پس از چند دهه رقابت های سیاسی، نظامی، و عملیات غیر مستقیم نظامی میان حکومت های اسرائیل و ایران سرانجام درگیریهای محتوم مستقیم میان این دو حکومت آغاز گردید.
سالها است که منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شاهد رقابت های نظامی و سیاسی میان این دو قدرت منطقه ای بر سر اتوریته محلی است، رقابتی که هزینه های آن را مردم این منطقه از جهان با جان و زندگی خود پرداخت کرده اند.
در دو سوی این جنگ حکومتهائی قرار دارند که هرکدام پرونده سیاهی از جنایت و سرکوب و قتل عام و تبعیض دارند.
جمهوری اسلامی حکومتی که از سرکوب انقلاب 57 سربرآورده است ، طی 4 دهه گذشته پرونده ای قطور از مرگ و جنایت و سرکوب دارد.، که از سرکوب سالهای 60 و قتل زندانیان سیاسی آغاز و تا سرکوب و کشتار معترضان در سالهای 98 و 1401 امتداد می یابد. فقر و فلاکت و سرکوب سیستماتیک زنان ، کارگران وسایر بخش های نیروی کار وظیفه همیشگی حکومت اسلامی بوده است. هزینه رقابت های نظامی این حکومت، به قیمت تحمیل سالها فقر و فلاکت بخش های گسترده نیروی کاردر ایران تمام شده است.
اسرائیل به عنوان سوی دیگر این جنگ، پرونده ای سراسر جنایت، قتل عام فلسطنیان، اشغالگری و عملیا ت تروریستی در نزدیک به 80 سال گذشته دارد. نسل کشی جاری در غزه که از وحشیانه ترین کشتارهای جمعی در تاریخ به شمار میرود، هم چنان به طور زنده در مقایل دیدگان جهانیان جریان دارد. این کشور به عنوان " قلعه نظامی غرب در منطقه " نقش مستقیمی در فروپاشی بنیانهای اجتماعی و مدنی کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا وایجاد و تامین نیروهای فوق ارتجاعی مانند داعش و سایر نیروهای نظامی ضد بشری داشته است.
رقابت این دو حکومت نه به دلیل اختلافات دینی و یا ایدئولوژیک که برسر اتوریته زمینی و منافع سیاسی - اقتصادی و منطقه ای است. این رقابتی است که سابقه ای طولانی تر از درگیریهای نظامی اخیر دارد.
برخلاف حمله به عراق، افغانستان، لیبی و یا سوریه که با اتوریته آمریکا در ناتو تدارک و اجرا میگردید، حمله نظامی مستقیماسرائیل به ایران توسط سه کشور اروپائی، آلمان، انگلستان و فرانسه در همکاری با دبیر آژانس بین المللی انرژی اتمی زمینه سازی و تدارک دیده شد، تا ایالات متحده آمریکا را در عملی انجام شده قرار دهند و ناتو تضعیف شده در رقابت های جاری میان قطب های اصلی اقتصاد جهانی را مجددا به کارزار های نظامی در سطح بین المللی برگردانند.
حمله نظامی به ایران تلاشی فاجعه بار از سوی اسرائیل برای فرار از شرایطی است که این حکومت در غزه ایجاد کرده است، فرار از عواقب کشتار کودکان و بزرگسالان در غزه ، با ایجاد میدان جنگی گسترده ترکه بالقوه میتواند به فاجعه ای منطقه ای تبدیل گردد.
تنها چند روز پس از آغاز حملات اسرائیل به مناطق مختلف در ایران صدها نفر کشته و هزاران نفر زخمی گردیده اند. نا کارآمدی و فساد سیستماتیک حکومتی و ناتوانی در تامین امنیت مردم در شرایط بحرانی، زندگی روزمره مردم را دچار اختلالات جدی کرده است. بنا بر تجربه و تجربیات عینی بسیاری از مردم ، شرایط جنگی از آنجا که روند عادی زندگی را مختل کرده و تلاش برای زنده ماندن را به مسئله اصلی جامعه تبدیل میکند، باعث توقف مبارزه جمعی و اعتراضات اجتماعی میگردد و زمینه ساز سرکوب های گسترده توسط حکومت میشود. به همین دلیل پایان دادن به این درگیری های نظامی نه فقط برای حفظ جان میلیونها نفر ضروری است بلکه برای ادامه شرایط طبیعی زندگی و مبارزه بر علیه شرایط تحمیل شدهبه جامعه نیز اهمیت ویژه ای دارد. تجربیات متعدد درسالهای اخیر نشان داده است که امید بستن به اختلافات حکومت های ضد بشری برای تغییر حاکمیت در محدوده ملی نه فقط خیالی خام و از سر استیصال است بلکه چنین رویکردی از سوی هر نیروی سیاسی چپ و راست با هر درجه جدیت، فروپاشی اجتماعی فاجعه باری را زمینه سازی میکند.
تجربه مبارزه طبقاتی نشان داده است حاکمیت های متخاصم سرمایه داری حتی در میانه جنگ نیز از سرکوب مبارزه طبقه کارگر غافل نخواهند شد و بر بال هیچ بمب افکن یا موشکی آزادی و برابری حمل نمیشود.
جدای از نیروهای نئو فاشسیت داخلی و خارجی که بمباران و کشتار مردم در ایران را جشن گرفته اند و در انتظار جلوس به قدرت هستند، آن سازمانها و احزاب سیاسی میانه و چپ نیز که شرایط جنگی و تعلیق زندگی اجتماعی در ایران را زمینه عروج خود میبینند، دچار خطائی تحلیلی - تاریخی شده اند که موجب پرت افتادگی هرچه بیشتر آنان از جامعه ایران خواهد شد.
امروز وظیفه اصلی هر نیروی اجتماعی مسئول و فعالین کارگری تلاش برای پایان دادن به شرایطی است که نه تنها جان و زندگی مردم در ایران را تهدید میکند، بلکه میتواند زمینه ساز فجایع گسترده تری در منطقه ای باشد که ما در آن زندگی میکنیم.
امروز و به مدد تلاش های شبانه روزی فعالین اجتماعی، اتحادیه های کارگری و فعالان ضد جنگ ، نسل کشی در غزه تبدیل به مسئله ای جدی در جهان گردیده و فشار زیادی را به حکومت های اروپائی حامی اسرائیل وارد کرده است. همین نیروها میتوانند نیروئی موثر برای پایان دادن به شرایط جنگی فعلی در غرب آسیا باشند. ما به عنوان فعالان کارگری و اجتماعی مخالف جمهوری اسلامی علاوه بر سازماندهی اجتماعی برای مقابله با شرایط موجود وتلاش در جهت ایجاد ارگان های همیاری اجتماعی در ایران، باید تلاش کنیم که اعتراضات به اسرائیل و کشورهای حامی آن و تلاش برای توقف جنگ، به پلاتفرمی برای تبلیغات و یا حمایت از حکومت اسلامی در ایران تبدیل نگردد.
پایان شرایط جنگی و موقعیت تازه حکومت در برابر جامعه و تغییر فضای سیاسی در ایران میتواند مرحله تاز ه ا ی از مقابله با حکومت سرمایه داران در ایران باشد، شرایطی که به جامعه ایران امکان میدهد تا با تکیه بر توانائیها، تجربه اعتراضات سالهای اخیر و تجارب تاریخی خود و اتکا به نیروی کار وسازماندهی طبقه کارگر فصل تازه ای از نبرد برای سرنگونی حاکمیت جمهوری اسلامیبگشاید.
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران
کارزار پشتیبانی از کارگران ایران
خرداد 1404 –جون 2025
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد