شلمان شهری است در چهار کیلومتری لنگرود که در کنار جادهی لنگرود- رودسر قرار دارد. شلمانرود هم از همین شهر شش هزار نفری میگذرد. از این شهر میتوان با طی مسافتی حدود پنج کیلومتر به دریای خزر رسید. جدای از همهی اینها، رانکوه نیز در جنوب شرقی شلمان سر بر آورده است. اما همهی این ویژگیهای جغرافیایی، شرایطی را پیش میآورد تا شهر شلمان بتواند به عنوان شهری با طبیعت بکر و تولیدات منحصر به فرد و بینظیر باقی بماند. ولی جمهوری اسلامی سالهای سال است که آگاهانه و دانسته چنین طبیعت بکر و تولیدات منحصر به فرد آن را از شلمان پس گرفته است.
در زمانهای پیش از این، چایکاری و نوغانداری نقش اصلی را در اقتصاد پویای شلمان بر جای میگذاشت. اما اکنون تمامی فعالیتهای پرورش کرم ابریشم و چایکاری را در شلمان به تعطیلی کشاندهاند. بقایای ساختمانهای کهنه و قدیمی صنعت چای و نوغان همچنان برای مردم باقی ماندهاست. پرورش زنبور عسل هم در ذهن تاریخی مردم به عنوان خاطرهای خوش و شیرین نقش میآفریند. در عین حال، صید از شلمانرود هم برای مردم جایگاه پیشین خود را از دست داده است. چون مدیران بیانگیزه و پخمهی دولتی از سر بیعرضگی خود تودههای جوان شلمان را به اعتیاد، قماربازی و عرقخوری کشاندهاند. ماجرایی آسیبزا که کم و بیش از گستردگی آسیبهای اجتماعی آن، تمامی جوانان آبادیهای گیلان رنج میبرند.
نشستی خودمانی با گروههایی از جوانان شلمان شرایطی را پیش آورد تا از پیشنهادهای آنان در راه گرهگشایی از آسیبهای اجتماعی این شهر جویا شوم. جوانان شلمانی رشد و دوام چنین آسیبهایی را به ساختار اداریِ نامردمی و معیوب جمهوری اسلامی پیوند میزنند. آنان ادعایی را پیش میکشند که با بودن جمهوری اسلامی بر اریکهی قدرت، حل و فصل نهایی چنین مشکلاتی ناممکن خواهد بود. اما با براندازی این نظام فرسوده شاید زمینههای مناسبی آماده گردد که بتوان از این همه کاستیهای اقتصادی رهایی یافت.
جوانان پیشنهاد میدهند که پس از براندازی جمهوری اسلامی باید از نو چایکاری و نوغانداری را در منطقه احیا نمود. همراه با آن کندوهای تربیت زنبور عسل نیز باید از نو در منطقه پا بگیرند. باید تشویقهای لازم به عمل آورد تا صید انبوه و گروهی در شلمانرود یا کمی آنسوتر در ساحل نزدیک دریای خزر راهاندازی گردد. برای احیای باغهای چای لازم است از تسهیلات بانکی و دولتی در این زمینه یاری جست. اما بازپرداخت چنین وامهایی را باید به زمان برداشت محصول چای موکول کرد که به طور عادی بیش از سه سال زمان میبرد. همچنین نوغانداران قدیمی را باید تشویق نمود تا از نو به حرفهی قدیمی خود بازگردند. آنان نیز باید از تسهیلات دولتی برای توسعهی کار خود سود بجویند. دولت برآمده از خواست و ارادهی مردم وظیفه خواهد داشت تا شیوههای نوتری از پرورش نوغان را به نوغانداران منطقه آموزش بدهد. برای انتقال شیوههای جدید پرورش نوغان یا زنبور عسل لازم است تا از تجربهی کشورهای دیگر یا افراد داخل کشور هم سود برد.
شلمانرود زمینههای کافی فراهم دیده است که مردمان منطقه از آب آن در راستای پرورش ماهی نیز استفاده به عمل آورند. در همین راستا حتا حوضچهی طبیعی رودخانه را میتوان ترمیم نمود و حوضچههای جدیدتری را هم به مجموع آنها افزود. با همین راهکار اقتصادی است که تکثیر و پرورش ماهی نیز آسان میشود. مدیران منطقه باید یاد بگیرند که برای رونق کار صید از رودخانه، زمینهای حاشیهی آن را خیلی قانونمندانه در اختیار صیادان حرفهای بگذارند. باید ضمن ارایهی آموزشهای فنی لازم به صیادان و واگذاری وام و تسهیلات دولتی به رشد هدفمند صیادی در منطقه یاری رسانید.
در ساحل دریای خزر هم باید تعاونی صیادی پا بگیرد تا متقاضیان شغل صیادی شلمان به عضویت در این تعاونی روی بیاورند. حتا کارگران فصلی شهر شلمان را باید به عضویت در تعاونی صیادی ترغیب نمود. همین تعاونی صیادی سپس از بانکهای محل وام با بهرههای کم و اندک دریافت خواهد کرد و از این راه ساخت آسایشگاه ساحلی (استان) و خرید وسایل صید برای صیادان امکانپذیر خواهد بود. پای ادارات شیلات، کشاورزی، تجارت و تأمین اجتماعی را باید به فضای این تعاونیها کشانید. سازمان تأمین اجتماعی باید اعضای تعاونی را بیمه نماید. ادارهی صنعت و تجارت هم باید برای به ثبت رسیدن تعاونی صیادان به قدر کافی مایه بگذارد. ادارات شیلات و کشاورزی نیز ضمن ورود به گردش کار تعاونی به حتم باید آموزههای علمی و کمکهای فنی کارشناسان خود را در اختیار اعضای تعاونی بگذارند.
همچنین بیمه کردن کارگران فصلی یا غیر فصلی کشاورزی مشوق خوبی است تا بسیاری از کارگران فصلی به اشتغال در تعاونیهای صیادی روی خوش نشان دهند. از چنین مزایایی لازم است که نوغانداران و چایکاران منطقه نیز سود ببرند.
باید موضوع تبدیل زمینهای کشاورزی به بافت مسکونی، برای همیشه متوقف باقی بماند. تصویب قانون میتواند پشتوانهی خوبی برای پیشگیری از چنین ماجرایی باشد. در عین حال تشویق کشاورزان به کار کشت چای، کرم ابریشم، صید ماهی و تربیت زنبور عسل زمینههای کافی فراهم میبیند تا از یورش بسازبفروشها به حریم زمینهای کشاورزی شهر شلمان جلوگیری به عمل آید. در همین راستا لازم است که از قیمتگذاری مناسب در تولیدات روستایی حمایت صورت پذیرد تا هرگز از ارزش واقعی زمینهای کشاورزی و روستایی چیزی کاسته نشود. برنامهریزی درست و دقیق برای پا گرفتن توسعهی پایدار میتواند به ناکامی همیشگی مهمانان ناخواندهای چون بسازبفروشها بینجامد.
قریب هشت محله در شهر شلمان جانمایی شدهاند که هر کدام از این محلهها مسجد و قبرستان خودشان را دارند. گفتنی است که شهرها را برای مردهها نمیسازند. شهرها محل سکنای آدمهایی هستند که در تولید اجتماعی و کار روزانهی آن نقش میآفرینند. شهروندان شلمانی به موضوعی پای میفشارند که این قبرستانهای عمومی به طور حتم باید تعطیل شوند. لازم است که در بیرون از شهر قبرستانی همگانی راه انداخت که از این تاریخ به بعد همهی مردههای شهر به همین نقطه انتقال یابند. اجرای چنین راهکاری تا اندازهای به تلاش "خیرین" محلی نیز بستگی دارد که به همین منظور زمین مناسبی در اختیار همشهریان خود بگذارند. البته نقشآفرینی مثبت شورا و بخشداری یا فرمانداری را نباید در پیشرفت چنین هدفی نادیده انگاشت.
صنعت دامداری و پرورش ماکیان را نیز در شلمان به فراموشی سپردهاند. لازم است که چنین صنعتی نیز از نو در شلمان پا بگیرد. در احیای صنعت دام و طیور هم دولت باید تسهیلگری لازم را به عمل آورد. اما این تسهیلگری دولتی تنها به دادن وام با بهرههای کم محدود باقی نمیماند. اختصاص زمین، واکسنکوبی دام و طیور و انتقال تجربههای جدید دامداری و پرورش ماکیان را هم باید به موارد دیگر افزود. ادارات ذیربط باید به پذیرش مسئولیت خود در این زمینه گردن بگذارند.
کشت سنتی نیشکر و کنف را هم باید در شلمان ارتقا بخشید تا جایی که کشاورزان مازاد محصول خود را به فروش برسانند. جدای از این، دستسازههای بومی سالهای سال است که در شهر شلمان مهجور باقی ماندهاند. کارگران فصلی باید از این صنعت نیز در راستای تولید ثروت محلی بجویند. موضوعی که به جذب گردشگران خواهد افزود تا درآمد خوبی را برای مردم این شهر در بر داشته باشد.
گفتنی است که از کارگران صنعتی در شهر شلمان هیچ نشانی دیده نمیشود. چون هنوز هم صنایع امروزی به اقتصاد بستهی آن راه نیافتهاند. حتا دولت کارخانههای چای و نوغان منطقه را به تعطیلی کشانید. تمامی صنایعی از این دست از نو باید در شهر شلمان احیا گردند تا پاسخگوی نیاز نیروهای مولد آن باشند.
در ضمن، از تجربهی اجرایی کردن برنامهی توسعهی پایدار در شلمان میتوان به عنوان طرحی پایلوت برای تمامی روستاها و شهرهای گیلان سود برد تا اقتصاد مردهی آنها را از نو جان بخشید. اما عملیاتی کردن چنین طرحهایی تنها با براندازی جمهوری اسلامی پیوند میخورد. چون جمهوری اسلامی ساختاری کهنه را در جامعه جا انداخته است که این ساختار کهنه و قدیمی هرگز با نفس تولید امروزی و مدرن سازگاری نشان میدهد. شکی نیست با طرد و حذف اقتصاد انگلی و غیر تولیدی جمهوری اسلامی بسیاری از کاستیها و آسیبهای اجتماعی نیز برای همیشه از شهرها و روستاهای گیلان رخت خواهند بست.