راقم این سطور نویسنده است و فکر می کنم مثل هر نویسنده متعهد ی در این برهه از زمان وظیفه ام دفاع از حقوق مردمان فلسطین است، در اعتراض بر بیدادی که به آن ها می رود. من در این رابطه در نوشتههایی هر چند کوتاه و هر بار به مناسبتی به مواردی از این دست پرداخته ام . همچنین در یک مقاله بلند تحت عنوان «فلسطین فلسطین » نقبی به گذشته فلسطینی ها زده ام و تاریخچه مبارزات آنان در دفاع از سرزمین زادو بومی و همچنین آوارگی آن ها هم در کشورهای عربی هم در کشورهای دوردس پرداخته ام. هر چند دیگرانی هم بوده و هستند که پیش از من و هم اکنون چه از طریق مقاله چه از طریق ترجمه در اعتراض بر بیدادی که به مردمان فلسطین می رود ،قلم می زنند. اما طیف های مختلف اپوزیسیون خارج از کشور در دفاع از حقوق مردمان فلسطین تعلل ورزیده اند. تعداد کسانی که مسولانه به این مهم پرداخته اند،از شمار انگشتان تجاوز نمیکند، در حالی که از دیر باز جنبش دموکراتیک نیروهای مترقی ایرانی با جنبش استقلال طلبانه خلق فلسطین گره خورده بود. بیاد بیاوریم که در آن سالها کم و بیش آغوش رزمندگان فلسطینی بهروی اغلب سازمان های سیاسی پیش از انقلاب باز بود. تعداد زیادی از افراد اپوزیسیون در فلسطین دورههای آموزشی نظامی دیده اند ؛ از رزمندگان جنبش چریکی «سیاهکل» بگیر تا سازمان مجاهدین خلق، از گروه موسوم به فلسطین بگیر تا گروه ستاره سرخ . بعلاوه بسیاری از رزمندگان بطور انفرادی به فلسطین می رفته اند و در آنجا دوره های آموزش نظامی می دیده اند. در یک کلام قلب فلسطین برای انقلاب می زد. گرچه با بهقدرت رسیدن ج.ا شرایط فرق کرده است. بخاطر نفوذ ج.ا در منطقه و نقش مخربی که در منطقه بازی می کند، نیروهای اپوزیسیون بهرغم ظلم و ستمی که بر مردم فلسطین میرود ، بخاطر عدم هماهنگی با ج.ا و سازمان حماس که از پشتیبانی ج.ا برخوردار و بخصوص از لحاظ نظامی تقذیه می شود ، مثل سابق فعال نیستند. علیرغم اعتراض احزاب کارگری و مردمان آزاده جهان بهویژه دانشجویان دانشگاه ها در سراسر دنیا به نسل کشی فلسطینی ها توسط اسرائیل مهر سکوت بر لب زده و از طرفداری از مردمان فلسطین شانه خالی کرده اند. در این رابطه تو گویی به راه دست یکدیگر نگاه می کنند.قریب به اتفاق اپوزیسیون در یک حالت انفعالی ناگفته مثل هم عمل می کنند.از هراس اینکه مبادا برچسب هماهنگی و همکاری با ج.ا به آنها زده شود،مهر سکوت بر لب زده اند..در حالی که اپوزیسیون بنا بر تجربه میتواند در این رهگذر راه و روش مستقلی در مبارزه در پیش گرفته و ابتکار عمل بخرج بدهد، بی آنکه این برچسب ها به او زده شود .از این رو طی این سالها نه تنها از حقانیت مردمان فلسطین به دفاع برنخاسته اند ،بلکه دچار یک حالت انفعالی شده و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده است.و در یک کلام زمانی که مردم فلسطین پیش از هر وقت به کمک آنان نیاز دارند ،خاموشی گزیده اند و این بسی مایه تأسف است.
اپوزیسیون لابد به این امر وقوف کامل دارد که «تعلل و انفعال» به نوعی فرار از مسئولیت او در قبال بیدادی که بر فلسطینی ها می رود،محسوب می شود. اپوزیسیون خود یک روز باید پاسخگو باشد و از یاد نبرد آن چیزی که در حال و اکنون در کرانه نوار غزه میگذرد به معنای دقیق کلمه نسل کشی آشکار فلسطینی ها توسط اسرائیل است که همه روزه در مقابل چشمان میلیون ها آدم در سراسر جهان انجام می گیرد. تاریخ هرگز آن را نه نه می بخشد نه فراموش می کند.
یک کلمه با اهل قلم ؛ بعد از جنگ جهانی دوم آنگاه که بشریت به این امر آگاهی پیدا کرد که در اثر جنگ خانمان برانداز میلیونها انسان کشته و هزاران نفر معلول گشته اند و آنگاه که نیروهای متفقین اردوگاههای نازی ها را یکی بعد از دیگری کشف و باقی مانده اسرا را آزاد کردند، آنگاه که بهتدریج گورهای دستهجمعی کشف شد. در همان مقطع زمانی، تعدادی از شاعران و نویسندگان اعلام کردند که بعد از فاجعه ای که برای بشریت رخ داده است، سرایش شعر یا نوشتن رمان معنا ندارد، آری، نسل گمشدهای که فاجعه جنگ خانمان برانداز همچون زخمی عمیق بر جسم و جانش چنگ انداخته بود، به این نتیجه رسیده بود که شعر مرده است ،که ادبیات دیگر قادر نیست به آنچه که بر انسانیت گذشته است، پاسخ دهد حال پرسش بنیادین این است. وقتی که هر روز صدها تن بمب بر سر مردمان کرانه نوار غزه فرو می ریزد، شاعر چگونه می تواند زیر سایه سار درختان بید و کنار جوی روان و گل و گلستان بنشیند و شعر عاشقانه بسراید. بیاد بیاوریم مرگ تراژیک فاطمه حسونه عکاس و هنرمندی که یک سال و اندی در منطقه جنگزده کرانه نوار غزه با دوربین عکاسی و گزارشگری جنایات جنگی اسرائیل را مستند کرد و سرانجام خود با ده نفر از اعضای خانواده اش با آرزوی رهایی مردمان فلسطین از دست جنایتکاران اسرائیل زیر خروارها خاک مدفون گردید.
پاریس ،هیجدهم ماه مه ۲۰۲۵ محسن حسام
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد