که تشنگان خون در جناح راست خواهان ادامۀ جنگ بود.
این «خروج» سرنوشت ساز زندگیاش بود، حتی اگر زیر فشار ترامپ انجام شد. تاسف بار آن که ترامپ و نتانیاهو ماههاست که از اتخاذ خروج مشابهی از غزه امتناع میورزند.
ضرورت این جنگ که دستاوردهایش کاملاً نامشخص است، به شدت مورد تردید است. اکثر، اگر نه همه، اهداف آن را میشد از راه دیپلماسی محقق ساخت. تنها زمان نشان خواهد داد که آیا این جنگ، فریبی بود که نتوانست گزینۀ هستهای ایران را از میان بردارد ـ و شاید حتی آن را جلو انداخت ـ یا جنگی بود که دستکم برای چند سال به رؤیای هستهای تهران پایان داد. همچنین هنوز باید اثبات شود که چه میزان آسیبی به نیروهای نیابتی ایران در غزه و لبنان وارد شد. شاید خاورمیانهای بهتر در پیش باشد، و شاید نه.
ممکن است کسی در برابر موساد سر تعظیم فرود آورد و یا از توانمندیهای نیروی هوایی اسرائیل شگفتزده شود، اما بدون ذکر نتایج مشخص و پایدار، اینها ارزشی ندارند مگر برای طرفداران شیفتۀ سبک عملیات و نمایش شرمآور یوسی کوهن در کانال ۱۲ که در پی کسب اعتبار است.
آیا مأموران مشهور «جیمز باند» ما اسرائیل را به مکان امنتری تبدیل کردهاند؟ تنها زمان نشان خواهد داد. دستکم، این جنگ نسلکشی نبود: در اسرائیل، قطع عضو دستهجمعی را «عملیات پیجرز» مینامند، و مردم ما ، کودکانه به هر آتشبازی و هر صحنۀ سینمایی مانند کشتار خیره میشوند، بی آن که ارزش واقعیاش را زیر سؤال ببرند.
نتانیاهو این جنگ را آغاز کرد و به پایان رساند، و هر کسی که فکر میکند این جنگ به نفع اسرائیل بوده است، باید او را تحسین کند – حتی اگر او را «نفرتانگیزترین یهودی تاریخ» بداند، چنانکه در اردوگاه «هر کسی جز بی بی» رایج است. از سوی دیگر، پیروان متعصب او باید اکنون دریابند که وی مسئول جنایات جنگی وحشتناک در غزه است، جنایاتی که زیر پوشش جنگ با ایران، تشدید شدند.
در عهد جدید آمده است: «آنچه از آن قیصر است به قیصر بدهید، و آنچه از آن خداست به خدا.» این جمله دربارۀ قیصر بیرحمی مانند نتانیاهو و خدای متکبری مانند ترامپ صادق است.
هاآرتص ـ 25 ژوئن 2025
منبع :
https://www.haaretz.com/