logo





گزارش مفصلی از آخرین وضعیت دانشجویان محروم از تحصیل

در گفتگو با ضیاءالدین نبوی دانشجوی محروم از تحصیل

يکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۷ - ۰۵ اکتبر ۲۰۰۸

ستاره دار نمودن دانشجویان در سالهای بعد نیز البته با شیوه ای متفاوت ادامه یافت، بسیاری از دانشجویان به جای دریافت کارنامه در سایت سنجش، نوشته ای را مبنی بر مراجعه به طبقه چهارم سنجش دریافت نمودند که در آنجا از عدم صلاحیت خود برای ادامه تحصیل اطلاع یافتند. بسیاری نیز اگر چه کارنامه خویش را دریافت نمودند ولیکن به طبقه دوم سازمان سنجش دعوت شدند که که در آنجا مورد بازجوئی قرار گرفتند و به آنان گفته شد که صلاحیتشان در دست بررسی است، هر چند تعدادی ازآنان نیز در پایان از ادامه تحصیل منع شدند.
ادوارنیوز: امسال نیز همانند دو سال گذشته گروهی از داوطلبان شرکت در ازمون کارشناسی ارشد و دکترا از ادامه تحصیل محروم شدند. در خصوص آخرین وضعیت دانشجویان محروم از تحصیل و پیگیری های صورت گرفته با یکی از فعالان دانشجویی محروم از تحصیل به گفتگو نشستیم:سید ضیاء الدین نبوی با معرفی خود و وضعیت محرومیت از تحصیلش به خبرنگار ادوارنیوز می گوید«دانشجوی فارغ التحصیل رشته مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی بابل هستم. در کنکور کارشناسی ارشد سال 87 و در رشته علوم اجتماعی شرکت کردم ولی کارنامه خود را دریافت نکردم. در مراجعه به سازمان سنجش متوجه شدم که بواسطه فعالیتهای دانشجوئی ام در دوران کارشناسی از ادامه تحصیل محروم شده ام. در دوران دانشجوئی عضو فعال انجمن اسلامی بوده ام و به همین خاطر دو ترم حکم منع موقت از تحصیل دریافت کرده ام و در پی اتفاقات اریبهشت ماه سال گذشته دانشگاه مازندران به مدت 6 روز بازداشت بوده ام.»

ضیانبوی در ابتدای سخنان خود و با اشاره به انواع دانشجویان محروم از تحصیل ،آنها را به 3 دسته تقسیم می کند:«دانشجویان محروم از تحصیل مسامحتا به سه دسته تقسیم می شوند:
الف- دانشجویان موسوم به ستاره دار که در بواسطه گزینش اعمال شده در کنکور ارشد از ادامه تحصیل بازمانده اند.
ب-دانشجویان تعلیقی که در پی دریافت احکام انضباطی سنگین 3 یا 4 ترم منع موقت از تحصیل و در نتیجه پایان یافتن سنوات تحصیل از دانشگاه اخراج شده اند.
ج- دانشجویان اقلیت مذهبی که اکثر آنان بهائی هستند و در نتیجه شروع به کار دوباره دستگاه تفتیش عقائد وزارت علوم در همه سطوح تحصیلات عالی از ادامه تحصیل بازمی مانند.
به این جمع بیافزائید افرادی را که بواسطه اعمال سهمیه بند جنسی و بومی به دانشگاه راه نمی یابند و دانشجویان شرکت کننده در آزمون دکترا را که گاها با کسب رتبه یک آزمون ورودی در مصاحبه های به ظاهر علمی رد می شوند.

در سال نخست روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و وزارت علوم منصوبش و در لیست اعلامی اسامی دانشجویان پذیرفته شده توسط وزارت به دانشگاه ها، بسیاری از فعالین دانشجوئی که حدودا 1700 بودند با علامت های یک، دو یا سه ستاره متمایز شدند، فلسفه این درجه بندی آن بود که دانشجویانی که اساسا فاقد صلاحیت برای ادامه تحصیل بودند با علامت سه ستاره مشخص شده بودند، صلاحیت دانشجویان دو ستاره در دست بررسی بود ودانشجویان یک ستاره نیز مشکلی برای ادامه تحصیل نداشتند. ازاین میان دانشجویان یک ستاره با تعهد دادن به کمیته انضباطی و حراست به دانشگاه وارد شدند و اکثر دانشجویان دو ستاره نیز با تعهد دادن به وزارت علوم و وزارت اطلاعات به دانشگاه راه یافتند، ولی هفده تن از دانشجویان سه ستاره هیچگاه اجازه ادامه تحصیل نیافتند.
ستاره دار نمودن دانشجویان در سالهای بعد نیز البته با شیوه ای متفاوت ادامه یافت، بسیاری از دانشجویان به جای دریافت کارنامه در سایت سنجش، نوشته ای را مبنی بر مراجعه به طبقه چهارم سنجش دریافت نمودند که در آنجا از عدم صلاحیت خود برای ادامه تحصیل اطلاع یافتند. بسیاری نیز اگر چه کارنامه خویش را دریافت نمودند ولیکن به طبقه دوم سازمان سنجش دعوت شدند که که در آنجا مورد بازجوئی قرار گرفتند و به آنان گفته شد که صلاحیتشان در دست بررسی است، هر چند تعدادی ازآنان نیز در پایان از ادامه تحصیل منع شدند. اینها در حالی است که که هنوز از بسیاری از فعالین دانشجوئی در هنگام ثبت نام ناچار از تعهد دادن به حراست و کمیته های انضباطی می باشند. در واقع همان روند ستاره دار کردن، البته این بار در سکوت در حال جریان است، گویا وزارت علوم ما نیز از کردار خود و بازتاب عمومی آن شرمنده است. تعداد دانشجویان ستاره دار در سال گذشته نزدیک 50 نفر و در امسال نزدیک 20 نفر برآورد شده است.»

نبوی دلیل اصلی محرومیت از تحصیل این دانشجویان را فعالیت های دانشجویی آنان می داند و در این خصوص می گوید:«اکثر این دانشجویان اعضای فعال انجمن های اسلامی دانشگاههای خود بوده اند ودر دوران دانشجوئی خود سابقه دریافت حکم انضباطی و یا بازداشت را داشته اند. بعضی از آنان نیز مدیر مسئول و یا سردبیر نشریات دانشجوئی بوده اند.چند نفر نیز بواسطه سابقه خانوادگی و تعلق داشتن پدر یا مادر به گروه های سیاسی و عقیدتی ممنوع التحصیل شده اند. البته در این میان نیز کسانی هستند که در هیچکدام از این دسته بندی ها جای نمی گیرند، یعنی نه عضو انجمن اسلامی بوده اند ونه حکم انضباطی دریافت کرده اند، در هیچ نشریه دانشجوئی فعالیتی نداشته اند و خانواده سیاسی نیز نداشته اند! به نظرمی رسد تنها وجه اشتراک این دانشجویان رتبه علمی خوب آنان در آزمون بوده است. »

این دانشجوی محروم از تحصیل در خصوص اینکه چه نهادی مسئول بررسی صلاحیت هاست و معیارهای اعمال شده آنها چیست معتقد است:«به ظاهر هسته گزینش استاد و دانشجو متصدی بررسی صلاحیت دانشجویان می باشد و حداقل اینکه مسئولیت ابلاغ آنرا بر عهده دارد! اما اینکه در طی چه روندی این صلاحیت ها مورد بررسی قرار می گیرد به نظر اینگونه می باشد که در طی استعلام این نهاد از وزارت اطلاعات و حراست دانشگاه ، این دو نهاد وضعیت شخص نامبرده ونظر خویش را ابلاغ می نمایند. اینکه این نهادها در در پاسخ چه معیارهائی را لحاظ می کنند، کاملا مجهول است و نا همگونی دانشجویان ستاردار نیز این مسئله را تایید می کند. اینکه بعضی از این دانشجویان اساسا فعالیتی نداشته اند ، شائبه دخالت دادن غرض ورزی های شخصی و فردی را نیز در این ماجرا پررنگ می کند. ای بسا دانشجویانی که به واسطه مسئله ای شخصی با مسئول حراست دانشگاه از تحصیل باز مانده اند! »

نبوی موضع وزارت علوم در این خصوص را غیر قابل توجیه می داند«حقیقت این است که هیچ دفاع نظری ازاین عمل اساسا ممکن نیست و سکوت وزارت علوم در مورد این مسئله صحت این حکم را تصدیق میکند. برعکس اینکه هیچ دفاعی ازین عمل ممکن نیست سئوال در این مورد بسیار زیاد است. از جمله اینکه عدم صلاحیت دانشجویان در کدام مرجع قانونی و طی چه روندی به اثبات رسیده است؟ و یا اینکه با فرض ناصحیح متخلف بودن دانشجویان، چرا دانشجویانی که با دریافت احکام انضباطی و یا دادگاه مجازات شده اند، دیگر بار و با همان اتهامات مجازات مضاعف شده و از ادامه تحصیل نیز محروم می شوند؟ دیگر اینکه چرا وزارت علوم اسامی دانشجویان بی صلاحیت! را اعلام نمی نماید و یا حداقل از ثبت نام آنان در آزمون ممانعت به عمل نمی آورد، تا آنان متحمل این همه هزینه و انرژی بیفایده برای شرکت در آزمون نگردند؟ اما در این میان پرسشی بنیادین نیز به چشم می خورد که البته اساسیترین آنهاست و آن اینکه آیا اساسأ حق تحصیل انسانها قابل سلب است؟ آیا می توان شخصی را به اتهام فعالیت در دانشگاه اعم از صنفی یا سیاسی، از حق تحصیل محروم کرد. اگر در پاسخ به اعلامیه حقوق بشر رجوع کنیم می بینیم که حق تحصیل را جزو حقوق اساسی و غیر قابل سلب هر انسان می شمارد و البته منابع دینی ما نیز با تأکید بسیار بر کسب علم، آموختن را هدف اصلی از رسالت انبیا ذکر کرده اند. از سوئی توجیه این عمل با استدلال تنبیه افراد نیز به نظر نقض غرض می آید، چرا که مجازات انسانها بدون هدف آموزش آنها چیزی جز خشونت نمی باشد.»

این دانشجوی محروم از تحصیل به پیگیریهای صورت گرفته در خصوص وضعیت دانشجویان ستاره دار می پردازد و به نهادهای پیگیر وضعیت آنان اشاره می کند:«1- اولین نهاد پیگیری کننده وضعیت دانشجویان محروم از تحصیل، کمیته پیگیری وضعیت دانشجویان 3 ستاره بود که در سال اول تشکیل شد و در واقع بیشترین پیگیری ها هم در آن موقع صورت گرفت.
2- کمیته دفاع از حق تحصیل دفتر تحکیم وحدت که در طی این 3 سال همیشه پیگیر وضعیت این دانشجویان بوده است.
3- انجمن حمایت از حق تحصیل که امسال و توسط جمعی از فعالین سیاسی و مدنی بخصوص آقای کیوان صمیمی و با پشتیبانی کانون مدافعان حقوق بشر تاسیس شد.
4- شورای دفاع از حق تحصیل که از مجموعه ی دانشجویان محروم از تحصیل در سالهای اخیر اعم از ستاره دار و تعلیقی شکل گرفته است.

در سال اول دانشجویان تقریبا تمامی راههای قانونی ممکن برای احقاق حقوق خود را رفتند. دانشجویان با مراجعه پیاپی به نهادهای مسئول و مربوط مانند وزارت علوم،رسیدگی به تخلفات وزارت علوم، کمیسیون های آموزش، فرهنگی، امنیت ملی و اصل نود مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام، دیوان عدالت اداری و ملاقات با شخصیت های سیاسی مانند هاشمی و کروبی سعی نمودند به هر طریق ممکن مسئله را حل نمایند اما این مهم هرگز میسر نشد.تجمع دانشجویان در برابر وزارت علوم و مجلس و جمع آوری طومار امضاء از دانشجویان نیز ثمری نبخشید.
در سا ل دوم دانشجویان سکوت کردن و پیگیری شخصی مسئله را به فعالت علنی و اعتراضی ترجیح دادند که آنگونه که از شواهد بر می آید هیچکدام ازین دانشجویان نیز موفق به ورود به دانشگاه نگشتند و تنها نتیجه این سیاست آن بود که هیچ آمار دقیقی از این دانشجویان در دست نباشد.البته لازم به توضیح است که ستاره دارهای این سال بواسطه عدم دریافت کارنامه هیچ مدرک وسند موثقی نیز برای اثبات ادعایشان نداشتند و حتی در جریان شکایت به دیوان عدالت اداری اساس حضور بعضی از آنان در کنکور نیز مورد تشکیک قرار گرفت!
اما امسال دانشجویان در تلاشند با تکیه بر حوزه عمومی و جنبش دانشجوئی خواست خود را بر دولت و وزارت علوم تحمیل کنند، اگر در سال اول استراتژی پیگیری حقوقی و قانونی ودر سال دوم استراتژی سکوت در اولویت بود، امسال می بایست سال فشار از طریق حوزه عمومی باشد. به همین منظور تلاش شده با برگزاری کنفرانس و نشست خبری در تابستان مسئله برای افکار عمومی روشن شود و سپس با ارتباط گرفتن وسیع، همه دانشجویان محروم از تحصیل در این سه سال شناسائی شده و با کنش های اعتراضی و احتمالا تجمع در برابر نهادهای ذیربط و در نتیجه فشار افکار عمومی این حقوق اساسی استیفا گردد. »

این فعال دانشجویی هدف اصلی از پیگیری ها را صرفا بازگشت به دانشگاه نمی داند:«چون همه ما می دانستیم که ممکن است روزی به دلیل فعالیتهایمان از تحصیل محروم شویم ودر نتیجه هدف اصلی ما ادامه تحصیل به هر قیمتی نبوده و نیست. حد اقل از نظر من اینگونه است که برای علائق دیگری زندگی کرده ام و حضور در دانشگاه به هر قیمت برایم مسئله و هدف اصلی نبوده است. . متأسفانه این اولویت بندی و هدفگذاری ناصحیح یعنی بازگشت به دانشگاه به هر طریق ممکن، سبب شده که بعضی از محرومین از تحصیل، چانه زنی و لابی زدن با مسئولین را در غیاب هر گونه کنش انتقادی در رأس برنامه های خود قرار دهند، از طرفی مسئولین نیز با امتناع از دادن پاسخ قطعی، روشن شدن وضعیت نهائی آنان را همواره به تعویق افکنده اند وحل شدن مسائل را موکول به گذر زمان نموده اند. با همین سیاست است که وزارت علوم شدیدترین برخورد ممکن با دانشجویان را با تحمل کمترین هزینه، ممکن ساخته است. از این رو در غیاب هیچ مقاومت جدی از سوی دانشجویان ،امکان تشدید سیاست های حذفی وزارت علوم نیز کاملأ محتمل است. به نظر می رسد که دانشجویان محروم از تحصیل بیش از هر چیز به تصدیق علائق انتقادی و رهائی بخش خویش نیاز دارند، علائقی که جزئی از هویت آنهاست وآنان را از چند میلیون دانشجوی طالب علم و ادب متمایز می سازد! فراموشی و یا کنار گذاردن این علائق درست در لحظه ای که سقف هزینه های ممکن یعنی محرومیت از تحصیل پرداخته شده است، بی برو برگرد خطاست.»

نبوی مانع حقوقی اصلی در بازگشت دانشجویان محروم از تحصیل را مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی می داند«بزرگترین مانع حقوقی که مانع پیگیری های دانشجویان بوده و هست، مصوبه هشتاد و سومین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی به تاریخ 11/6/1365 است که در آن اینگونه آمده است:
مقرر مي‌گردد كه‌ به‌ ديوان‌ عدالت‌ اداري‌، كميسيون‌ اصل‌ 90 مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ و بازرسي‌ كل‌ كشور اعلام‌ شود كه‌ احكام‌ نهايي‌ صادر شده‌ توسط‌ هيأت‌ مركزي‌ گزينش‌ دانشجو و كميته‌ مركزي‌ انضباطي‌ بر اساس‌ مصوبات‌ شوراي عالي ‌ انقلاب‌ فرهنگي‌ است‌ و با توجه‌ به‌ اظهار نظر حضرت‌ امام‌ امت‌ نسبت‌ به‌ مصوبات‌ شوراي عالي ‌ انقلاب‌ فرهنگي‌، نهادهاي‌ مذكور نبايستي‌ با اين‌ مصوبات‌ مخالفت‌ نمايند و احكام‌ مذكور را مورد سئوال‌ و ترديد قرار دهند.
روشن است که با چنین مصوبه ای امکان پیگیری حقوقی ماجرا اساسا منتفی است، چرا که اساسا آقایان در جایگاهی غیر قابل نظارت قرار گرفته اند، نکته جالب اینجاست که این احکام نه تنها قابل تغییر نیستند بلکه اساسا نباید مورد سوال نیز واقع شوند!
اما مانع اصلی و حقیقی در این میان به باور من دولت احمدی نژاد و وزیر علوم منصوب آن است. عزم دولت در برخورد با جنبش دانشجوئی و سرکوب آن چیزی نیست که نیاز به توضیح داشته باشد و برخورد های صورت گرفته با دانشجویان در سالهای اخیر خود گواه این مدعاست. جدای از ملاحظات سیاسی و تلاش دولت برای قلع و قمع منتقدین، مسئله ی دیگری نیز مطرح است و آن اساسا درک وزیر علوم ما از علم و آکادمی است، این درک از معرفت که علم و دانش در مخزنی وجود دارد که فقط خواص را بدان راه است که البته ایشان نیز از آن دست می باشد! سبب شده که این مشروعیت را برای خود قائل باشند که هر آنچه به نظر خطا و نا آشنا می آید را از ساحت علم و دانشگاه به بیرون پرت کنند، این اخراجی ها می توانند دانشجویان منتفد باشند یا اساتید دگراندیش، البته متون درسی که آقایان از آن سر در نمی آورند هم به همین دلیل می بایست تصفیه شوند!»

نبوی تاثیر سیاست وزارت علوم بر جنبش دانشجوئی را بسیار خطرناک دانسته و می گوید:«این سیاست اساسا وجود جنبش دانشجوئی را تهدید می کند، چرا که با ادامه این سیاست اساسا فعال دانشجوئی در دانشگاه باقی نمی ماند.هر دانشگاه حدود 1 تا 10 نفر فعال خود بنیاد دارد که به پشتوانه توانائی فکری و تشکیلاتی خود بازار فعالیت های دانشجوئی را پر رونق نگاه می دارند، در این میان تعدادی از دانشجویان که سقف نفراتشان به ندرت به 100 می رسد، نقش درجه دوم را بر عهده دارند ، یعنی پس از طرح پیشنهاد از سوی گروه اول و استارت کار وارد می شوند و با پذیرفتن مسئولیت های اجرائی، ایفای نقش می کنند و باقی دانشجویان حداکثر نقش مخاطب وتماشاگر را به عهده دارند. به نظر می رسد که کنترل و یا حذف گروه اول برای مهار کردن و یا حداقل ناکارآمد ساختن جنبش دانشجوئی کافی باشد. کوچک شمردن کمی دانشجویان محروم از تحصیل در قیاس با جمعیت میلیونی دانشجویان و عدم توجه به خصوصیات کیفی شان ، اشتباه محاسباتی بزرگیست که اعتنا نکردن به آن تأثیر بسیار مخربی را در آینده جنبش دانشجوئی بر جای خواهد نهاد. »

امید به بازگشت به دانشگاه، قطعا یکی از دلایل پیگیری های انجام شده است نبوی می گوید:«همیشه می توان امید داشت، اول به این دلیل که زمان در حال گذر است، نه این وزارت اولین و آخرین وزارت بوده و نه این دولت، اساسا وضعیت بشری هم یکسان نبوده و در طول تاریخ در حال تغییر بوده است، لذا در نظر گرفتن مسئله گذر زمان خیلی مسائل را حل می کند. اما مسئله مهمتر که امید بخش است اراده تک تک دانشجیان محروم از تحصیل و اساسا جنبش دانشجوئی است، دانشجویان محروم از تحصیل به مانند شوالیه هائی هستند که از جنگیدن و هزینه دادن خسته شده اند، این احساس تقریبا در همه فعالین دانشجوئی با شدت و ضعف به چشم می خورد که قسمت اساسی آن بواسطه دوری از دانشگاه و فاصله گرفتنشان از فضای فعالیت های دانشجوئیست، به همین واسطه برای محرومین از تحصیل ارتباط گرفتن و تشکیل جمعیتی متشکل از محرومین از تحصیل از هر امری ضروری تر است. این اتفاق مطمئنا هم ضریب موفقیت آنان را در احقاق حقوق خود بالا می برد و هم در زندکی شخصی آنان و احیای علائق انتقادی آنان موثر واقع می گردد.


اسامی دانشجویان ستاره دار:
سال 85:
سعید اردشیری، مهدی امینی زاده، زهرا جانی پور،محسن فاتحی، سیامک کریمی، یاشار قاجار،غریب سجادی، پیمان عارف، توحید علیزاده، حامد حسن دوست، فرهاد زادعلی فر، سالار ساکت، حنان عزیزی بنی طرف، محمد شورش مرادی، محمد حسین حسن پور بیشه، روزبه ریاضی مقدم

سال 86:
فرشید مقدم سلیمی، زهرا توحیدی، علیرضا خوشبخت، مرتضی حسین زاده، یحیی صفی آریان، حنیف کراگری، حسین نجفی( از باقی افراد بواسطه عدم پیگیری علنی اسمی در دست نیست)

سال 87:
علی صابری، ناصر پویافر، سید حامد احمدی، اصغر قنبری، داوود حبیبی، سید ضیاء الدین نبوی، ادیب رستم پور، توحید علیزاده، سیامک کریمی، مهدی خلیلی، صمد پاشائی، نادر مهد قره باغ، فاطمه بابازاده، امین امامی، حسین نجفی، پویان محمودیان، سیوان بهمنی، علی حسین اسد زاده

توضیحات:
1- بعضی از دانشجویان دو بار و در دو سال متفاوت محروم از تحصیل شده اند



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد