در آستانه روز کارگر امسال شاهد تعداد قابل توجهی از پیامهای تبریک مشروط! به این صورت هستیم که روز کارگر را فقط به کارگرانی که از افکار چپ رها! شده و فهمیدهاند که کاپیتالیسم به نفعشان است تبریک گفتهاست!
اولا باید بر این نکته تاکید نمود که سوسیالیسم به عنوان یک مکتب اقتصادی تنها بر مصالح جمع تاکید میکند و ریشههای آن به عصر افلاطون بازمیگردد که ثروت را متعلق به عموم مردم میدانست که باید به مصرف عموم برسد و تمرکز ثروت را باعث تفرقه میان مردم میشمرد.
چیزی که باعث طرح مساله سوسیالیسم در دنیای جدید شد نیز انقلاب صنعتی بود که در کنار اضمحلال فئودالیسم، به رشد چشمگیر صنایع منجر شد و در ادامه طبقه بزرگی از کارگران را شکل داد که سرمایهداری در واقع روی دوشها و با استثمار آنان شکوه خود را به جهانیان نشان میداد و در این جشنواره پیشرفت و مدرنیسم صنعتی خود کنندههای کار یا کارگران از منافع سرمایهداری رشد یافته و سود سرشار به دست آمده در دامن انقلاب صنعتی محروم بوده، با محرومیت و فقر شدید دست به گریبان بودند.
سوسیالیسم در واقع با محوریت قرار دادن عدالت جمعی سربرآورد تا پاسخی به این اختلاف طبقاتی روزافزون باشد و راکنون نیز در جاهایی از دنیا که کارگران دارای رفاه نسبی هستند، این مساله هرگز به خاطر عظمت و تاثیرگذاری افسانه کاپیتالیسم -چنانکه این روزها خیلی روی آن تبلیغ میشود- نیست، بلکه به این علت است که اقتصاد و بازار کار در آنها دریافته است امکان استثمار کارگران در دنیای جدید و بر بستر حقوق اولیه بشری امکان ندارد و استثمارگری با رعایت این ملاحظات یا امکان ندارد و یا نهایتا از میزان تولید و سود حاصله میکاهد و همین فشار در عمل باعث شده است قوانین بازار کار و روابط کارگر-کارفرما تا حدی متعادل و به اصطلاح سوسیالیزه گردد.
بنابراین جریان فکری سوسیالیسم- چپگرایی- هماکنون نیز در روابط اقتصاد و کار -حتی سرمایه داری ترین اقتصادها- حضوری زنده و بارز دارد تا شرایط را تا حد ممکن به نفع طبقات آسیبپذیر تسهیل نموده از تندروی آسیبزای کاپیتالیسم جلوگیری کند.
اصلاح و تعادلی که طبعا هر چه نوع اقتصاد و دولتها -بر اساس انتخابات- رفاهیتر باشد کفه آن به سمت طبقات آسیبپذیر از جمله کارگران نیز سنگینتر خواهد.
اما مساله مهمتر این است که در کشورهایی مثل ایران که همچنان استثمار حداکثری کارگران در دستور کار است و نه قانونی برای حمایت از حقوق اولیه کارگر و نه تدبیری برای اصلاح وضعیت وحود دارد، بدنه کارگران چنانکه تمام کارگران جهان در گام اول با مطالعه و خواندن اندیشههای مارکس و انگلس چپ نمیشوند، بلکه این شرایط ظالمانه، فاصله طبقاتی روزافزون و قوانین ظالمانه کار است که آنان را به سمت مطالبهگری و طلب حقوقشان سوق میدهد که برداشت از آن به صورت چپ بودن و چپگرایی است.
بنابراین این نه یک انتخاب که جبر زمانه و حاصل شرایط اقتصادی سیاسی این کشورها است و تا وقتی هم که چرخه استثمار در بازار کار و تولید وجود دارد ادامه خواهد داشت.
این تبریک گویان مشروط به جای اینکه از کارگر بخواهند چپ -و در واقع به دنبال حقوق خود- نباشد بهتر است مساعی خود را روی قوانین استثماری بازار کار متمرکز نموده و سعی نمایند شرایط را به سمتی سوق دهند که کارگران نیز به طور منصفانه از اثرات زحمات خود بهرهمند گردند.
مهمترینِ این سر فصلها در حال حاضر معیشت (در دو محور دريافت به موقع دستمزد مناسب و وجود امنيت شغلی) و ايمنی كار است که با توجه به خصوصی سازی دروغینی که طی دو دهه گذشته انجام شد و طی آن اکثریت قریب به اتفاق کارگاهها و کارخانههای فعال ایران را که باعث اشتغال میلیونها کارگر بود را به افراد بدون صلاحیت و دارای رابطه و رانت به صورت رایگان یا کمترین قیمت بذل و بخشش کردند، در بدترین شرایط قرار دارد.
واحدهای پویا و آیندهساز و رگهای رشد اقتصاد تولیدی کشور که مدیریت سوءاستفادهگر و ناکارآمد منجر به ضرردهی یا تعطیلی آنها شده، به خاکسترنشین شدن خیلی عظیمی از کارگران و خانوادههای آنان انجامیده است.
نیشکر هفت تپه، هپکو اراک و نساجی مازندران تنها مثالهایی از این سیاست خانمان برانداز هستند.
نگاهی به وضع انفجارهای مکرر معادن و عدم هرگونه توجه به آن از طرف کارفرمایان و دولت شاید تلنگری باشد که این تبریک گویان مشروط را از اینکه اساسا در جاده اشتباهی قدم میزنند آگاه کند.
البته این تحلیل با نگاه خوشبینانه به این مساله طرح شده و این فرض را در نظر نگرفته است که عدهای حتی در روز کارگر هم بر استثمار کارگران و محرومیت آنان از حقوقشان تاکید دارند و با زبان تبریک از آنان سکوت، عدم مطاله گری حقوق و پذیرش استثمار را طلب میکنند.
۰۴/۰۲/۱۲
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد