logo





دو شعر
یکی برای ایران وُ یکی برای عباس کورکور

دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۶ ژوين ۲۰۲۵

رضا بی شتاب



من ایرانم...

هرزه ها وُ رجزخوانها اکنون کجایند!؟«منصوره معصومی»عضو مرکزی شریان:این مملکت مال حزب اللهی هاست.«زینب ابوطالبی»مجری شبکه افق سیما:«اگر کسی اعتقاد ندارد جمع کند و از ایران برود».«علی اکبر رائفی پور»فعالِ اصولگرا:«...یا این حاکمیت وُ قبول داری...یا اگه قبول نداری برو گمشو بیرون».بقیه سردارانِ رجزخوان که حتی نتوانستند از جانِ خودشان محافظ کنند؛همراهِ زندگیِ آنچنانی شان دود شدند وُ رهبرشان؛جانشینِ امام زمان؛گریخت؛به سایه گریخت...
ایرانِ نازنین!به هوش باش وُ برخیز...

من ایرانم گرفتاری پریشان
به دستِ ناکسان اکنون گروگان
به یاریِ تنِ تب دارم آیید
منم در مذبحِ مذهب چو قربان
منم بیمار وُ خون آلود وُ زخمی
چنانچون طعمه در چنگالِ گرگان
دوباره جنگ وُ جنجالِ جنونی
کُند این خانه وُ مردم هراسان
نظامِ ظالمِ مذهب(1)پناها!
تو کردی خانۀ ما را چو زندان
نمی داند دلِ بیچاره مردم
کجا منزل گزیند؟ در بیابان!
دلا دشمن درونست وُ برونست
هلا! آگاهی ات اکنون نگهبان
جنایت پیشگان هم کیش وُ هم دین
همه مؤمن همه سرشارِ ایمان
همه آباء آبادی وُ دین اند
رسولِ صلح وُ آزادیِ انسان
همه بهرِ نجاتِ آدمیت
سخنرانِ زِبَردست اند وُ ارزان
ولی در دست خنجر دارد این دیو
که بر قلب ات فرود آرد چو رحمان
همه ویرانگر وُ کذّاب وُ فاسد
به هنگامِ اذان(2) اعدامِ جانان
بلاهت در نهان وُ آشکارا
ستمکاران وُ همدستانِ سبحان
تَوَحُش ذاتیِ آدم کُشان است
ازین هاری چه حیرانست حیوان!
تو هر کالا که خواهی هست موجود
شگفتا دین وُ دین داران وُ دکان
درین بازارِ مکاران گِرو عقل
قیامت کرده فقرِ فکرِ نادان
فقیهان در تَلألُؤ نورِ مرداب
که بنیادِ فریب آمد فروزان
کشیش وُ شیخ وُ خاخامانِ منفور
هیولاهای موهوم اند وُ شیطان
خُرافات وُ خشونت پیشه دارند
به جز کُشتن چه باشد دین وُ بنیان
نه نان مانده نه دندان زندگی را
خدا اینک حراج آمد به میدان
کسی جز تو دلش بر خانه سوزد!
بیا برخیز؛ ای جانانم ایران...

شنبه 24 خردادماه 1404///14 ژوئن 2025
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-در تورات:پاداش وُ دستمریزادِ کوروش برای آزادی قوم یهود؛از اسارت وُ بندگی وُ بردگی؛جعلِ داستانِ ساختگی وُ بی نهایت دروغ؛پوچ وُ ابلهانۀ استر(=هدسه)وُ مردخای وُ خشایارشا!؟است که اهانتی بزرگ به ایران و ایرانی است.2-تمامِ هزینه های جنگ وُ ویرانیِ ایران را؛کشورهای عربی پرداخته اند چه به شکلِ باج وُ خراج وُ قرارداد و چه به شکلِ«کادو:هواپیمایی[=قصرِ لاکچری پرنده]؛ که فرانسه برای شیخ ساخته بود وُ شد هدیه ای ناچیز به(دونالد ترامپ)و«گردنبندِ طلا»و...چه به شکلِ «پیمانِ ابراهیم» و چه به شکلِ میانجیِ قلابی...»...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



گریزِ رنگ
برای: عباس کورکور

صدای گامهای مرگ وُ سرما
گریز رنگ از رخسارِ دنیا
ندایِ زنگ در دهلیزِ زندان
رسد قاتل کنون از سویِ آقا
مؤذن نعره اش از زاغۀ غول
صدایِ دلخراشی سخت وُ رسوا
زِ زنگارِ عظیم آیینه بشکست
زِ هیهاتِ حکایت های یکتا
به سُخره کُشته در پستویِ پرت اش
نهالِ زندگی آزاده شیدا
به گودالی هزارانِ گزمه پنهان
هراس از سایۀ خویش وُ مُسمّا!
نشسته قاضی وُ داروغه مخمور
چو مأمورِ عذاب وُ مرگ وُ فتوا
نگهبان گُربُزی(1) دژخیم وُ بارو
نمازِ کذب وُ گازُرِ گُنه مولا
کبوتر در قفس فریاد برداشت:
تمامِ هستی ام در سوق وُ سودا...
منم بی خواب وُ بیمار وُ پریشان
سخن گویم ولی با سنگِ خارا
ز اندوهِ شما افسرده ام من
نمی دانم شب و ُ روز وُ نه فردا
کجایی «دایه»! بی پشت وُ پناهم
تجلّی ات درون سینه پیدا
به عزلت مانده وُ بی همزبانم
درِ زندانِ تنهایی تو بگشا
چنان دلواپسم از غصۀ دوست
که هر لحظه چو خنجر شد جگرخا
مرا لالاییِ دایه نجات است
درین دخمه صدایِ تو تسلاّ
بیا دایه دیارم رفته از دست
غریبت را صدا زن ای خوش آوا
بزن مطرب نوای سینه سوزی
بیا باران بخوان با جانِ تنها
چراغِ غم برافروز امشب ای جان
عزیزِ ما برادر خفته اینجا...
زند تُرنا(2)تب وُ تاریکی ام باز
ندایِ دردِ من کوهست وُ نجوا
مرا مردم نشانِ آرمانست
سرافرازی وُ عزت های زیبا
به سوگِ عشقِ خود سوگند خوردم
که خاموشی نگیرد مِهرِ یارا
عدالت ریسمانِ سُرخِ بیداد
شدم بر دارِ بیداد وُ تماشا
ندیدم چهرۀ ماه وُ گُل وُ باغ
ولی پروازِ عاشق سویِ والا
»علیمردان« وُ «بی بی مریمِ» ما
دلیر وُ زنده وُ بیدار وُ دانا
ببین روحِ حماسه در تلاطم
کرا پروایِ پروازی چو عنقا!
تبار وُ تیرۀ خورشیدِ خانه
فروزان می کند خاکِ مُهَنّا
مرا کُشتند مادر جان کجایی
دوباره می دَمَد جانم شکوفا
فراسویِ زمین وُ آسمانم
نبردِ بی امان اینک مُهیّا
تفنگِ بِرنو وُ اسبم به راهند
که پیروزی پگاهِ پهنۀ دریا

شنبه 24 خردادماه 1404///14 ژوئن 2025
ــــــــــــــــــــــــــ
1-گُربُز=مکار،حیله گر.2-تُرنا=طنابِ دُولا برای زدنِ کسی.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد