آن سلحشور كه مى رفت به گور
آن دلاور كه يلى بود به دار
آنكه در چنگ پليدان وطن بود اسير
آنكه با زلفِ كَمَند بود در بند: چو شير
ديدمش دوش
چنين گفت به من
نسل پيشين كم انديش كه كَنْدْ
چاه ِ ويلى كه فرو رفت در آن كشور ما
تا ابد باركش بار گناه است بدوش
پاريس
بيست وششم آذر ماه هزارو چهارصد ويك
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد