۲۳ ژوئن ۲۰۲۵
FOREIGN POLICY
حملات دولت ترامپ به تاسیسات هسته ای ایران ممکن است مسیر حرکت پیشرفتی رو به جلوی خاورمیانه را تغییر دهد. گرچه ایالات متحده هنوز بهطور کامل وارد جنگ با ایران نشده، بهنظر میرسد مقامات آمریکایی حاضرند در صورت اقدام تلافیجویانه گسترده از سوی ایران در منطقه، دامنه درگیری را افزایش دهند.
گام های بعدی تعیین خواهد کرد که آیا بدترین سناریوها به وقوع خواهد پیوست یا خیر. کشورهایی که منافع عمده در منطقه دارند، خود را برای تأثیرات گسترده تر وقایع اخیر در آینده آماده می کنند. تعداد کمی از کشورهای دنیا، به اندازه چین که به شدت در ایران و کشورهای خلیج فارس سرمایه گذاری کرده است ، ضرر خواهند کرد، اما حتی با خطر از دست دادن میلیاردها دلار سرمایه گذاری در دهه گذشته، بعید است که پکن به کمک ایران بیاید.
اقدامات تلافی جویانه ایران تاکنون محدود به حمله ، با هشدار قبلی به یک پایگاه آمریکایی در قطر بوده است. روز یکشنبه، مجلس ایران به بستن تنگه هرمز رای داد، به این وسیله عملیات آینده نظام جمهوری اسلامی، منجمله بستن تنگه هرمز، را به طور بالقوه دریکی از حیاتی ترین نقاط ترانزیت انرژی جهان از جانب نظام جمهوری اسلام را قانونی کرده است. شبه نظامیان مورد حمایت ایران همچنین، احتمالا نیروها و زیرساخت های آمریکایی در عراق، سوریه و احتمالا یمن را هدف قرار خواهند داد.
پتانسیل اقدامات تلافی جویانه بیشتر، موجب نگرانی ها در مناطق گسترده تری را در بر خواهد گرفت - به ویژه برای اتباع چینی و سرمایه گذاری های گسترده آن کشور در سراسر خاورمیانه. چین هزاران نفر از شهروندان خود را از اسرائیل و ایران تخلیه کرده است، اما تعهدات این کشور فراتر از تعهدات شخصی است. برای بیش از یک دهه، چین با تاکید بر طرح « ابتکار کمربند و جاده» خود را به جاه طلبی های توسعه کشورهای عربی خلیج فارس پیوند زده است.
پکن روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را با «شورای همکاری خلیج فارس»* به عنوان یک کل، و به ویژه با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، به عنوان وسیله ای برای تثبیت اشتیاق خود برای دسترسی مطلوب و بلندمدت به انرژی و همچنین به یک محیط با ثبات برای همکاری های اقتصادی، عمیق تر کرده است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی از بزرگترین شرکای تجاری چین هستند که سرمایه گذاری از و در هر دو طرف جریان دارد. در سال ۲۰۲۲، چین و عربستان سعودی قراردادهایی دوجانبهبا بیش از ۵۰ میلیارد دلار امضا کردند.
در مقابل، پکن فقط به عنوان تنها راه نجات اقتصادی تهران عمل میکند. این دو در سال ۱۴۰۰ یک توافقنامه همکاری جامع ۲۵ ساله امضا کرده بودند که در آن چین موافقت کرد در ازای دسترسی ممتاز به نفت ایران، حدود۴۰۰ میلیارد دلار در اقتصاد تهران سرمایه گذاری کند. این توافق هنوز اجرا نشده است. در حالیکه، روابط چین و شورای همکاری خلیج سال به سال افزایش یافته است که نشان دهنده همکاری پکن با شورای همکاری خلیج فارس است.
چین برای تحکیم ارزوهای های پیشرفت خود در خلیج فارس، در سه سال گذشته وقت و سرمایه گذاری سیاسی قابل توجهی صرف تقویت روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران نمود و در نهایت به توافق موفقیت آمیزی برای ( ترک دشمنی و ) بازگرداندن روابط دیپلماتیک کامل در ۱۰ ماه مارس سال ۲۰۲۳ دست یافت. و در کمال شگفتی بسیاری از ناظران، روابط عربستان و ایران همچنان صمیمانه باقی مانده است ، آنهم در شرایطی که تقریبا دو سال از تشدید جنگ وحشیانه منطقه ای در غزه، لبنان، سوریه، یمن، و اکنون با اسرائیل می گذرد.
اکنون، پکن در آستانه خسارت اقتصادی فاجعه بار و آسیب بلندمدت خود برای داشتن دسترسی به انرژی از طریق خلیج فارس قرار دارد این جاه طلبی ها از رشته ای بسیار نازک از عدم اطمینان ناشی می شود که در نهایت با تلافی ایران علیه اسرائیل و مهمتر از آن، ایالات متحده شکل خواهد گرفت ، کشوری که شبکه گسترده پایگاه های قدیمی آن در شورای همکاری خلیج فارس هدف احتمالی حملات ایران است.
تنگه هرمز بحرانی ترین نقطه اشتعال است. تقریبا نزدیک به ۵۰ درصد نفت چین و ۲۰ درصد نفت جهان از آن عبور می کند. اگر ایران به رای پارلمان خود برای مختل کردن ترافیک دریایی یا بستن تنگه هرمز عمل کند، بلافاصله بحران را جهانی وافزایش قیمت نفت را به دنبال خواهد داشت، که منجر به واکنش های نظامی بیشتری از سوی ایالات متحده و شرکایش خواهد شد.
این منطقه قبلا شاهد این نوع به لبه پرتگاه رفتن بود. در سال ۲۰۲۰، ارتش ایالات متحده قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد نظامی ایران را کشت، و ایران با حمله به پایگاه های ایالات متحده در عراق آن را تلافی کرد. سپس، در سال ۲۰۲۴، شبه نظامیان مرتبط با ایران به یک پایگاه نظامی ایالات متحده در داخل اردن حمله و سه سرباز آمریکایی را کشتند که حملات تلافی جویانه ایالات متحده در عراق و سوریه در پی داشت. جدیدترین حمله آمریکا، حملات هفته گذشته آن به تاسیسات هسته ای ایران بود، حمله ای که خطر اشتباه محاسباتی زیادی داشت. بستن تنگه هرمز مستقیما خط قرمز دیرینه چین را نقض خواهد کرد و تهدید فوری برای تامین انرژی پکن است.
در سال های اخیر، چین در ابتکار امنیت جهانی و مشارکت های دوجانبه با کشورهای خلیج فارس خود **تاکید کرده است که جریان آزاد نفت از طریق این تنگه فقط یک نگرانی تجاری نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک است. پکن هرگونه اخلال در این مسیر یا خطر از دست دادن دسترسی به انرژی را نخواهد پذیرفت.
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده از چین خواست تا ایران را از بستن تنگه هرمز برحذر دارد، اقدامی که پکن احتمالا در حال حاضر تهران را تحت فشار قرار داده است . بستن این تنگه راه نجات اقتصادی خود ایران را به روی خریداران چینی نفت را قطع می کند، درآمدی که تهران نمی تواند از دست بدهد و احتیاج شدید به آن برای راه طولانی به بازسازی خود در پیش دارد. اگر تنگه هرمز بسته شود ، چین احتمالا مجبور خواهد شد برای واردات اضطراری انرژی به روسیه متوسل شود؛ گزینه ای که مملو از هزینه های لجستیکی، دیپلماتیک و اعتباری ا خواهد بود.
یک جنگ منطقه ای همچنین ممکن است منجر به بسته شدن بنادر و حریم هوایی خلیج فارس، به دلیل تهدیدات موشکی یا اشباع پدافند هوایی، امکان توقف نامحدود پروازهای تجاری شوند که منجر به گرفتار کردن میلیون ها تبعه خارجی و کارگر مهاجر در این مناطق پرخطر شود. عربستان سعودی به یکی از معدود گزینه های مناسب برای تخلیه زمینی خواهد شد که فاقد زیرساخت های مرزی برای جابجایی های انبوه غیرنظامیان را دارا است، این امر می تواند تنگناهای بزرگ حمل و نقل ایجاد کند. بنادر دریای سرخ عربستان سعودی مانند جده و ینبع برای تخلیه بعدی حیاتی خواهند بود، اما در صورت گسترش درگیری به سمت غرب، این مسیرها نیز ممکن است با خطر مواجه شوند.
در صورت گسترش درگیری ها فراتر از اسرائیل و ایران، که موجب تخلیه گستره تری خواهد شد که خود به مشکلات منطقه خواهد افزود . تخمین زده می شود که ۴۰۰،۰۰۰ تبعه چینی فقط در امارات متحده عربی زندگی میکنند. اینها شامل کارگران ساختمانی و لجستیک، کارآفرینان فناوری، تکنسین های نفت و گاز و اپراتورهای مشاغل کوچک هستند. تخلیه در مقیاس بزرگ از خلیج فارس یکی از پیچیده ترین و پرمخاطره ترین عملیات غیر جنگی خواهد بود که چین تاکنون انجام داده است و از مقیاس عملیات لیبی در سال ۲۰۱۱ یا سودان در سال ۲۰۲۳مشکل تر خواهد بود و مستلزم همکاری عمیق با کشورهای خلیج فارس است که هم اکنون تحت فشار هستند.
چین همچنین صدها میلیارد دلار در تحقق اهداف توسعهای کشورهای خلیج فارس سرمایهگذاری کرده است. شرکت ها و موسسات مالی مرتبط با دولت چین توافقنامه های همکاری مشترک امضا کرده و در صندوق های سرمایه مستقل، سرمایه گذاری های انرژی پاک و بخش های فناوری نوظهور سرمایه گذاری کرده اند. یک جنگ طولانی در منطقه خطر فروپاشی سال ها دیپلماسی اقتصادی و وادار کردن کشورهای خلیج فارس به تاخیر انداختن یا توقف پروژه های کلیدی را به همراه دارد؛ نه به دلیل گسست سیاسی، بلکه به دلیل فلج عملیاتی محض.
با وجود این چالش ها، پکن نقش چندانی برای خود در درگیری هایی که مستقیما در قلمرو ایالات متحده باقی مانده است، نمی بیند. در حالی که شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، پیشنهاد میانجیگری در صورت وجود اراده مشترک را داده است، به نظر می رسد نه اسرائیل و نه ایران قصد به کاهش تنش داشته باشند. برخلاف مذاکرات عربستان و ایران که در آن درجه ای از تمایل متقابل برای رسیدن به توافق وجود داشت، به نظر می رسد اسرائیل و ایران هر دو متعهد به تضعیف دیگری هستند. این بن بست صرفا در مورد بازدارندگی نیست بلکه در مورد تسلط است. و این موضع دیگر بازیگران منطقه ای را در معرض خطر قرار می دهد و خطر آسیب های جانبی به اشخاص ثالث، از جمله چین، را به همراه خواهد داشت.
پکن خواهان درگیری های عمیق تر در خاورمیانه نیست، زیرا می داند که هیچ خروجی ، "پاک" وجود نخواهد داشت. برخلاف ایالات متحده که دارای نیروهای نظامی و اتحاد های اساسی در منطقه دارد، چین فاقد ابزار و تمایل برای مداخله مستقیم است. استراتژی چین نفوذ از طریق زیرساخت ها، تجارت و تعادل دیپلماتیک بوده است. یک جنگ گسترده تر این مدل را از بین خواهد برد. اگر چین مجبور به طرفداری یا انجام اقدامات قهرآمیز شود، خطر از دست دادن بی طرفی خود را که به سختی به دست آورده است، را خواهد داشت و روابط نه تنها با ایران بلکه با شرکای کلیدی عرب مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی را نیز به خطر خواهد انداخت.
حتی اگر پکن بخواهد تهران را مهار کند، قدرت محدودی در این امر دارد. ایران برای این روابط ارزش قائل است اما بعید است که از پیشنهاد چین در این باره استفاده کند. هیچ پیمان دفاعی، هیچ اتحاد نظامی، و هیچ معامله تضمینی برای نفت در برابر اطاعت با چین ندارد. چین می تواند تهدید کند که همکاری های اقتصادی خود را محدود خواهد کرد و یا سرمایه گذاری ها را به تعویق خواهد انداخت اما انجام این کار ایران را بیشتر به انزوا یا نزدیکتر شدن در مدار روسیه سوق خواهد داد. در حال حاضر، قویترین کارت چین دیپلماسی آرام است که خواستار خویشتن داری در پشت درهای بسته است، اما علنا از خط آتش دور می ماند. این به معنای وضعیت مدیریت ریسک است، نه ریسک پذیری. و این نشان می دهد که وقتی موشک ها شروع به پرواز می کنند، پکن واقعا چقدر کنترل کمی بر ایران دارد. ایالات متحده همچنان در صندلی راننده باقی می ماند.
پکن به کمک تهران نخواهد آمد. شی جین پینگ ممکن است خواستار خویشتن داری شود، خواستار گفتگو شود و تلاش کند تا دیپلماسی آرام در پشت صحنه انجام شود. اما چین موقعیت گسترده تر خود در خلیج فارس یا منافع استراتژیک بلند مدت خود را با همسویی با شریکی که نمی تواند کنترل کند و درگیری هایی را که نمی تواند شکل دهد، به خطر نمی اندازد. برای پکن، ثبات یک استراتژی است. در حالیکه برای ایران اینطور نیست.
* شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس ((Gulf Cooperation Council, GCC : در ۲۵ ماه می ۱۹۸۱ با هدف یک پارچگی اقتصادی و نظامی تشکیل شد
Global Security Initive(GSI)) and Bilateral Gulf Partenership** در کنفرانسی در ریاض در تاریخ دسامبر ۲۰۲۲ رئیس جمهور چین Xi Jinpingاز کشورهای خلیج فارس دعوت به همکاری کرد.
جسی مارکس مدیرعامل Rihla Research & Advisory LLC، یک شرکت مشاوره مستقر در واشنگتن دی سی است که بر چین و خاورمیانه متمرکز است. او پیش از این به عنوان مشاور سیاست خاورمیانه در دولت ایالات متحده خدمت می کرد و محقق شوارتزمن در دانشگاه Tsinghua بود.
https://foreignpolicy.com/