شنبه دهم خرداد ماه سال جاری حادثهای در پالایشگاه نفت شیراز رخ داد که در این حادثه سه نفر از کارگران این واحد پالایشگاهی جان خود را از دست دادند. در این حادثه، نشتی گاز H2S (هیدروژن سولفید) از لولهها شرایطی پیش آورد که به خفگی سه نفر از کارگران بینجامد. درست به همان صورت که در زمانهای پیش از این در آشویتس هیتلر اتفاق میافتاد. اکنون سیزده نفر از کارگران این واحد کارگری نیز در بیمارستان خوابیدهاند که همچنان از آسیبهای خطرناک این گاز سمی رنج میبرند. ناگفته نماند که دستگاه تنفس، ریه و قرنیهی چشم این کارگران چنان آسیبی دیده است که مداوای بسیاری از ایشان به همین آسانیها امکانپذیر نخواهد بود. چنانکه مرگ و نیستی زندگی ایشان را نیز تهدید میکند.
رسانهای شدن این موضوع در روز بعد شرایطی را پیش آورد که سهام پالایش نفت شیراز در بورس تهران با سیر نزولی شدید مواجه شود. اما همان زمان یعنی یازدهم خرداد ماه مدیر عامل این شرکت پالایشگاهی ضمن نامهاش خطاب به سازمان بورس تهران نوشت:
"به استناد مادهی ۲ مکرر ۳ دستورالعمل اجرایی افشای اطلاعات شرکتهای ثبت شده نزد سازمان به اطلاع میرساند: پیرو اخبار منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر بروز حادثهی نشت گاز به استحضار میرساند نشت گاز H2S از یکی از مسیرهای پروژهی در دست احداث کیفیسازی گازوئیل تحت نظارت پیمانکاری شرکت ODDC ، متاسفانه منجر به حادثهی جانی و فوت سه نفر از پرسنل شدهاست. لازم به ذکر است حادثهی مذکور هیچ گونه تاثیری در توقف و یا کاهش تولید واحدهای پالایشی نداشته و همچنین هیچ گونه خسارت مالی نیز در بر نداشتهاست. بدیهی است در صورت وقوع هرگونه رویداد با اهمیت، مراتب مطابق مفاد مادهی ۱۳ دستورالعمل اجرایی افشای اطلاعات شرکتهای ثبت شده نزد سازمان افشا میشود".
در نگاه نامردمی مدیر عامل شرکت پالایش نفت شیراز "رویداد با اهمیت" همان ادامهی تولید در چرخهی پالایشگاه است که لابد همچنان ادامه دارد. در ضمن او دانسته و آگاهانه خواستهاست که گناه حادثهی پیش آمده را به گردن شرکت ODDC بیندازد. شرکتی که حسابگرانه نام آن در متن نامهی مدیرعامل نفت شیراز رمزگذاری شدهاست تا افشا نگردد. گفتنی است که او همراه با کاربرد حقههای حقوقی و اداری از رسانهای کردن نام چنین شرکتی پرهیز دارد، تا هرگز مشخص نشود که این شرکت ایرانی است و یا آنکه آن را از آن سوی مرزهای کشور به داخل دعوت نمودهاند. مدیر عامل یاد شده همچنین در متن نامهاش جان باختن سه نفر از کارگران متخصص شرکت را در حاشیه قرار میدهد تا به مخاطب خود بباوراند که گردش کار شرکت همچنان عادی است و هیچ توقفی در تولید آن پیش نخواهد آمد.
در متن نامه مدیر عامل پالایش نفت شیراز، او از موضوع "کیفیسازی گازوئیل" نیز سخن میگوید که به ظاهر اجرا و عملیاتی کردن آن را به همان شرکت مجهولالهویهی ODDC سپردهاند. اما موضوع کیفیسازی گازوئیل، پروژهای دولتی است که اجرای آن را به عهدهی همهی پالایشگاههای کشور گذاشتهاند تا ضمن آن چهل درصد از میزان گوگرد گازوئیل بکاهند. آنوقت از همین گازوئیل در سوخت نیروگاههای برق کشور استفاده به عمل خواهند آورد تا شاید اندکی آسیبهای آلوده کردن هوای شهرها را به حاشیه برانند.
رسانههای داخل کشور هرگز حق ندارند که در بروز حوادثی از این دست به دنبال مقصر اصلی ماجرا راه بیفتند. استاندار فارس و مدیران اقتصادی و صنعتی بالادستی آن نیز همچنان به مدیر عامل خاطی شرکت یاری میرسانند تا او خیلی راحت از چنبرهی قانون رهایی یابد. قوهی قضاییه نیز خود را از ماجراهای اینچنینی کنار میکشد تا به حد کافی به مدیران پخمهی دولتی برای فرار از قانون یاری برساند.
در حالی که طبق مادهی ۸۶ قانون کار جمهوری اسلامی در ماجراهایی از این دست، وزارت کار هم مقصر قلمداد میگردد. چون وزیر کار ریاست شورای عالی حفاظت فنی واحدهای صنعتی و تولیدی را در سرتاسر کشور به عهده دارد. مدیر کل بازرسی کارِ وزارت کار را هم به دبیری چنین شورایی گماشتهاند. پیداست که چنین شورایی به حتم باید بر موضوع ایمنسازی واحدهای تولیدی نظارت لازم به عمل آورد. اما همیشه از سوی ناظران و بازرسان وزارت کار در خصوص سهلانگاری کارفرمایان برای ایمنسازی واحدهای تولیدی و خدماتی چشمپوشی به عمل میآید. چنانکه در حادثهی پالایش نفت شیراز هم هرگز از سهلانگاری کارفرما یا ناظران وزارت کار سخنی به میان نیامد.
اما سهلاگاری ناظران وزارت کار و مدیران شرکت نفت شیراز زمینههای کافی فراهم دید تا سه نفر از کارگران باتجربه و متخصص شرکت جان ببازند. پیداست که کارگران این واحد کارگری هرگز نام و یاد همکاران خود مهندس یوسف شگفت، مهندس یوسف زمانی و مهندس یاسر باقری را فراموش نخواهند کرد تا خاطرهی ایشان داغ ننگی باشد بر جبین مدیرانی که از سر جهالت و نادانی چنین مرگی را برای سرمایههای اجتماعی و کارگری ما رقم میزنند.
شرکت پالایش نفت شیراز یکی از دو شرکت پالایشگاهی کشور است که هلدینگ نفت، گاز و پتروشیمی پارسیان سهامدار عمدهی آن شمرده میشود. پارسیان جدای از دو پالایشگاه شیراز و تبریز، مالک عمدهای نیز برای شش شرکت بزرگ پتروشیمیایی به حساب میآید که همگی اوره تولید میکنند. در واقع پارسیان تولید اوره و کود شیمیایی را به انحصار خود درآوردهاست. مدیران این هلدینگ همچنین دهها شرکت بازرگانی راه انداختهاند که همگی از توان خود در راه سودآوری شرکت اصلی بهره میبرند. اما شرکت نفت، گاز و پتروشیمی پارسیان هیچ واکنشی نسبت به مرگ کارگران زیر مجموعهاش به عمل نیاورد. چون رویای تولید بیرویه و سوداگری انگلی چنانی مدیران زپرتی این شرکت را به وجد آورده که خیلی راحت مرگ کارگران خود را به فراموشی میسپارند.
سهم پالایشگاه شیراز از تولید مواد نفتی حدود سه در صد است. چنانکه این پالایشگاه در بین پالایشگاههای دوازدهگانهی کشور جایگاه هفتم را پر میکند. تولید گاز مایع، گازوئیل، بنزین، بنزین جت، گوگرد، نفت کوره و قیر از تولیدات عمدهی این واحد نفتی شمرده میشود. چنانکه اینک قصد دارد تا حجم بیشتری از گوگرد موجود در گازوئیل را آزادسازی نماید. گفتنی است که پالایشگاه شیراز نفت خام خود را به تمامی از چاههای نفت گچساران دریافت میکند. سپس این نفت از خط لولهی ویژهای به پالایشگاه شیراز انتقال مییابد که در بیست و دو کیلومتری جادهی شیراز به اصفهان قرار دارد.
آنچه در پالایشگاه شیراز اتفاق افتاد اولین حادثه از این دست نبودهاست که در یک واحد نفتی اتفاق میافتد. همچنان که نمونههای مرگبار دیگری از آن به طور حتم در آینده نیز پیش خواهد آمد. چون مدیران بیانگیزه و پخمهی جمهوری اسلامی هرگز به چارهجویی از چنین ماجراهایی روی نمیآورند. عافیتجویی سازمانی و اداری شرایطی را برای همین مدیران آماده میکند که آنان بدون استثنا از ریشهیابی حوادثی از این دست بگریزد. چنانکه هرگز مقصران وقایعی از این نوع به مردم شناسانده نمیشوند. در واقع مقصر واقعی این ماجرا حکومت و نظامی است فرسوده و کهنه که چنین ساختار وامانده و ناکارآمدی را در مدیریت کشور به کار میگیرد. با همین رویکرد ناصواب است که کسی به دنبال نصب حسگرهای ایمنی گاز در فضای واحدهای پالایشگاه نفت شیراز راه نمیافتد. نصب دیگر تجهیزات ایمنی را هم در جایی از پالایشگاه به حساب نمیآورند.
از سویی موضوع تحریم شرایطی را پیش آوردهاست تا مدیران حکومت تمامی تقصیرهای مدیریتی خودشان را به پای همین تحریم یا خودتحریمی بنویسند. چون گفته میشود که پدیدهی تحریم هرگز اجازه نمیدهد تا تجهیزات ایمنی جدید از خارج کشور خریداری و به ایران انتقال یابند. در عین حال، پیش از اعمال تحریم همواره موضوع تعمیرات و اورهال کردن پالایشگاههای ایران از سوی شرکتهای خارجی انجام میگرفت. مهندسان کرهی جنوبی همیشه در این خصوص نقش نخست را ایفا میکردند که با برقراری تحریم خیلی زود ایران را ترک کردند. قطعات عمدهی این پالایشگاهها نیز همه فرسوده شدهاند. حتا تحریم شرایطی را آماده میکند که تکنولوژی امروزی نتواند به پالایشگاههای ما راه یابد. اما دولت آسیبهای مداوم جانی و مالی چنین تحریمی را به پای کارگران و تودههای مردم عادی مینویسد.