ماریو بارگاس یوسا، نویسنده نامدار پرویی-اسپانیایی، برندهی جایزهی نوبل ادبیات و یکی از چهرههای درخشان ادبیات معاصر آمریکای لاتین، در ۸۹ سالگی چشم از جهان فرو بست.
او از چهرههای کلیدی «رستاخیز ادبی آمریکای لاتین» (Boom Latinoamericano) در دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ بود؛ جنبشی که در کنار نویسندگانی چون گابریل گارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس و خولیو کورتاسار، ادبیات این قاره را به افقی جهانی رساند. آثار بارگاس یوسا، از نخستین رمانش شهر و سگها (La ciudad y los perros)، که پرده از فرهنگ خشن و نظامیزدهی پرو برداشت، تا گفتوگو در کاتدرال (Conversación en La Catedral)، تصویری تکاندهنده از فساد، نومیدی و سرکوب در دوران دیکتاتوری، با نثری پرقدرت و ساختاری پیچیده، مرزهای ادبیات داستانی و اندیشهی اجتماعی را در هم شکست.
از دیگر آثار برجستهی او میتوان به خانه سبز (La casa verde)، رویای سلت (El sueño del celta)، دفترچهی یادداشت دون ریگوبرو (El cuaderno de don Rigoberto)، داستان میچرخد (La tía Julia y el escribidor)، و چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟ (¿Quién mató a Palomino Molero?) اشاره کرد؛ آثاری که هر یک بازتاب مبارزهی او با استبداد، فساد سیاسی و انکار فردیتاند.
رمان جنگ آخرالزمان (La guerra del fin del mundo) با نگاهی فلسفی و اسطورهگرایانه، از پیچیدهترین روایتهای شورش و مذهب در برزیل قرن نوزدهم را بازآفرینی میکند. در سور بز (La fiesta del chivo)، او بهشیوهای جسورانه، چهرهی بیرحم دیکتاتور تروخیو در جمهوری دومینیکن را به تصویر کشید؛ رمانی که بهحق، از مهمترین آثار ضددیکتاتوری سدهی بیستم به شمار میرود.
او در آثاری چون پانتالهئون و بازدیدکنندگان (Pantaleón y las visitadoras) و ماهی در آب (El pez en el agua)، بازیگوشیهای فرمی، طنزی تلخ و دغدغههای انسانی را در هم آمیخت تا نشان دهد که ادبیات، حتی در پیچیدهترین روایتها، میتواند هم سرگرمکننده باشد و هم افشاگر و عمیقاً انسانی.
بارگاس یوسا تنها یک نویسنده نبود؛ روشنفکری متعهد بود که در دههی ۱۹۹۰ میلادی پا به عرصهی سیاست گذاشت و برای ریاستجمهوری پرو نامزد شد. هرچند در این رقابت ناکام ماند، اما همواره از مدافعان سرسخت آزادی بیان، دموکراسی و نقد قدرتهای خودکامه باقی ماند.
گرچه در سالهای پایانی زندگی، گرایشهایی محافظهکارانه یافت، اما شکوه و نفوذ ادبی او هرگز کاسته نشد. با درگذشت او، نهتنها دنیای ادبیات، بلکه وجدان فرهنگی آمریکای لاتین یکی از صدایهای بیدار خود را از دست داد؛ صدایی که با نگاهی ژرف، قلمی بیامان و ایمانی راسخ به آزادی، از رنجها، آرزوها و پیچیدگیهای انسان نوشت.
یادش روشن، قلمش ماندگار