«غلط های زیادی» شاخ و شانه می کشند برای هم
چوب کبریت در چوب کبریت
باروت پشت باروت
و مردی در سایه،
با آرامش چپق خود دود میکند.
غلط های زیادی!
کدام لبه تیز تیغ
کنار می کشد مرز غلط های زیادی بزرگ را ؟
وفتی تمام جهان به کیسه زباله ای بدل شده
به غایت بزرگ
که هیچ رُفت و روب شهرداری، توان به دوش کشیدن،
به بیابان فرستادنش را
نخواهد داشت
سخن گفتن از «غلط های زیادی»
حتی به کود رسانی منتهی نخواهد شد
هیچ درختی، جنگل افسرده ای
خزیدن آفت های مهیب را از تنه خود
نخواهند خواست
این غلط ها، زیادی بزرگند
زیرپای محقر آنان
هر روز گوئی می دمند بر حجم زباله ها
دهانها و زبانهای زیادی بزرگ!
و زباله زدایان دیروزخشکشان زده
یادشان رفته اوراق زیر دستشان
وخطوط درشت الزام ستردن زباله ها
پروانه ای می نشیند برآتش چپقی
چشمان مردی فرو بسته می شود
پشت تاریکی رسانه ها
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
