logo





قرنی که گذشت

دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۷ فوريه ۲۰۲۵

مهدی استعدادی شاد

new/mehdi-estedadi-shad05.jpg
از قرن بیست و یکم میلادی، ۲۵ سال می‌گذرد؛ زمانی که در ضمن طول عمر یک نسل هم محسوب می‌شود. اکنون گویا دستمان باز شده تا بتوانیم با اشراف بیشتری به قرن قبل بنگریم.

حال اگر قرن بیستم را برای تماشای روند تحول فرهنگی در نظر گیریم، نخست بایستی مضمون تحول را تعیّن کنیم که مثلا سیاسی بوده یا تغیّر رفتار اجتماعی و یا نوآوری ادبی است. آنگاه میتوانیم بدین نکته هم بپردازیم که مبدا کجا بوده و سرانجام به کدام ایستگاه و مقصد رسیده‌ایم.

این‌جا به رفتار اجتماعی که البته در این میانه دگرگونی‌هایی را به خود دیده، نگاه نمی‌کنیم؛ رفتاری که زیر عنوان "سبک زندگی"، عادت خورد و خوراک، فضای مهمانی و ضیافت، روال جشن‌ها و عزاداری‌ها، نوع سرگرمی‌ها و ورزش‌ها و نیز چگونگی مُد و پوشاک را پوشش می‌دهد.

به سیاست هم جز اشاره به چند رُخداد مُهم نمی‌پردازیم. رُخدادهایی که البته در پیامد خود واکنش‌هایی از ادیبان و روشنفکران را باعث شده‌اند.

یادمان نرود که شکست انقلابهای سیاسی ایرانی (چه در نهضت مشروطه و چه در سال ۵۷) به پاگیری تحول ادبی و نظری در زمینۀ شعر و داستان منجر شد. تحولی که از جمله لزوم بازاندیشی در زیرساخت‌های عادتی و موروثی فکر و فرهنگ را خاطر نشان ساخته است.

اینجا نخست با مشکل تعیّن تقویم روبروئیم. چون عدم تطابق نعل به نعل تقویم خورشیدی و میلادی را داریم. زیرا ۱۹۰۱ تا ۲۰۰۰ با ۱۲۹۷ تا ۱۳۷۹ برابر است. از این‌رو دوره بندی خورشیدی ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ را ملاک نمی‌گیریم که ما را در صورت بومی خود ثابت و بسته نگه می‌دارد. این‌گونه متوجه تاثیرات بیرونی نمی‌شویم که در دنیا اتفاق افتاد و بر ما موثر بود.

بنابراین بایستی ببینیم چه سالی را در تقویم خورشیدی معادل ۱۹۰۰ میلادی داریم. یعنی همان سالی که نیچه در گذشته است. نیچه‌ای که یکی از گُسست‌های مُهم در تاریخ فلسفۀ غرب را رقم زده است. سال ۱۹۰۰ معادل با ۱۲۷۹ است وقتی آن ۶۲۱ سال را از تاریخ میلادی کم و منها می‌کنیم.

برای تحول ادبی، تولد نیما در ۱۲۷۶ بسی مُهم است که در ۱۳۰۱ خورشیدی مانیفست خود را با منظومه "افسانه" انتشار داده‌است.

شروع زندگانی نیما را که هم‌چون اثری هنری تا سال ۱۳۳۸ پویا است، در واقع واکنشی به پایان یافتن سلطنت سلسلۀ قاجار در سوم اسفند ۱۲۹۹ میتوان در نظر گرفت. در رابطه با تحول ادبی هم‌چنین تولد هدایت نیز مُهم است که در سال ۱۲۸۱ خورشیدی به‌دنیا آمده است.

هدایت پانزده ساله است که انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه پیروز میشود. سپس همدستی انگلیس و روسیه در سالاری بر حیات سیاسی و اجتماعی ایران دُچار وقفه می‌گردد. رهبریت انقلاب اکتبر از همدستی با انگلیس کناره می‌گیرد که ایرانی تقسیم شده میان مطامع نیروهای استعماری را مد نظر داشتند.

البته آن وقفه با فراز و نشیب‌های چندی به دهه ها ادامه دارد تا این که ابرقدرت‌های زمانه در کنفرانس گوادلوپ به وفاقی موثر می‌رسند و بر سلطنت پهلوی دوم نقطه پایان می‌گذارند.

در پیامد چنین طرح و برنامه‌ای از سوی جریانات نئو‌استعماری، انقلاب مردمی و ضد دیکتاتوری سال ۵۷ نیز بازنده می‌گردد. زیرا شکست خود را در رفراندمی می‌بیند که نظام قرون وسطایی خلیفه گری را برای چند دهه به ایران حُقنه می‌نماید.

تحول ادبی در واکنش به چنین شکست سنگین سیاسی که جامعه ایرانی متحمل می‌شود، خود را به سمت شکوفایی می‌رساند. پویشی که خود را در همطرازی و برابری گونه‌های ادبی هویدا ساخت. چراکه به سالاری شعر بر سایر ژانرهای ادبی پایان بخشید. پس از ۵۷ گرایش رو به رشد ادب فارسی، مسایل خود را فرای شعر و روایتگری در جُستار نویسی و رساله‌های پژوهشی نیز طرح نموده‌است.

به‌واقع اهالی ادبیات در این چهار و پنج دهه اخیر در کنار روند آفرینش‌های شخصی، توش و توان خود را در راه بازشناسی دستاوردها نسل‌های قبلی نیز بکار انداختند. از این میان خوانش‌های دقیق‌تری از میراث نیما، هدایت، چوبک، گلستان، فروغ، اخوان، شاملو و رویایی و... بدست آمده است. در این رابطه پژوهشگران وامدار تولید متن‌های بازنگرانه نسل دوم هستند. نسلی که براهنی، شفیعی کدکنی، حقوقی، گلشیری و محمد مختاری و... را در بر داشت.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد