اگرچه جریان جمهوری خواهی در تاریخ معاصر ایران ریشهدار بوده و قدمت آن از مشروطهخواهی بیشتر است اما به عنوان یک آلترناتیو جدی و متمایز در عرصه سیاسی در ۸ سال اخیر بعد از دی ۹۶ مطرح شده است. تا قبل از اعتراضات دی ۹۶، اصلاح طلبی به عنوان شقی از مشروطه ولایی در تکاپو برای تغییرات سیاسی دست بالا را داشت. بعد از آن بازگشت به مشروطه پادشاهی و یا تاسیس نظام جدید جمهوری دو گزینه اصلی در سپهر سیاسی ایران شدهاند.
در این ۸ سال تشکلها و کنشگران جمهوری خواه چه در عرصه های سیاسی و چه میدانی و چه مجازی کوشیدهاند تا وجوه مختلف جمهوری خواهی را تبیین و موقعیت آلترناتیوی آن را تقویت کنند. بخصوص کسانی که در برابر پروژه بازسازی پادشاهی پهلوی ایستادند و مقابله فعال انجام دادند. برخی از جمهوری خواهان با خطای راهبردی آب به آسیاب آنها ریختند. اگرچه دیرهنگام متوجه مشکل جریان پهلویطلب شدند اما این آگاهی به شرطی که پایدار شود، مثبت است.
هر کس و یا گروهی که ادعا کند که الان در حال تشکیل جبهه و یا ائتلاف بزرگ جمهوری خواهی است، یا درکی از سیاست ایران ندارد، یا یک پوپولیست است و دنبال یک شبه ره صدساله رفتن و یا تحقق پروژههای شخصی! سیاست هم مثل دیگر حرفهها و فنون افراد خاص خودش را طلب میکند که با مطالعه، پشتکار و تجربه عملی حاصل میشود. سامان دادن به جریان جمهوری خواهی در ایران نمیتواند خارج از تشکل محوری و مسیر طی شده انجام شود! توجه به جمعهایی که تجربه داشته و موقعیت کنونی جمهوریخواهی محصول تلاشهای آنها است، ضرورت دارد. اگر کسی واقعا میخواهد خدمتی به جمهوری خواهی بکند، نخست نیاز است که شناختی از روند طی شده و تاریخچه فعالیتهای جمهوری خواهی و پرویلماتیک آن داشته باشد.
به فعالانی که جدیدا به جمع کنشگران جمهوریخواه پیوستهاند اعم از نسل جدید و یا کنشگرانی که قبلا در کنار پادشاهیخواهان بودند یا در چارچوب عام دموکراسیخواهی فعالیت میکردند و یا در ارتباط با اصلاحطلبان بودند، پیشنهاد می کنم یا به تشکلهای موجود بپیوندند و یا اگر تناسبی با آنها ندیدند تشکل و یا شبکه جدید درست کنند. ابتدا از فعالیت های کوچک و درخور ظرفیتشان شروع کنند و تلاشهای مستمر داشته باشند. از موازی کاری و اختراع چرخ از نو خودداری کنند. از ابتدا دنبال کارهای بزرگ نباشند. این مسیر نتیجه نمیدهد.
یکی از آفات بزرگ سیاست ورزی برونمرزی گسست از واقعیت و نداشتن تصویر درست از جایگاه و ظرفیت خود است که میتواند به بیراهه دنکیشتوتیسم منجر شود. در سه دهه اخیر شاهد فیل هوا کردنهای متعددی از سوی عدهای از داعیهداران سیاسی بودم که هر بار فیل هوا شده به سرعت و به شدت متلاشی شده و حباب آن ترکیده است اما این جمع به جای درس گرفتن و پاسخگو بودن باز در مقطع بعدی فیل دیگری هوا کردند و روز از نو روزی از نو! در حالی که کار بزرگ از استمرار کارهای کوچک موثر و جهش کیفی در تجمیع کمیت حاصل میشود. خارج از کشور نیز کسری از داخل است نه بدیل آن.
یکی از مزیت های اصلی جمهوری خواهی بر مشروطهخواهی و «دموکراسی خواهی» پرهیز جریان اصلی آن از فیل هوا کردن و تشکیل شوراهای رهبری و مدیریتی و ائتلافهای زودگذر است که فقط در اذهان تشکیل دهندگان آنها وجود دارد. از کوشندگان جدید جمهوری خواهی انتظار میرود که گرفتار این بیراههها و دامها نشوند که هم ظرفیت فردی آنها را زایل میکند و هم بر ناامیدیها و شکستها میافزاید. هیچ فرمول جادویی وجود ندارد و خارج از تشکلهای فعلی و تشکلمحوری نیز کار خاصی برای ساماندهی بهتر به جمهوری خواهی نمیتوان انجام داد. البته رسیدن به این هدف که ضروری است از دل مشارکت همه جریان های واقعی جمهوری خواه دمکراسیطلب حاصل میشود؛ منتهی با نگاهی واقعبینانه، توجه حرفهای به سیاست ورزی و دوری از رویکردهای تخیلی.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد