logo





فلسطینی‌ها در سراسر غزه با کشتار جدید اسرائیل از خواب بیدار می‌شوند:

«ما فقط می‌خواهیم این جنگ متوقف شود»

روئیدا کمال عامر- ترجمه‌ی حماد شیبانی

پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰ مارس ۲۰۲۵



پس از بازگشت نسبی به آرامش در طول آتش‌بس، ساکنان غزه مجبور شده‌اند دوباره تصمیم بگیرند که آیا از خانه‌های خود فرار کنند یا نه، زیرا اسرائیل حملات خود را از سر گرفته است.

نوشته: روئیدا کمال عامر ۱۸ مارس ۲۰۲۵

من صدای موشک را قبل از انفجار شنیدم. ساعت ۲ بامداد بود و تازه از خواب بیدار شده بودم تا نماز بخوانم و قرآن تلاوت کنم. به سمت حمام رفتم که ناگهان در با شدت باز شد: خانه‌مان بر اثر اصابت بمب لرزید. بعداً فهمیدیم که یکی از خانه‌های همسایه‌هایمان در محله الفخاری در خان یونس، مستقیماً هدف قرار گرفته بود.

در سراسر نوار غزه، فلسطینی‌ها با ازسرگیری جنگ نسل‌کشی‌گونه اسرائیل از خواب بیدار شدند. ارتش اسرائیل ادعا کرد که «سلول‌های تروریستی، سایت‌های پرتاب موشک، سلاح‌ها و زیرساخت‌های نظامی دیگر» را هدف قرار داده است، اما حملات ناگهانی هوایی و توپخانه‌ای به این منطقه، خانواده‌هایی را که در خانه‌ها و چادرهایشان در حال خواب بودند، هدف گرفت. این حملات تنها یک ساعت قبل از وعده سحری در ماه رمضان اتفاق افتاد. در حالی که همسایه‌های ما توانستند زنده بمانند، وزارت بهداشت غزه گزارش داد که ۴۰۸ نفر کشته شده‌اند ۱۷۴ کودک، و ۵۶۲ نفر زخمی شده‌اند، با تعداد بیشتری که زیر آوار ساختمان‌های فرو ریخته به دام افتاده‌اند.

نسرین ابو جمعه، یک مادر ۴۰ ساله از محله خزاعه در شرق خان یونس، درباره حمله به این شهر با +۹۷۲ صحبت کرد. او گفت: «ما با بمباران بسیار شدید مناطق مرزی از خواب بیدار شدیم. بیشتر ما اینجا در چادرها زندگی می‌کنیم، و وقتی بمباران شروع شد، به بیرون فرار کردیم. همه فریاد می‌زدند و از حال همدیگر باخبر می‌شدند؛ چون چادرها به راحتی بر اثر ترکش‌های پراکنده آتش می‌گیرند، بنابراین بیرون ماندیم. کودکان ما تمام شب به خاطر بمباران نخوابیدند.»

پس از یک ساعت بمباران مداوم، ارتش اسرائیل دستور تخلیه ساکنان خزاعه را صادر کرد.

— این دستور، ابو جمعه و خانواده‌اش را با گزینه‌های محدودی مواجه کرد. او گفت: «ما نمی‌دانیم کجا برویم: آیا باید به المعاوی بازگردیم و دوباره رنج آوارگی را تکرار کنیم؟» او همچنین نمی‌داند که آیا این کار امنیت بیشتری برایشان به ارمغان خواهد آورد یا نه. او توضیح داد: «ما الان نگران جابجایی هستیم چون ارتش خودروهای غیرنظامی را هدف قرار می‌دهد، و با کمبود سوخت، وسایل نقلیه کمی وجود دارد. بنابراین دنبال یک گاری الاغ می‌گردیم تا ما را جابجا کند.»

وقتی آتش‌بس در ژانویه اجرایی شد، ابو جمعه کمی تردید داشت که المعاوی را ترک کند، جایی که از اکتبر ۲۰۲۳ به همراه خانواده‌اش در آن پناه گرفته بود. اما حدود یک هفته قبل از شروع ماه رمضان، آن‌ها تصمیم گرفتند به خزاعه بازگردند. او توضیح داد: «می‌خواستیم تعطیلات را در محله خودمان بگذرانیم. در طول آتش‌بس، صدای شلیک تانک‌ها را می‌شنیدیم و مناطق شرقی [خان یونس] کاملاً ناامن بود، اما تحمل کردیم تا در محله‌های خود بمانیم.»

حالا، مانند بسیاری از ساکنان غزه، ابو جمعه در حالت شوک کامل به سر می‌برد. پس از بازگشت به خانه‌ها و محله‌هایشان و تجربه نسبی امنیت در دو ماه گذشته، آن‌ها نمی‌دانند چگونه می‌توانند دوباره تحمل یک جنگ تمام‌عیار را داشته باشند — یا حتی آیا زنده خواهند ماند یا نه.

او به +۹۷۲ گفت: «ما نمی‌دانیم چرا جنگ دوباره شروع شده است. در طول آتش‌بس، سعی کردیم به زندگی عادی خود بازگردیم، علیرغم مشکلاتی که با آن‌ها مواجه بودیم. این به ما اجازه داد لحظاتی از امنیت نسبی را تجربه کنیم، فقط برای اینکه دوباره با بمباران‌های خشونت‌بار مواجه شویم. »

**حمله‌ای تازه به کودکان**


در عبسان الکبیره — یک شهر کوچک در مجاورت خزاعه، در شرق خان یونس — سالم برکه، ۳۳ ساله، به همراه چهار فرزندش در حال خواب بود که بمباران شروع شد. او به +۹۷۲ گفت: «از ساعت ۲ بامداد، آن‌ها از ترس می‌لرزیدند و از ما می‌خواستند منطقه را ترک کنیم و به المعاوی برویم. بمباران مداوم شهر ما ادامه داشته و ارتش به دلیل ازسرگیری درگیری‌ها به ما دستور تخلیه داده است.»

اما مانند بسیاری از ساکنان غزه در این منطقه، برکه تردید دارد که عبسان را ترک کند و تجربه طاقت‌فرسای آوارگی به المعاوی را تکرار کند، جایی که او و خانواده‌اش در ۱۴ ماه اول جنگ در آن زندگی می‌کردند. او توضیح داد: «ما نمی‌دانیم که این وضعیت موقتی است یا برای مدت طولانی‌تری ادامه خواهد یافت. احساس گم‌گشتگی می‌کنیم و نمی‌دانیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. در ماه رمضان، ما قبلاً از محاصره رنج می‌بردیم، و حالا جنگی تازه علیه کودکانمان شروع شده است.»

برکه افزود: «من هنوز در حال فکر کردن هستم که آیا تخلیه کنم یا بمانم، اما در نهایت، امنیت فرزندانم را انتخاب خواهم کرد. بنابراین، اگر بمباران به این شکل ادامه پیدا کند، به یکی از مدارس در مرکز یا غرب خان یونس خواهم رفت. وقتی به آنجا برسم، نمی‌دانم چه کار خواهم کرد.»

محمود لطیفه، ۲۹ ساله، نیز شاهد حمله دیشب در عبسان بود، جایی که او در ابتدای فوریه پس از یک دوره طولانی آوارگی در المعاوی به آن بازگشته بود. او به +۹۷۲ گفت: «ما در آن چادرها احساس تحقیر می‌کردیم، بنابراین در طول آتش‌بس به خانه‌های خود بازگشتیم. خانه‌ها به شدت آسیب دیده بودند، اما تصمیم گرفتیم در آنچه از آن‌ها باقی مانده بود بمانیم.»

با وجود توافق آتش‌بس، لطیفه شهادت داد که حملات اسرائیل به این شهر در طول فوریه ادامه داشت، با کوادکوپترهایی که هر شب مقررات منع رفت‌وآمد را اعمال می‌کردند و به ساکنانی که به خیابان‌ها می‌رفتند شلیک می‌کردند. او گفت: «نمی‌توانم بگویم که در طول آتش‌بس احساس امنیت می‌کردیم: روزها در خانه‌هایمان می‌نشستیم بدون اینکه بتوانیم برای خرید مایحتاج اولیه بیرون برویم، اما تحمل کردیم تا در چادرها ننشینیم.»

با این حال، ازسرگیری حمله تمام‌عیار اسرائیل به طور کامل و ترسناکی غیرمنتظره بود. لطیفه گفت: «تانک‌ها به طور تصادفی به خانه‌ها شلیک می‌کردند، بدون توجه به جان غیرنظامیان. از زمانی که بمباران از سر گرفته شد تا ساعات صبح، حتی یک لحظه هم نخوابیدیم، تا اینکه ارتش اسرائیل به ما دستور تخلیه داد.»

حالا، لطیفه و خانواده‌اش دوباره در حال جمع‌آوری وسایل خود هستند، زیرا قصد دارند چادر خود را در المعاوی برپا کنند. اما همان‌طور که او به خوبی می‌داند، هیچ تضمینی برای امنیت در آنجا وجود ندارد: اگر حمله دیشب نشان‌دهنده شروع یک عملیات نظامی تازه اسرائیل باشد، هیچ جای غزه امن نخواهد بود.

او توضیح داد: «وضعیت اینجا می‌تواند در یک لحظه تغییر کند: همه مناطق در بخش شرقی خان یونس با تهدید تخلیه مواجه هستند. در حالی که برخی به غرب شهر رفته‌اند، من دیگرانی را می‌بینم که از آوارگی امتناع می‌کنند. ما از این جنگ‌ها، حملات، بمباران‌ها و کشتارهای مکرر خسته شده‌ایم. ما فقط می‌خواهیم همه این‌ها متوقف شود.»

**بمباران از شمال تا جنوب**

در حالی که خان یونس و مناطق اطراف آن برخی از شدیدترین حملات دیشب را تجربه کردند، هیچ بخشی از نوار غزه از حمله تازه اسرائیل در امان نماند. در شهر رفح در جنوب، ۱۷ عضو از خانواده ابو ریاش زمانی که خانه‌شان در ساعات اولیه صبح هدف قرار گرفت، کشته شدند — خالد ابو ریاش، همسرش مجده ابو عکر، فرزندان متاهل آن‌ها، عروس‌ها و دامادها و نوه‌هایشان، که بیشتر آن‌ها هنوز زیر آوار مانده‌اند.

در بیت‌حانون، در گوشه شمال شرقی غزه که با گذرگاه عریش هم‌مرز است، طییر الکفرنه ۴۳ ساله و خانواده هفت‌نفره‌اش پس از بیدار شدن از صدای انفجار بمب‌ها در سراسر محله‌شان در سپیده‌دم، از خانه خود فرار کردند. وقتی ارتش اسرائیل هشدارهای تخلیه را صادر کرد و این منطقه را به عنوان منطقه عملیات نظامی اعلام کرد، الکفرنه شروع به جمع‌آوری وسایل خود کرد. او به +۹۷۲ گفت: «بیشتر چیزهایی که داشتم را رها کردم. ما نه زمان داشتیم و نه توانایی حمل همه چیز را.»

این سومین باری است که الکفرنه و خانواده‌اش از زمان شروع حمله اسرائیل به غزه در اکتبر ۲۰۲۳ آواره شده‌اند. هر بار، او مجبور است پدر ۷۰ ساله‌اش را روی پشت خود حمل کند. این سفر نیز از این قاعده مستثنی نیست، و روزه ماه رمضان تنها بر شکنندگی او افزوده است. او گفت: «من و خانواده‌ام شروع کرده‌ایم به زندگی در حالت دائمی سردرگمی. کودکان به دلیل ترس مداوم از اختلالات روانی رنج می‌برند.»

الکفرنه به سمت غرب خواهد رفت، اما چیزی بیش از این نمی‌داند. او گفت: «ما نمی‌دانیم کجا برویم. همه مدارس و کلینیک‌ها پر از آوارگان هستند. سعی می‌کنیم خودمان را مدیریت کنیم، حتی اگر مجبور شویم در خیابان بخوابیم.»

در میان کشته‌شدگان حمله هوایی سحرگاه، مریم الخیری ۱۰ ساله نیز بود که در خانه‌اش در مرکز شهر غزه جان باخت. اسلام الخیری، پدر مریم، به +۹۷۲ گفت: «ما خواب بودیم که ساختمان روبروی ما هدف قرار گرفت. ترکش‌ها به اتاق فرزندانم رسید؛ مریم آسیب شدیدی به سرش وارد شد و قبل از اینکه بتوانیم به بیمارستان باپتیست برسیم، جان باخت.»

خواهر ۱۵ ساله مریم، سلام، نیز در این حمله هوایی مجروح شد، اما حالش پایدار است. الخیری توضیح داد: «او نمی‌داند که مریم به شهادت رسیده است. او از حال مریم می‌پرسد، چون دید که از سرش خون می‌آید. به او می‌گوییم که حالش خوب است، اما هیچ‌کدام از ما حال خوبی نداریم.»

حالا، الخیری با سرنوشت تلخ از دست دادن دخترش در پایان آتش‌بس مواجه شده است — تنها دوره‌ای از ۷ اکتبر که او مدام نگران امنیت دخترش نبود. او گفت: «من در طول جنگ از فرزندانم مراقبت کردم، آن‌ها را از جایی به جای دیگر بردم تا اینکه به خانه‌مان بازگشتیم. نمی‌دانستم که دخترم را در خانه‌ای که بی‌صبرانه منتظرش بودیم، از دست خواهم داد.»

نرمین الحلو، ساکن محله التفاح در شهر غزه، قبلاً همسر و دو پسرش را در ۱۶ آوریل ۲۰۲۴ از دست داده بود. پس از حمله دیشب، او تصمیم گرفت دیگر هیچ خطری را نپذیرد و از این منطقه که نزدیک مرز با اسرائیل است، فرار کرد. او گفت: «نمی‌خواهم دیگر فرزندانم را که به طور معجزه‌آسایی از بمباران دیشب جان سالم به در بردند، از دست بدهم. می‌ترسم که این تشدید، آغاز جنگی بزرگ‌تر و خشونت‌بارتر از جنگ قبلی باشد.»

کمی دورتر به سمت جنوب، در محله شجاعیه شهر غزه، احمد سکار ۳۹ ساله و خانواده‌اش تمام شب را به دلیل حملات سنگین در محله، در حالت فلج‌گونه سپری کردند. آن‌ها تصمیم گرفتند به سمت غرب و به مدرسه آماده‌سازی جدید غزه در محله رمیل مرکزی بروند. او گفت: «من فقط به زنده ماندن و خانواده‌ام فکر می‌کنم. نمی‌خواهم در شجاعیه بمانم، چون از بمباران‌های مجدد یا یک عملیات زمینی غافلگیرانه ارتش می‌ترسم.»

مانند الکفرنه، این دومین باری است که سکار آواره می‌شود. او به +۹۷۲ گفت: «هر بار من و خانواده‌ام برای تطبیق با شرایط تلاش می‌کنیم، اما زندگی تحت آوارگی مداوم، فکر کردن به آینده را غیرممکن می‌کند. جهان باید ببیند که اینجا چه اتفاقی در حال رخ دادن است و در کنار ما بایستد تا کشتار و تخریب متوقف شود. ما فقط عدالت و آزادی می‌خواهیم، مانند همه مردم جهان.»

ابراهیم محمد و ابتیسام مهدی نیز در تهیه این گزارش مشارکت داشتند.
روئیدا کمال عامر، روزنامه‌نگار آزاد از خان یونس است.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد