logo





سجده شیطان در برابر آدم

جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱ فوريه ۲۰۲۵

فرامرز پارسا

من، شیطان بزرگ، که روزی یکی از فرشتگان نزدیک و عزیز خداوند بودم، امروز اعلام می‌کنم که در برابر آدمیان سر تسلیم فرود می‌آورم و برای همیشه به تاریک‌ترین قسمت جهنم پناه می‌برم تا از دست آنان در امان باشم.

امروز، از اینکه به امر خداوند به آدم سجده نکردم، سخت پشیمانم. این پشیمانی جایگاه از دست‌رفته‌ام را نزد خداوند بازنمی‌گرداند، اما حداقل مرا از دست آدمیان نجات می‌دهد.

خداوند، آن زمان که آدم را از خاک آفرید، می‌دانست که هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای به او بخشیده است. بر همین اساس، نسل او را که پس از اشتباهاتشان به سوی خدا بازمی‌گردند، می‌بخشد.

امروز، آدمیان تمامی فرشتگان را در زمین بازآفرینی کرده‌اند. حتی مرا از خودم بهتر خلق کرده‌اند و کار فرشتهٔ مرگ را نیز آسان‌تر نموده‌اند. باید اعتراف کنم که به راستی عظمت و قدرت این آدمِ از خاک آفریده‌شده را ستایش می‌کنم و در برابرشان سر تعظیم فرود می‌آورم. ای کاش همان روز اول به آدم سجده می‌کردم و جایگاهم را نزد خداوند از دست نمی‌دادم.

امروز، آدمیان چنان قدرتمند شده‌اند که در برابر هر سختی ایستادگی می‌کنند. از تمامی مواهب زمین به بهترین شکل استفاده می‌کنند و حتی خداوند را به حیرت واداشته‌اند. دسترسی به اعماق زمین، سفر به کهکشان‌ها، ساخت ابزارهایی که جایگزین خودشان می‌شوند، و بازسازی شهر لوط در سراسر کرهٔ زمین، تنها بخشی از دستاوردهای آنان است. آن‌ها با دانشی که از سرنوشت شهر لوط دارند، بی‌پروایی‌شان از حد و مرز فرمان خداوند نیز گذشته است.

امروز، من، شیطانِ درمانده، به این واقعیت واقف شده‌ام که خداوند دست آدمیان را به‌طور بی‌حد و مرز باز گذاشته است. اطمینان دارم که این کار بی‌دلیل نیست، اما دیگر از درک من خارج است.

امروز، من ذلیل‌تر از آنم که بتوانم در برابر آدمیان ایستادگی کنم. فریب و نیرنگ را از من آموختند و اکنون همان را بر فرق سرم می‌کوبند. آن‌ها این کار را هزاران بار بهتر از من انجام می‌دهند، تا جایی که من در حیرت مانده‌ام. جنایت، تجاوز، و دروغ‌پردازی‌هایشان مرزی ندارد. حتی با استفاده از باورهای دینی، به راحتی به اعمال زشت خود ادامه می‌دهند.

من، شیطان، در تمام امور آدمیان دخالت کردم تا آن‌ها را از رسیدن به رستگاری بازدارم. اما نمی‌دانستم که این آدمیان چه اعجوبه‌هایی هستند. آن‌ها در پشت بینش خود، آینده‌ای را می‌دیدند که هرگز به ذهن من خطور نمی‌کرد.

امروز، تسلیم می‌شوم و برای همیشه از زندگی آدمیان کنار می‌روم. اعتراف می‌کنم که در برابر آن‌ها شکست خورده‌ام.

در همان لحظه که ناله‌های شیطان به پایان رسید، از سوی خداوند به او وحی نازل شد: «ای ابلیس، تو را چه شده که این‌چنین خود را خوار و ذلیل می‌پنداری؟»

شیطان، با شنیدن نام واقعی‌اش، سرش را پایین انداخت و گفت: «پروردگارا، توبه‌ام پذیرفته نمی‌شود. بگذار اعتراف کنم: آن زمان که خود را بالاتر از همهٔ فرشتگان می‌دیدم، چون نزدیک و عزیز تو بودم و عظمت آفرینش تو را می‌دیدم، باید به فرمانت سر تعظیم فرود می‌آوردم و در برابر آدم سجده می‌کردم. این نقطهٔ ضعف من بود که امروز مرا این‌چنین خوار و کوچک در برابر ابرقدرتی چون آدم، پس از تو، ای خداوند یکتا، قرار داده است.»

این بار، جبرئیل از سوی خدا نزد شیطان آمد و گفت: «آن عهدی که با خدا بستی، هنوز به پایان نرسیده است. همان‌طور که خود گفتی، بر تو هیچ زمانی مقرر نیست و تا پایان عمر آدمیان باید به خداوند نشان دهی که کدام یک از شما شایسته‌تر هستید.»

شیطان با التماس و گریه گفت: «آیا خداوند می‌خواهد مرا به دست آدمیان تنبیه کند؟ مگر او نمی‌داند که آدمیان چه موجوداتی هستند؟»

جبرئیل پاسخ داد: «تو خود از خداوند مهلت خواستی تا عزرائیل جان تو را نگیرد و مرگ تا روز قیامت به سراغت نیاید. این عهد تو با خداوند است.»

شیطان گفت: «این از عذاب الهی برای من بدتر است، چرا که دیگر حریف آدمیان نیستم.»

جبرئیل گفت: «وقت رفتن من است. برو و به عهدت پایبند باش.»

شیطان، دست و پا شکسته، به گوشه‌ای پناه برد و با خود اندیشید: «باید چاره‌ای بیابم تا آدمیان خود را نابود کنند.»
---
*پایان*
*۲۰۲۵/۳/۱*



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد