برای مه لقا ملاح، (مادر طبیعت)
گردشِ دانه های تسبیح
میانِ چروکِ انگشتانش
تپشِ قلبِ مهربانش
رازِ ماندگاری زمین را
نجوا میکند
دعا بخوان مادر
چرا چنین آشفته ام.!
دلم به کجاها می رود
زمین،
جابجا فرو نشسته
جنگل زخمی
درخت به- درخت را
از ریشه می زنند
دعا بخوان
برایِ دماوند
این (شکوهِ صبحخیزِ سربلند)-۱
برایِ تنهاییِ زاگرس-
برای دریا در خوابِ ماهیها
پرندهِ های خیالم
که دیگر به دیدار بهار نمی آیند
دعا بخوان
برایِ آب
برایِ مرگِ دریاچه ها و تالابها
نخلهایِ سوخته
برای هور-
و هوا
که همزاد و همخون زندگی ست
ثانیه ها به دقیقه ها نمی رسد
خفه می شویم
از این سُرب سنگین
نشسته برسقفِ آسمان
دعا بخوان مادر
برای زمین.
۱-برگزیده از سروده سیاوش کسرایی
با عنوان دماوند خاموش.
رحمان- ا
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد