logo





امانوئل فریرا

زلزله سیاسی در پرتغال

ترجمه‌ی احمد سیف

سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۳ ژوين ۲۰۲۵



انتخابات قانون‌گذاری سال ۲۰۲۵ پرده از پدیده‌ای برداشت که در بسیاری از دموکراسی‌های غربی طنین‌انداز شده است: کاهش نفوذ احزاب میانه‌رو، که مدت‌ها به‌عنوان ستون‌های ثبات دموکراتیک شناخته می‌شدند، اما اکنون به نظر می‌رسد از تحولات عمیق اجتماعی فاصله گرفته‌اند. نتایج انتخابات تصویری صریح و نگران‌کننده را ترسیم می‌کند. ائتلاف دموکراتیک، متشکل از حزب سوسیال دموکرات (PSD)(۱) و حزب مردم (CDS)(۲)، پیروزی قاطعی به‌دست آورد، در حالی که حزب سوسیالیست (PS)(۳) متحمل شکستی تاریخی شد. چپ سنتی، نمایندگی‌شده توسط بلوک چپ و حزب کمونیست پرتغال، به افول خود ادامه داد. در همین حال، حزب راست افراطی(۴) «چگا» به دومین نیروی سیاسی بزرگ و حزب اصلی مخالف تبدیل شد—تحولی که فقط دو سال پیش غیرقابل تصور به نظر می‌رسید.

رخدادهایی که در پرتغال در حال وقوع‌اند، صرفاً نشانه‌ای از رادیکال شدن رأی‌دهندگان نیستند، بلکه پیامدهای تقریباً قابل پیش‌بینی نظام اقتصادی‌ای هستند که دیگر به اکثریت مردم خدمت نمی‌کند، اما همچنان به‌شدت توسط کسانی که دهه‌ها آن را اداره کرده‌اند، محافظت می‌شود. پرتغال در این وضعیت ناهنجار تنها نیست. در بسیاری از دولت‌ها، مدل نئولیبرالی پس از جنگ سرد—که زمانی نوید رفاه و آسایش مادی می‌داد اما در عمل تنها حقوق اجتماعی حداقلی ارائه کرده بود—در پاسخ به نیازهای عصر حاضربطور کامل ناکام مانده است. اعتماد به نظام تحت فشار وعده‌های برآورده‌نشده‌اش فروپاشیده است. پیمان اجتماعی به شکلی عمیق از هم گسسته است.

بی‌آنکه دچار کلی‌گویی شویم، می‌توان گفت با مشکلی ساختاری روبه‌رو هستیم. نظم اقتصادی کنونی نظامی در حال گذار است—نه در معنای اخلاقی، بلکه در معنای تاریخی آن. این نظام با تعمیق نابرابری، از هم پاشیدن پیوندهای اجتماعی، و تبدیل تمام جنبه‌های زندگی به کالائی قابل خرید وفروش، بذر نابودی خود را می‌کارد. حالا که فروپاشی دارد عینیت می یابد، دو مسیر آشکار شده است: یکی مسیر تحول اجتماعی بر پایه همبستگی طبقاتی، و دیگری مسیر ارتجاع واپس‌گرایانه مبتنی بر خشم و نفرت. در پرتغال، اینجاست که «چگا» جای پای خود را یافته است.

چگا یک انحراف از نظام نیست، بلکه محصول منطقی مدلی است که نارضایتی، ناامنی، و بی‌تفاوتی سیاسی را پرورانده است. استراتژی این حزب، گرچه برای برخی روشن است، چیز جدیدی نیست: از نارضایتی اقتصادی بهره می‌برد و آن را به یک جنگ فرهنگی تبدیل می‌کند. عدالت را با انتقام، گفت‌وگو را با نفرت‌پراکنی، و سیاست را با نمایش‌گری جایگزین می‌کند. هیچ راه‌حلی ارائه نمی‌دهد—فقط قربانی‌سازی می‌کند. در حالی که مهاجران، اقلیت‌ها و افراد به‌اصطلاح «بیدار» را هدف قرار می‌دهد، ساختارهایی را که ثروت را متمرکز کرده و از سودجویان وضعیت ناپایدار مردم حفاظت می‌کنند، دست‌نخورده باقی می‌گذارد.

این روایت به این دلیل ریشه دوانده که عرصه عمومی برای مدت‌ها تحت سلطه احزاب میانه‌رویی بوده که علی‌رغم ادعای پیشرفت‌خواهی و عدالت، از رویارویی واقعی با ساختارهای قدرت اجتناب کرده و تنها بر دستاوردهای انتخاباتی کوتاه‌مدت تمرکز داشته‌اند. اگر چگا تهدیدی واقعی باشد، میانه‌روی PS و PSD نیز بی‌تقصیر نیست. همین احزاب بودند که ریاضت اقتصادی را طراحی کردند، بازار اجاره را آزادسازی کردند، بخش‌های استراتژیک را خصوصی‌سازی کردند، حمایت‌های کارگری را تضعیف کردند، و شهروندی را به سرمایه خارجی فروختند.

اکنون که با پیامدهای آن مواجه‌اند، سعی دارند میانه‌روی را به‌عنوان یک فضیلت جا بزنند.

اما تحلیل دقیق‌تری ضروری است. تقلیل تمام رأی‌دهندگان چگا به قربانیان ناآگاه یک نظام ناعادلانه، یک خطای محاسباتی است. برخی از روی ناامیدی رأی می‌دهند، اما برخی دیگر از روی باور. کسانی که نفرت‌پراکنی را عادی‌سازی می‌کنند، فقط به دلیل قبوض برق خود چنین نمی‌کنند. گفتن غیر از این، نگاه از بالا و تحقیرآمیز است.

باید صریح گفت که چپ نهادی نیز نتوانسته جایگزینی واقعی ارائه دهد. وقتی تنها پاسخ به نابرابری، مدیریت وضع موجود است، تخیل جمعی در برابر کسانی که وعده بازگرداندن گذشته‌ای را می‌دهند که هرگز واقعاً وجود نداشته، آسیب‌پذیر می‌ماند.

این فراخوانی به ثبات به‌طور مبهم نیست. آنچه نیاز است، پاسخی است نه صرفاً اخلاقی یا نهادی، بلکه مادی. بازسازی عمیق قرارداد اجتماعی ضروری است: تضمین دسترسی به مسکن به‌عنوان یک حق، نه دارایی؛ بازگرداندن نقش دولت به‌عنوان تضمین‌کننده عدالت اجتماعی؛ اعمال مالیات واقعی بر تمرکز و انباشت ثروت؛ و بالاتر از همه، بازتوزیع قدرت اقتصادی و سیاسی به کسانی که نظام‌مند به حاشیه رانده شده‌اند.

این خواسته ها تنها با حرکات نهادی یا ائتلاف‌های پارلمانی به دست نمی آید. تغییر بنیادین در اولویت‌ها را می‌طلبد. به این معنا که باید پذیرفت ثبات بدون عدالت، چیزی جز توهم نیست. و دموکراسی چیزی بیش از انتخابات می‌طلبد—نیازمند کرامت است. بحرانی که اکنون با آن مواجه‌ایم، نه مختص پرتغال است و نه تازه. مقابله با آن، بیش از رد نفرت‌پراکنی، نیازمند شجاعت رویارویی با نیروهایی است که آن را تغذیه می‌کنند.

پرتغال در یک بزنگاه حیاتی قرار دارد. یا باید با کسانی که با کار خود زندگی می‌گذرانند، پیمانی نو ببندد، یا همچنان شاهد صعود کسانی باشد که با وعده‌های توخالی از ناامیدی مردم بهره‌برداری می‌کنند.

اصل یادداشت را به انگلیسی دراین لینک بخوانید.
https://www.socialeurope.eu/portugals-political-earthquake-centrist-grip-crumbles-right-ascends

________________________

۱- Social Democratic Party
۲- People’s Party
۳- Socialist Party
۴- Chega




نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد