«جزر و مد صورتی» در آمریکای لاتین نمونه ای الهام بخش از یک آلترناتیو برای نئولیبرالیسم بود که زندگی میلیون ها کارگر، ستمدیده و مردم بومی را بهبود بخشید. همراه با هوگو چاوز در ونزوئلا و لولا در برزیل، اوو مورالس و حزبش MAS هم اکثریت را در انتخابات سال ۲۰۰۶ در بولیوی به دست آوردند. امروز، MAS در بحران فرو رفته است و رئیس جمهور سابق اوو مورالس و رئیس جمهور فعلی لوئیس (لوچو) آرس برای نامزدی ریاست جمهوری MAS در انتخابات ۲۰۲۵ با یکدیگر رقابت می کنند.
ما با آندره فراری، یکی از اعضای Liberdade, Socialismo e Revolução(سازمان بدیل سوسیالیستی در برزیل) صحبت کردیم تا از این وضعیت درس بگیریم.
س: «جزر و مد صورتی» در ابتدا چه امکانات بالقوه ای را به کارگران در آمریکای لاتین و سراسر جهان نشان داد؟
ج: جزر و مد صورتی بازتابی از موج مبارزه توده ای علیه پیامدهای سیاست های نئولیبرالی و بحران سرمایه داری در آمریکای لاتین است. روی کار آمدن این دولتها پدیده اصلی در این دوره نبود - این دولتهای چپ جدید در پشت اعتراضات توده ای انتخاب شدند. کل این فرآیند نشاندهنده این واقعیت بود که تودهها به دنبال یک جایگزین بودند، و این یک نقطه مرجع برای کارگران در سراسر جهان شد. اما برای غلبه بر بحران سرمایه داری و برنامه ریاضتی که برای کارگران به ارمغان آورده است، به یک سیستم کاملاً جدید نیازمندیم. نه جنبشهای اعتراضی و نه دولتهای جزر و مد صورتی استراتژی یا برنامه مشخصی برای هدایت راه به سوی انقلاب سوسیالیستی نداشتند، علیرغم اینکه این سیاستمداران اغلب از سوسیالیسم صحبت میکردند. آنها اساساً از سرمایه داری جدا نشدند، بلکه در نهایت آن را در برابر مبارزات توده ای که پتانسیل انقلابی داشتند، تثبیت کردند.
س: اوو مورالس از کجا آمد؟ آیا حرکت او به سمت راست اجتناب ناپذیر بود؟
پاسخ: مورالس به عنوان رهبر جنبش در مبارزه علیه نئولیبرالیسم ظهور کرد، جایی که یک شورش مردمی تلاشهای دولت برای خصوصیسازی آب و گاز را شکست داد. مورالس در سال ۲۰۰۵ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و درآمد حاصل از صادرات گاز در دوران رونق بازار کالا ها به او فضای زیادی برای اجرای اصلاحات اقتصادی داد که به نفع کارگران بود. این به دلیل فشار از پایین توسط جنبش بود، اما در همان زمان مورالس از بالا توسط بورژوازی تحت فشار قرار گرفت. مورالس سعی کرد هم به کارگران و هم به سرمایه داران خدمت کند و به مرور زمان این رویکرد او را بسیار معتدل تر کرد. حرکت مورالس به راست اجتناب ناپذیر نبود. این وضعیت بر ضرورت رهبری انقلابی و مارکسیستی برای جنبشهای طبقه کارگر تأکید میکند. مورالس چنین رهبری را ارائه نکرد، در عوض با سرمایه داران و راست افراطی معامله کرد. بدون برنامه و استراتژی مشخص برای رساندن همه چیز به یک نتیجه سوسیالیستی که از نظام سرمایه داری فاصله می گیرد، جنبشی که او ابتدا از آن بیرون آمده بود و او را به سمت چپ سوق داد، عقب نشینی کرد.
س: نقش امپریالیسم آمریکا در بولیوی چه بوده است؟ چه کسی مسئول توقف کودتا است؟
پاسخ: بولیوی احتمالاً بیشترین کودتا را در بین کشورهای دیگر داشته است! امپریالیسم ایالات متحده اغلب از این کودتاها حمایت می کند تا حداکثر سود را برای سرمایه گذاران خود حفظ کند. این کودتاها بارها توسط جنبشهای تودهای شکست خورده اند. در سال ۲۰۱۹ یک کودتا روی داد که اوو مورالس را از قدرت کنار زد و رئیس جمهور جناح راست ژانین آنیز را منصوب کرد. یک اعتصاب عمومی باعث برگزاری انتخابات جدیدی شد که لوچو آرس در آن پیروز شد. کودتای نافرجام ژوئن گذشته علیه آرس با تهدید اعتراض توده ای شکست خورد. بخشی از ارتش سعی کردند از بحران در MAS برای اجرای یک کودتا استفاده کنند، اما طبقه حاکم بولیوی و امپریالیسم ایالات متحده از ترس برانگیختن واکنش توده ای، حداقل این بار از حمایت از آن خودداری کردند.
س: وضعیت فعلی بولیوی چگونه است؟
پاسخ: در دوره پس از رونق بازار کالاها، تورم در بولیوی از بالاترین ها در منطقه است. کمبود گسترده سوخت و قیمت بالای مواد غذایی وجود دارد. دولت آرس سیاست های ریاضتی اتخاذ کرده است. وضعیت اقتصادی به علاوه بحران در MAS باعث اعتراضات علیه دولت شده است که عمدتاً توسط مورالس تحریک شده است. بنابراین، دولت کنونی نه فقط با جناح راست، بلکه در درون حزب خودهم با رقابت بیشتر مواجه است. بحران در MAS مبارزه بین دو بخش از بوروکراسی حزب است و در واقع هیچ یک از طرفین منافع کارگران را نمایندگی نمی کنند. این خطر واقعی وجود دارد که شکست هر دو طرف به اصطلاح چپ در بولیوی بتواند راه را برای جناح راست، حتی راست افراطی، برای پیروزی در سال آینده باز کند.
س: سوسیالیست ها در این شرایط چه باید بکنند؟
پاسخ: طبقه کارگر به یک آلترناتیو سیاسی با برنامه سوسیالیستی روشن نیاز دارد. برای متوقف کردن جریان راست، وظیفه اصلی پیش بردن مبارزه است، نه درگیر شدن در اختلافات بوروکراتیک درون حربی. سوسیالیست ها باید در مبارزات علیه خصوصی سازی و ریاضت اقتصادی شرکت کنند و یک حزب کارگری واقعی با برنامه سوسیالیستی بسازند. طبقه کارگر بولیوی مطمئناً با شکست تاریخی مواجه نشده است و در دوره بعدی احتمالاً شاهد جنبشهای جدیدی خواهیم بود که میتوانند مبنایی برای یک آلترناتیو چپ واقعی در کشور ایجاد کنند که مبارزه را در راستای رسیدن به یک نتیجه انقلابی که برای حل بحرانی که توده های بولیائی با آن روبرو هستند، ضروری است به پیش ببرد. درضمن، برای مسائل بولیوی به تنهائی راه حلی نمی توان یافت. این مبارزات باید با مبارزات بین المللی کارگر برای پیروزی پیوند بخورد. به همین خاطر است که بدیل بین المللی سوسیالیستی درراستای پیشبرد مبارزه طبقاتی در جهان فعالیت می کند.
اصل مقاله را دراین لینک بخوانید.
Interview: Crisis in Bolivia - China Worker