به نظر میرسد سازمان اطلاعاتی اسرائیل، موساد، در طول مدتی طولانی توانسته است بهطور عمیق در سطوح بالای رهبری جمهوری اسلامی نفوذ کند. در میان مقامهای حکومتی، ظاهراً ترس زیادی از هدف قرار گرفتن در حملات بعدی وجود دارد.
اما آیا اسرائیل واقعاً میتواند رژیم تهران را سرنگون کند؟
اسرائیل تازه حمله خود به ایران را آغاز کرده بود که شماری از مقامهای ارشد رژیم ایران در یک پناهگاه زیرزمینی در تهران گرد هم آمدند. در میان آنان، سرتیپ امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، یگان نخبه نظامی جمهوری اسلامی نیز حضور داشت. این افراد قصد داشتند درباره نحوه واکنش به حمله اسرائیل مشورت کنند؛ به گزارش رسانههای اسرائیلی با استناد به منابع نظامی.
اما نیروهای اسرائیلی از آنان پیشی گرفتند. آنها ظاهراً نهتنها از پروتکلهای امنیتی طرف مقابل آگاه بودند، بلکه میدانستند که فرماندهان رژیم در شرایط بحرانی کجا پنهان خواهند شد. یک جنگنده اسرائیلی پناهگاه را هدف قرار داد و حاجیزاده و همراهانش را کشت.
بخش بزرگی از ردههای فرماندهی از میان رفت
اسرائیل اکنون برای چهارمین روز پیاپی حملات خود را ادامه داده است. بنا به اعلام مقامهای ایرانی، تاکنون بیش از ۲۲۴ نفر در ایران کشته شدهاند و در حملات متقابل، دستکم ۱۴ نفر در اسرائیل جان باختهاند.
اسرائیلیها نهتنها حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضا را از میان برداشتند، بلکه مافوق او حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران را نیز کشتند؛ همچنین رئیس سازمان اطلاعات سپاه که پس از رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، قدرتمندترین فرد کشور محسوب میشد، و نیز محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، و رئیس اطلاعات نظامی نیز هدف قرار گرفتند. به این ترتیب، آنها تقریباً تمام ساختار فرماندهی رژیم ایران را از کار انداختهاند؛ و تنها روحانیانی مانند خود خامنهای باقی ماندهاند.
اگرچه ایران در واکنش، حملاتی موشکی به اسرائیل انجام داده است – از جمله به شهرهای حیفا و تلآویو – اما بهنظر میرسد که رهبران جمهوری اسلامی همچنان دچار سردرگمی و هراس از برتری نظامی اسرائیل هستند. به گفته ناظران، در میان مقامهای بلندپایه در تهران نوعی پارانویا (سوءظن شدید) حاکم شده است؛ هر کسی از خود میپرسد که نفر بعدی چه کسی خواهد بود. بنا بر گزارش رسانههای دولتی، رژیم دهها نفر را به ظن جاسوسی و همکاری با اسرائیل بازداشت کرده است.
حتی پیش از رویارویی اخیر نیز بارها روشن شده بود که سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل، موساد، تا چه اندازه در دستگاه قدرت ایران نفوذ کرده است. برای نمونه، تابستان گذشته اسرائیل توانست اسماعیل هنیه، رهبر سازمان فلسطینی حماس را در یک مهمانخانه در تهران، پایتخت ایران، ترور کند.
هالی داگرِس، کارشناس مسائل ایران در مؤسسه واشنگتن، میگوید: «موساد سالهاست که با ایران مانند زمین بازی خود برخورد میکند. از ترور دانشمندان ارشد هستهای تا خرابکاری در تأسیسات اتمی ایران، اسرائیل بارها نشان داده که در این جنگ پنهانی دست بالا را دارد.»
هرگز پیش از این، برتری اسرائیل تا این اندازه آشکار نبوده است. تنها چند ساعت پس از آنکه جنگندههای اسرائیلی در روز جمعه گذشته نخستین موج حمله به ایران را آغاز کردند، موساد ویدئویی منتشر کرد که ظاهراً مأموران این نهاد را در عمق خاک ایران نشان میدهد. در این ویدئو، نیروهایی دیده میشوند که در یک منطقه بیابانی، در حال نصب سلاحهای دقیق هستند.
به گزارش والاستریت ژورنال، تیمهای عملیاتی اسرائیل در نزدیکی سامانههای پدافند هوایی و سکوهای پرتاب موشک ایران مستقر شده بودند. با آغاز حمله اسرائیل، این تیمها ابتدا سامانههای پدافندی را از کار انداختند و سپس بلافاصله پس از بیرون آمدن پرتابگرها از پناهگاههای زیرزمینی، آنها را هدف قرار دادند.
به گفته مقامهای امنیتی اسرائیل، سلاحهای دیگری نیز از طریق خودروهایی شلیک شدهاند که پیشتر به داخل ایران قاچاق شده بودند. گفته میشود این سلاحها برای هدف قرار دادن سامانههای موشکی زمین به هوا به کار رفتهاند تا مسیر را برای عملیات نیروی هوایی اسرائیل هموار کنند.
علاوه بر این، مأموران اسرائیلی ظاهراً در نزدیکی تهران یک پایگاه پهپادی اختصاصی ایجاد کردهاند. به گزارش والاستریت ژورنال، موساد از چند سال پیش اجرای این عملیات را آغاز کرده بود.
طبق گزارشهای رسانهای، اسرائیل طی ماهها قطعات لازم برای صدها پهپاد و همچنین مهمات را به داخل ایران قاچاق کرده است—در چمدانها، کامیونها و کانتینرهای دریایی.
در برخی موارد، موساد از بازرگانانی استفاده کرده که خود از ماهیت عملیات کاملاً بیاطلاع بودهاند. مأموران سپس این تجهیزات را میان تیمهای عملیاتی مختلف توزیع کردهاند.
به گزارش وبسایت خبری Axios، در مجموع صدها جاسوس موساد در حملات اخیر نقش داشتهاند؛ از جمله یک یگان ویژه از مأموران ایرانی که برای موساد کار میکنند.
یوسی ملمان، خبرنگار امنیتی اسرائیلی، در گفتوگو با گاردین گفته است: «عملیات اخیر چشمگیر است، اما ایران برای سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل دستکم یک دهه یا بیشتر است که همچون یک کتاب باز بوده است.»
علی فتحاللهنژاد، مدیر مرکز نظم جهانی و خاورمیانه (CMEG) در برلین، این وضعیت را «شکستی اطلاعاتی با ابعادی حیاتی برای جمهوری اسلامی» توصیف میکند.
رنج مردم غیرنظامی
اکنون حکومت ایران در میانه یک جنگ جاری با چالشی بزرگ روبهروست: بازسازی ساختار فرماندهی خود. این در حالی است که رژیم پیش از آغاز رویارویی اخیر با اسرائیل نیز دچار ضعف و تزلزل بود.
طی سالها، رژیم ایران توانسته بود بهگونهای باورپذیر با این تهدید مانور دهد که در صورت وقوع بحران، میتواند نیروهای نیابتی خود در منطقه—از جمله حماس در غزه، حزبالله در لبنان، شبهنظامیان طرفدار ایران در عراق، و حوثیها در یمن—یعنی همان چیزی که «محور مقاومت» خوانده میشود، علیه اسرائیل وارد عمل کند.اما اسرائیل این تهدید را یک بلوف (ترفند توخالی) دانسته و آن را افشا کرده است.
واکنشها فراتر از مرزهای ایران و اسرائیل
۱. حزبالله اعلام کرد که در درگیریهای فعلی دخالت نخواهد کرد.
۲. ایالات متحده پیش از آغاز تشدید بحران، به دلایل امنیتی کارکنان سفارت خود در بغداد را بهطور پیشگیرانه کاهش داد.
۳. در امان هشدار داده شد، همزمان با رهگیری پهپادهای ایرانی توسط اردن.
۴. در کویت نیز کارکنان سفارت آمریکا بهصورت پیشگیرانه کاهش یافتند.
۵. کارکنان سفارت آمریکا در بحرین نیز بهصورت پیشگیرانه کاهش پیدا کردند.
ارتش و سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل در ماههای گذشته رهبری اصلیترین متحد ایران، یعنی شبهنظامیان حزبالله، را بهشدت تضعیف کردهاند؛ بسیاری از فرماندهان و کادرهای این گروه کشته شدهاند و بخش بزرگی از زرادخانه عظیم موشکی آن نیز نابود شده است.
اکنون کمتر ناظری بر این باور است که حزبالله بتواند در آینده نزدیک تهدیدی وجودی برای اسرائیل ایجاد کند. به گزارش رویترز، یکی از نمایندگان این گروه شیعه نیز اعلام کرده که حزبالله قصد ندارد «بهطور یکجانبه» به اسرائیل حمله کند.
همچنین، زرادخانه ایران شامل حدود ۳۰۰۰ موشک بالیستیک نیز دیگر آن هراس سابق را برنمیانگیزد. اسرائیل بارها نشان داده که قادر است بخش عمدهای از این موشکها—اگرچه نه همه آنها—را رهگیری و منهدم کند.
در مقابل، جنگندههای اسرائیلی طی روزهای اخیر تقریباً بدون مانع در حریم هوایی ایران پرواز کردهاند.
بهعلاوه، رهبری ایران از نظر سیاسی داخلی نیز ضعیف شده است. اقتصاد کشور دچار رکود شده که بخشی از آن ناشی از تحریمهای بینالمللی است. نرخ تورم در حال حاضر بسیار بالا است و به سی درصد رسیده است.
خامنهای، ۸۶ ساله، از زمان درگذشت رهبر انقلاب روحالله خمینی در سال ۱۹۸۹ بر جمهوری اسلامی حکومت میکند. او جنگ ایران و عراق در دهه هشتاد، شورشهای سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۲۲ را تجربه کرده است. از زمانی که در سال ۱۹۸۱ در یک سوءقصد بمبگذاری مجروح شد، دیگر قادر به حرکت دادن دست راست خود نیست. او پیر و بیمار است.
در ایران نظرسنجیهای قابل اعتماد وجود ندارد، اما شواهد زیادی حاکی از آن است که حمایت از رژیم بسیار پایین است. در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته، بنا به اعلام رسمی، تنها ۴۰ درصد واجدان شرایط رأی دادن شرکت کردند که کمترین میزان مشارکت تاکنون بوده است.
نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، به نظر میرسد اکنون به دنبال تغییر رژیم در تهران است. او بارها از مردم ایران خواسته است که علیه رهبری خود قیام کنند. با این حال، سوال این است که آیا این استراتژی موفق خواهد بود یا خیر. تاکنون نشانهها و گزارشهای دریافتی از ایران بیشتر حاکی از آن است که در میانه بحران، صفوف داخلی به هم نزدیکتر شدهاند. علی فتحاللهنژاد، کارشناس مسائل ایران، میگوید: «اگرچه رژیم به شدت تضعیف شده، اما مردم عادی، بهویژه در تهران، تحت تأثیر شدید جنگ قرار دارند و بدون هیچ حفاظتی رنج میبرند.»
سحر دلیجانی، نویسنده ایرانی، این وضعیت را چنین خلاصه میکند: «من در یک زندان ایرانی به دنیا آمدهام. والدینم زندانی بودند. هیچ چیزی درباره جنایات رژیم ایران نیست که من آن را از نزدیک تجربه نکرده باشم. اما این به آن معنا نیست که بخواهم هموطنانم بمباران شوند و کشته شوند، یا خانههایشان ویران شود. اگر دیدگاه شما از آزادی فقط از طریق نابودی جانهای بیگناه به دست آید، آن دیگر آزادی نیست.»
به نقل از اشپیگل آنلاین
شانزدهم یونی 2025