دیدی مخاطب من، نعیمه را می گویم، زن میانسالی که چشمانش را به نقطه ای دور دوخته بود. گاهی با شنیدن آواز محزون دختر جوان فلسطینی سر تکان می داد. آواز نبود, سرود هم نبود ، یک قطعه شعر از محمود درویش بود. دختر جوان بگونهای قطعه شعر را پیش خودش واگویه میکرد ،تو گویی در ماتم عزیزی از دست رفته نوحه می خواند .اما نوحه نبود ،فریاد در گلو شکسته بود. نعیمه تنها نبود ،زنان میانسال دیگری هم بودند، هر کدام عکس نوجوانی را به سینه میفشرد. یکی آه می کشید، دیگری لبخند تلخ بر لب داشت و آن دیگر چشم به زن جوانی دوخته بود که پرچم کوچک فلسطین را در دست داشت. زن عرب نبود، یک زن جوان فرانسوی بود که شال فلسطینی بر شانه ها انداخته بود و زیر لب سرودی را زمزمه می کرد و سخت در عوالم خودش غرق بود. معلوم نبود چی می خواند. شاید یک سرود قدیمی بود که سالها پیش از زبان مادر بزرگش شنیده بود. زن میانسال دیگری شق و رق کنار نعیمه ایستاده بود، پیراهن سیاهی بر تن کرده بود. چند تار موی سفیدش از زیر لچک سیاهش بیرون افتاده بود. نگاهش مات بود، تو گویی آنچه را که بر مردم کرانه باختری نوار غزه می گذشت، باور نمی کرد. بنظر می آمد بس که در سوگ کودکان فلسطینی اشک ریخته بود. چشمانش خشکیده است. دختر جوان فلسطینی مکثی کرد و این بار با ضرباهنگ زن جوان فرانسوی که بر طبل میکوفت ،شروع کرد شعار هر روزه فلسطین فلسطین را به صدای رسا بازگو کردن.دختر جوان فرانسوی صدا به صدای او می داد. جوانان عرب و فرانسوی که ردیف پشت زنان میانسال عرب ایستاده بودند، صدا به صدای او می دادند، اما زنهای میانسال عرب به دختر جوان فلسطینی خیره شده بودند و با اندوه زایدالوصفی سر تکان میدادند. غم جانکاهی در نگاهشان بود که با دیدن آن قلب انسان بدرد می آمد.
آری ، آنها در صفوف اول تظاهرات ایستاده بودند. بی آنکه کلامی بر زبان آورند. این قصه نیست، واقعیتی است که هر روز در قلب شهر پاریس، اینجا آنجا ادامه دارد. غالبا تظاهرات ایستاده و محدود در حلقه نیروهای پلیس انجام می گیرد و تحت کنترل پلیس فرانسه است .در مدت زمانی محدود. نعیمه در فکر بود .سرش را پایین انداخته بود و به آن روزی می اندیشید که برای اولین بار در اتاق نشیمن نشسته بود و به تلویزیون اخبار ساعت هشت شب نگاه میکرد، ناگهان پیش چشمش انفجار مهیبی رخ داد. آنجا کرانه باختری نوار غزه بود. سپس در اثر انفجار های بدون وقفه، ستون های عظیم دود به هوا بر خواست. نعیمه هنوز بخوبی یادش بود. وقتی که آن شب چشمش به هواپیماهای جنگنده اسرائیل افتاد، دانست که فاجعه بزرگ در شرف وقوع است. آری، از آن شب، روزی نبود که کرانه باختری نوار غزه بمباران نشود. اخبار تلویزیون وحشتناک بود .روزی نبود که صدها آدم بر در اثر بمباران موشکی اسراییلی زیر خروارها خاک مدفون نشوند. اجساد مردگان بی هیچ آدابی رها شده بود. نعیمه از آن روز تا آنجاییکه برایش مقدور بود هر روز از خانه بیرون می زد .او در یکی از حومه های پاریس در آپارتمانی که بی شباهت به لانه زنبور نبود، زندگی میکرد. دمدمه های صبح به ایستگاه راه آهن می رفت، با قطار بیرون شهری خودش را به نزدیکترین مترو پاریس میرساند. اغلب تظاهرات در میدان جمهوری انجام می گرفت. نعیمه از مترو پیاده می شد و به جمعیتی که برای اعتراض به کشتار مردمان نوار غزه جمع شده بودند، می پیوست. از آن زمان یک سال و نیم گذشته بود. هیچوقت مذاکرات بین حماس و اسرائیل به نتیجه نمی رسد. حماس باقیمانده گروگان ها را آزاد نمی کرد. یکی دو باری اسرائیل در ازای آزادی چند گروگان تعداد زیادی از اسیران فلسطینی را آزاد کرد. اما هر بار اسرائیل زیر آتش بس می زد و بمباران نوار غزه را از سر می گرفت . این دیگر دفاع از مردم اسرائیل در مقابل تهاجم حامس نبود، کشتار بی وقفه مردم کرانه نواز غزه بود. قتل عام بود و به معنای دقیق کلمه نسل کشی بود .همین کاری که آلمان نازی با مردمان یهود در سراسر خاک اروپا انجام داده بود. نازی ها بی هیچ ترحمی یهودیان را دسته دسته در واگن های قطار ها می چپاندند و به اردوگاه مرگ آشوییتس و تربلینکا و غیره می فرستادند. با اینحال زمان درازی این گونه جنایات، نسل کشی، از دید مردم جهان پنهان بود.اما اکنون کشتار بیرحمانه مردم نوار غزه همه روزه آشکارا مقابل میلیون ها انسان در سراسر جهان انجام می گیرد و آب از آب تکان نمی خورد. راهبران عرب در رابطه با نسلکشی چشم فرو بسته اند. اتحادیه اروپا در حال مماشات است. جهان می نگرد . اسرائیل با توافق آمریکا بر آن شده است که باقیمانده مردمان نوار غزه را از سرزمین شان بیرون کرده و نوار غزه را به اشغال خود درآورد.
نعیمه پیش خودش اندیشید،،پنجاه و سه هزار کشته، زن و مرد و کودک فلسطینی، آدم فکرش را که می کند، دیوانه می شود. با خودش گفت این چه جهانی است. انگاری جهان چشم و گوشش را بسته است که نبیند، که نشنود. نعیمه با خودش گفت ، اما تاریخ این نسلکشی را هیچوقت از یاد نخواهد برد. مردمان فلسطین نه میبخشند نه فراموش می کنند. جهان می نگرد.
پاریس ،بیست و ششم ماه آوریل ،۲۰۲۵. محسن حسام
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد