همانگونه که می دانیم پس از کش و قوس ها، رجزخوانی ها و تهدید های فراوان، سرانجام نخستین دور مذاکرات – اعلام شده – آمریکا و مقامات رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه در عمان برگزار گردید.
مذاکره در شرایطی از طرف مقامات رژیم ولایت فقیه مورد قبول قرار گرفت که طرف آمریکایی علنا دو گزینه ی – تحمیلی – را در مقابل آنها قرار داده بود، یا مذاکره و توافق و یا پذیرش حمله ی نظامی و تن دادن به جنگ.
علیرغم همه ی تبلیغات رسانه ها و سخنان مقامات دولتی رژیم درباره ی ' اقتدار نظام ' و توان آن در عرصه های نظامی، اقتصادی و سیاسی و استحکام داخلی آن، واقعیت این است که رژیم دیکتاتوری و ضد مردمی ولایت فقیه در شرایطی بسیار بحرانی به سر می برد و به ویژه ترس و وحشت مقامات رژیم از اوج گیری اعتراضات داخلی و سرنگونی نظام، آنان را ناگزیر از پذیرش مذاکره با آمریکا و کسب توافق با آن کشور نموده است.
بنابر این مقامات مذاکره کننده ی رژیم عملا از موضع ضعف و زبونی تمام برسر میز مذاکره حضور یافته اند و به هدف دادن امتیاز به آمریکا و جلب رضایت دولت ترامپ به عمان رفته بودند.
هرچند زانو زدن رژیم در مقابل فشارهای خارجی، به ویژه قبول مذاکره و کسب توافق با دولت آمریکا احتمالا منجر به دور کردن سایه ی جنگ و حمله ی نظامی به ایران را پی خواهد داشت، اما نمی توان در خصوص امتیازاتی که رژیم ولایت فقیه، در قبال ' حفظ نظام' از کیسه ی مردم ایران و منافع ملی کشور به آمریکایی ها خواهد بخشید نگران نبود.
بنابراین متاسفانه رژیم مرتجع، ضد مردمی و دیکتاتوری ولایت فقیه، با در پیش گرفتن و اجرای یک سری سیاست های ماجراجویانه و تشنج آفرین خارجی و دامن زدن به نوعی مسابقه ی تسلیحاتی در منطقه، که سود صدها میلیارد دلاری آن به جیب تولیدکنندگان و صادرکنندگان اسلحه رفته و برای مردم ایران و همه ی کشورهای منطقه جز ضرر و زیان جیزی به دنبال نداشته است، اکنون به مذاکراتی تن داده است که می توان از هم اکنون نتیجه ی آن را – دوسر باخت – برای مردم و کشور ایران دانست.
هرچند شروع مذاکره با آمریکا و احتمال کسب توافق رژیم با آن کشور از طرف آن بخش از اپوزیسیون رژیم که فاقد جایگاه و پایگاه مردمی است و طی دهه های اخیر به حمله نظامی آمریکا-اسرائیل به ایران و کسب قدرت امید بسته بود، با ناخشنودی و آه و ناله دنبال شده و در صورت کسب توافق رژیم و آمریکا، امید خود برای کسب قدرت را برباد رفته می دانند و بنابراین از هم اکنون تمام توان خود را متوجه ی ایجاد اختلال در روند آن نموده اند، اما اپوزیسیون چپ، ملی و دموکراتیک ایرانی با ابراز رضایت همراه با نگرانی از آغاز مذاکرات استقبال نموده اند.
در واقع این بخش از اپوزیسیون – متکی و باورمند به قدرت لایزال توده های مردم ایران- از امکان منتفی شدن حمله نظامی وتحمیل یک جنگ ویرانگر به مردم ایران استقبال کرده اند که می توان آن را موضعی بسیار درست، واقع بینانه و در جهت منافع ملی کشور و منافع مردم ایران دانست.
با همه ی اینها به نظر می رسد آنچه کمتر به آن پرداخته شده و یا اصلا مورد توجه قرار نگرفته، این است که مقامات مذاکره کننده ی رژیم ضد مردمی ولایت فقیه چه چیزهایی را با خود به عمان برده و روی میز مذاکرات قرار داده اند تا بر سر آنها مذاکره کرده و به توافق برسند؟
واقعیت این است که مذاکره کنندگان رژیم ولایت فقیه دو چیز را بر روی میز مذاکره با آمریکا قرارداده اند که عبارتند از حفظ نظام و منافع ملی کشور.
واضح است که حفظ نظام در طول تاریخ جمهوری اسلامی همواره اصل اساسی مقامات این رژیم بوده و تمام سیاست ها، برنامه ها و عملکرد آنها حول این محور طراحی و به مورد اجرا گذاشته شده اند.
در حال حاضر نیز تردیدی وجود ندارد که خدشه ی بر این اصل وارد نشده و مذاکره کنندگان رژیم به هدف حفظ نظام به پای میز مذاکره رفته و تمام امتیازاتی که برای حفظ نظام به آمریکایی ها خواهند داد از کیسه ی منافع ملی کشور و منافع مردم ایران خواهند بود.
بنابر این، رژیم ولایت فقیه وارد مذاکراتی با آمریکا شده است که تمام نتایج آن – هرچه باشند- برخلاف منافع مردم ایران خواهند بود.
به تعبیری ساده تر رژیم ولایت فقیه و مقامات آن از کیسه ی خود چیزی به آمریکا نخواهند بخشید و هر آنچه خواهند بخشید از منبع منافع ملی کشور و منافع مردم ایران خواهد بود.
در واقع رژیم ضد ملی و ضد مردمی ولایت فقیه، علاوه بر همه ی جنایات، غارت منابع ملی و فجایع فرهنگی، اقتصادی و اجتماعیی که طی ۴۵ سال گذشته به بار آورده، اکنون نیز برای حفظ خود درصدد تحمیل خسارات و مصائب دیگری بر مردم ایران است که نه تنها نسل فعلی، بلکه نسل های آینده ی ایرانیان نیز بایستی بهای آن را بپردازند.
با این حال در برهه ی بسیار خطرناکی که اکنون جامعه و کشور ایران در آن گرفتار آمده اند و با وجود سلطه ی رژیم ولایت فقیه بر کشور، متاسفانه در حال حاضر گزینه ی دیگری، غیر از پذیرش یک جنگ ویرانگر، با ابعادی غیر قابل پیش بینی، یا چشم پوشی از بخش یا بخش هایی از منافع ملی ایران وجود ندارد.
تردیدی وجود ندارد که در صورت حمله ی نظامی و آغاز جنگی با ابعاد ناروشن، چنان صدمات هولناکی بر جامعه و زیرساخت های اساسی کشور وارد خواهد آمد که کشور ایران را به چنان قهقرایی خواهد راند که جبران آن ده ها سال به طول خواهد انجامید.
همچنین نباید فراموش کرد که ممکن نیست از درون یک جنگ ویرانگر ویا از میان خاکسترهای آن حکومتی ملی، دموکراتیک و مترقی سربرآورد.
بنابراین پذیرش و ادامه ی مذاکره با آمریکا، ولو با دادن امتیازاتی از کیسه ی منافع ملی کشور، اگر منجر به زدودن خطر جنگ شود، گزینه ای ناگزیر خواهد بود و فرصت یا فرصت هایی را فراهم خواهد نمود که اپوزیسیون چپ، ملی و ترقی خواه ایران بتوانند با سود جستن از آن مردم را سازماندهی کرده و با مبارزات متشکل و هدفمند خود به سلطه ی رژیم جنایتکار و ارتجاعی ولایت فقیه بر کشور خاتمه دهند.
بایز افروزی ۱۳ آپریل ۲۰۲۵
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد