در برنامه "رمز پیروزی" حسن اعتمادی گفتگوی جداگانهای داشت با آقای خالد عزیزی سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران و مهرداد درویش پور استاد دانشگاه و از چهرههای شناخته شده جمهوری خواه درباره اوضاع سیاسی کنونی و زمینه های همگرایی گروههای اتنیکی و جمهوریخواهان با یکدیگر و برخورد پادشاهیخواهان با آنها. در ابتدا اشاره شد که جنبش زن زندگی آزادی با قتل ژینا مهسا امینی به مدت چند ماه نه تنها در ایران بلکه در اروپا و امریکا صدها هزار نفر را به خیابان کشاند و به یکی از با شکوهترین خیزشهای خود جوش طی ۴۶ سال گذشته شد که در کردستان و بلوچستان بازتاب گستردهای داشت. از جمله شعارهای این جنبش در کردستان و بلوچستان چنین بود:
از "کردستان تا تهران جانم فدای ایران"، "از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران" و... شعارهایی که تأکید بر یکپارچگی و ایراندوستی اقوام ایران دارد. این بار علاوه بر جمهوری اسلامی، افراد و جریانهائی تحت عنوان پادشاهیخواهی و طرفداری از خاندان پهلوی و شخص آقای رضا پهلوی احزاب و گروههای قومی را به تجریهطلبی متهم کردند و با اعمال و رفتار خود بهویژه در خارج از کشور موجب تفرقه در میان ایرانیان شدند. از خالد عزیزی پرسیده شد:
علت همزبانی جریانهای سلطنتطلب و جمهوری اسلامی علیه نیروهای آزادیخواه بهطور اعم و گروههای قومی بهطور اخص پس از خیزش مهسا در چیست؟ چرا دو جریان استبدادطلب اسلامی و سلطنتطلب به رغم مخالف با یکدیگر در این مورد متحد عمل میکنند؟
خالد عزیزی در پاسخ تاکید داشت که حزب دمکرات کردستان ایران چه در اسناد و کنگره های خود، چه در همکاریهای قبلی که با شورای ملی مقاومت ایران داشت و چه در روابط با دیگر احزاب سیاسی ایرانی و چه در جنبش مهسا همواره پایبندی خود به فعالیت در چهارچوب ایران را نشان دادهاست، سخن گفته است. اما به عقیده او اپوزیسیون مرکز گرای ایران به واقعیت چندگانگی اتنیکی ایران، ستم برآنها و حقوق مردم کرد توجه درخوری ندارد. در حالی که حزب دمکرات کردستان ایران از ابتدا براین حقوق پافشاری کردهاست. به نظر عزیزی انگ تجزبه طلبی چماقی است به قصد نادیده گرفتن حقوق مردم کرد و خواستهایی همچون فدرالیسم، تمرکز زدایی، به رسمیت شناختن زبان مادری و... که به ویژه توسط جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان انکار و با آنها دشمنی میشود. دو جریان مرکزگرای استبدادی که هم با دمکراسی در ایران و هم حقوق مردم کرد دشمنی کرده و حساب خود را پس دادهاند.
در پاسخ به این پرسش که آیا حزب دمکرات کردستان ایران حاضر است بر سر یک حداقلی با سایر نیروهای جمهوریخواه سکولار و دمکرات وارد یک جبهه فراگیر شود و برنامه آنها در این زمینه چیست؟ خالد عزیزی گفت:
حزب دمکرات کردستان ایران به فعالیت حزبی معتقد است و نقش احزاب را در تامین دمکراسی کلیدی میداند. پایه اجتماعی گسترده آن در مردم کرد نیز گواه جایگاه و اهمیت آن است. اما یک مشکل جریانهای جمهوریخواه چه سازمانها و چه شخصیتهای منفرد این است که از پراکندگی و چند دستگی رنج میبرند. بیآن که نقش سلبریتیها و شخصیتهای سیاسی انکار شود، مهم است که جمهوریخواهان میبایست در ظرفی مشترک سازمان یابند تا بتوان با آنها همکاریهای فشردهتری را دنبال کرد و یک آلترناتیو نیرومند سراسری برای گذار از جمهوری اسلامی ایجاد کرد. جمهوری خواهان میبایست با احزاب کردی و دیگر گروه های اتنیکی برپایه آمادگی برای به رسمیت شناختن حقوق آنها وارد مذاکره شوند. به هر رو حزب دمکرات کردستان ایران با گروهها و شخصیتهای جمهوریخواه روابط خوبی دارد و آماده همکاریهای بیشتر در این راستا است.
در قسمت دوم این برنامه از درویشپور درباره اوضاع کنونی، چگونگی تقویت صدای سوم و همگرایی جمهوری خواهان با گروه های اتنیکی و چالشهای پیش روی آن سئوال شد. درویش پور در پاسخ گفت:
پراکندگی جمهوریخواهان به رغم گستردگی آنها خود جلوهای از کسری فرهنگ دمکراتیک در نزد جریانی است که نه به رهبری کاریزماتیک و نه موروثی، بلکه به رهبری جمعی و دمکراتیک و عقلانی باور دارد. همچنین میراث سکتاریسم، ایدئولوژی سازی از جمهوریت، فزون خواهی، خودمرکزبینی و روشهای هیرارشیک سازمانیابی در گذشته، از جمله موانع برآمد جمهوری خواهان همچون یک بلوک سیال اما متحد با صدای سوم، با رهبری جمعی دمکراتیک و با چهرهسازی از میان آنها شدهاست. همگرایی جمهوری خواهان با گروههای اتنیکی البته با چالشهای بیشتری روبرو است. از جمله چالش مبارزه مسلحانه یا مسلح بودن احزاب کردی که با تاکید جمهوری خواهان بر مبارزه مسالمتآمیز چندان همخوانی ندارد. تاکید بر فدرالیسم همچون پیششرط همکاری از سوی برخی از این احزاب با توجه به آن که بسیاری از جمهوریخواهان نظر مثبتی به فدرالیسم قومی ندارند نیز مسئلهبرانگیز است. همچنین مرزبندی با حمله نظامی به ایران و آلترناتیوسازی توسط قدرتهای خارجی از تاکیدات اکثریت قریب به اتفاق جریان های جمهوریخواه است. حال آن که برخی از احزاب اتنیکی در این مورد مرز بندی روشنی نداشته و در بهترین حالت سکوت میکنند. با این همه مشکلات، در جهانی که کردهای سوری با جولانی به توافق میرسند یا اوجلان و پ ک ک با پایانبخشیدن به مبارزه مسلحانه و آمادگی گفتگو و مذاکره و توافق با دولت اردوغان سخن میگویند، بهتانگیز است اگر احزاب کردی ایرانی و بسیاری از جمهوریخواهان که دیدگاه نزدیکتری در گذار از جمهوری اسلامی به حکومتی سکولار و دمکراتیک و برچیدن تبعیض و تمرکز زدایی دارند، نتوانند به یکدیگر برای دستیابی به همبستگی متکثر و یکپارچگی دمکراتیک نزدیکتر شوند. دست یابند. دراین راستا هر دو سو باید کوشش کنند و انعطاف نشان دهند و نباید با انگ تجریهطلبی مانع از گفتگو شد. این روش با ایده و واقعیت "همبستگی متکثر" در جنبش مهسا که به نزدیکی کردستان و بلوچستان و بخشهای دیگر ایران انجامید، در تضاد است. او تاکید کرد همگرایی جمهوری خواهان به ویژه با احزاب کردی برای تشکیل آلترناتیو نیرومند دمکراتیک، حفظ یکپارچگی ارضی کشور و رفع تبعیض هرچند دشوار اما ضروری است و باید گام های جدی تری برای آن برداشت.
در پاسخ به بخت شکل گیری آلترناتیو دمکراتیک جمهوری خواهان در اوضاع بحرانی کنونی درویشپور گفت:
تشکیل کنگره بزرگ جمهوریخواهان تنها بر پایه "توافق حداقلی و بسیج حداکثری" میسر است. به گونهای که از چپگرا و لیبرال و ملی و مذهبی و لائیک گرفته تا گروههای اتنیکی و کنشگران مدنی گوناگون بتوانند منافع خود را در آن یافته و برای مقابله با جمهوری اسلامی همگرا شوند. وفاق برسر دمکراسی و جمهوریت و حقوق بشر، خشونت پرهیزی، رفع همه تبعیضات (از جمله جنسیتی، اتنیکی و دینی و...)، سکولاریسم، رفاه، صلح، تمرکززدایی و حفظ یکپارچگی ارضی و محیط زیست طیف گستردهای را بهدور خود گرد میآورد. او با اشاره به تلاشهای چندگانه و موازی در این راه، ابراز امیدواری کرد که در متن خطر انفجار معیشتی، بحران هستهای، خطر حمله نظامی و خلا جانشینی، جمهوری خواهان بتوانند با کلان نگری، دور اندیشی و رواداری سهم درخوری در همگرایی احزاب، شخصیتها و کنشگران سیاسی و مدنی موثر در گذار از استبداد دینی به دمکراسی ایفا کنند. گرچه به نظر او برآمد یک خیزش همگانی تمایل به همگرایی را گسترش خواهد بخشید.
در پاسخ به آیا تناقضی در نقد به راست افراطی از جمله به دلیل آدرس دهی مشاوران پهلوی برای حمله نظامی به ایران با تاکید بر تعامل و "آتش بس سیاسی" برای تمرکز مبارزات علیه نظام وجود ندارد، درویشپور گفت:
ما باید از سیاست حذف فاصله بگیریم و قادر به مدیریت اختلاف و تبلیغ رواداری، رقابت سالم و تعامل همچون بخشی از فرهنگ دمکراتیک باشیم. پذیرفتن حق فعالیت سیاسی اسلام گرایان و سلطنت طلبان به رغم مخالفت با آنها، جلوهای از این سیاست است. اما دعوت به "آتش بس سیاسی" در اپوزیسیون، به معنای خودداری از نقد یکدیگر نیست که بدون آن دمکراسی و رقابت سیاسی سالم معنا ندارد. این دعوت به معنای خودداری از نفرت پراکنی، گسترش خصومتها، تعصبورزی و افراطیگری و قطبیکردن فضا است که رقابت را به دشمنی و کینهتوزی بدل میسازد و تبلیغ تلویحی رویارویی قهری و جنگ داخلی و استبداد در آینده است. حال آنکه گذشته از جمهوری اسلامی همچون مانع اصلی تحقق دمکراسی در ایران، راست افراطی در اپوزیسیون نیز تهدیدی جدی است. شعار "مرگ بر سه فاسد" و آرزوی مرگ و انتقامگیری از همه و تبلیغ خشونتورزی و تحمیل خود بر دیگری و تقدیس استبداد و جنگ با دمکراسی همخوان نیست. واکنش این جریان در جنبش مهسا نیز نشان داد هر توهمی به همگرایی با آن به همبستگی متکثر آسیب میزند و تنها شایسته منزوی شدن است. اگر گروهی خود را مشروطه خواه و وفادار به لیبرال دمکراسی میداند، وظیفه خود آنها است با مرزبندی قاطع با راست افراطی این را نشان دهند تا تعامل بیشتر بین جمهوریخواهان با خود برانگیزند، و گرنه کسی آنها را جدی نخواهد گرفت. هم از این رو تجربه جنبش مهسا نشان داد تنها با معتقدان به همبستگی متکثر می توان راهی مشترک جست.
(لینک گفتگو در زیر)
https://www.youtube.com/watch?v=cmMYyE_tzVs