logo





«تقسیم، راه‌ حل نهایی برای سوریه!»

جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷ فوريه ۲۰۲۵

حماد شیبانی

نوشتۀ زیر، به قلم یکی از اعضای تحریریۀ «القدس العربی»، به مسئلۀ مهمی می پردازد که امروزه در کشورهای درگیر جنگ و تبلیغات و سوء استفاده های گوناگون سیاستمداران و دولتمردان و تأثیر آن بر افکار عمومی، مطرح است. او از انکار جنایت و لزوم جدایی قربانیان از انکار کنندگان جنایت می‌گوید و تأکید می‌کند که ادامۀ همزیستی میان قربانیان و انکار کنندگان جنایت غیرممکن است، پس، شاید تفکیک این دو گروه و به عبارتی «تقسیم کشور» راه‌حل نهایی باشد.

نویسنده با اشاره به قانون جرم‌انگاری انکار نسل‌کشی که عمدتاً با هولوکاست مرتبط بوده، به این نکته اشاره می‌کند که بسیاری از مردم عرب این موضوع را جدی نمی‌گیرند، زیرا هولوکاست را به دلیل سوءاستفاده سیاسی اسرائیل از آن در قالب «صنعت هولوکاست» (اصطلاحی از نورمن فینکلشتاین) بیشتر یک ابزار برای منافع صهیونیسم می‌دانند تا یک فاجعه انسانی. سپس، نویسنده انکار نسل‌کشی ارامنه را مطرح می‌کند و اینکه بسیاری از اعراب به دلیل پیوندهای تاریخی و سیاسی با ترکیه(عثمانی)، به این جنایت بی‌اعتنا بوده‌اند.

او سپس به حوادث پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و کشتار مردم غزه می‌پردازد و می‌گوید که هرچند انکار نسل‌کشی در این مورد تنها از سوی اسرائیل و متحدانش صورت گرفته است. اما آنچه بیش از همه مورد بحث نویسنده است، انکار جنایات رژیم بشار اسد علیه مردم سوریه است. او روند انکار را ازنادیده گرفتن تظاهرات درعا در سال ۲۰۱۱ تا کشتارها، زندان‌ها و جنایات وحشیانه رژیم دنبال کرده و نشان می‌دهد که چگونه رژیم و حامیانش از طریق تبلیغات، انکار، و تحریف واقعیت تلاش کرده‌اند که این جنایات را نادیده بگیرند.
در این راستا، نویسنده به چهره‌هایی از لبنان و سوریه اشاره می‌کند که در رسانه‌ها به تحریف و انکار جنایات رژیم پرداخته‌اند، مانند بشرى الخلیل و سالم زهران، که تلاش کرده‌اند جنایات رژیم اسد را با اشاره به جنایات دیگر کشورها توجیه کنند.

او در پایان نتیجه می‌گیرد که انکار جنایت، مقدمه‌ای برای تکرار آن است و تأکید می‌کند که ادامه همزیستی میان قربانیان و منکران جنایت غیرممکن است. از نظر او، وقتی پس از ۱۳ سال انقلاب، جنگ، و آشکار شدن جنایات رژیم اسد، هنوز برخی مردم سوریه این جنایات را انکار می‌کنند، تنها راه‌حل باقی‌مانده جدایی و تقسیم کشور است. و این همه شروع یک گفتمان متفاوت است که در خاورمیانه بویژه این روزها اهمیت پیدا می کند. و برا یما ایرانیان نیز درس آموز.

حماد شیبانی


"تقسیم، راه‌ حل نهایی برای سوریه!"
سرمقاله القدس العربی:

بسیاری از هموطنان ما قانون جرم‌انگاری در مورد انکار نسل‌کشی را دست‌کم می‌گیرند، چرا که عبارت نسل کشی همواره با هولوکاست پیوند خورده است؛ فاجعه‌ای که میلیونها یهودی را به شکلی وحشیانه و با روشهایی ابداعی به کام مرگ فرستاد. این رویداد و پیامدهای آن، در ظاهر، ارتباطی مستقیم با ما نداشت، اما با گذر زمان، اسرائیل با بهره‌گیری از «صنعت هولوکاست» - به تعبیر نورمن فینکلشتاین، نویسندۀ حقیقت‌جوی یهودی-آمریکاییِ و حامی حقوق فلسطینیان- ما را نیز به قربانیان آن بدل کرد. فینکلشتاین در کتابی با عنوان «تأملاتی دربارۀ بهره‌برداری از رنج یهودیان»، نشان می‌دهد که چگونه هولوکاست به ابزاری سیاسی و اقتصادی برای دریافت غرامت از دولتهای اروپایی تبدیل شد و همزمان، بهانه‌ای شد ایدئولوژیک برای ایجاد حس دائمیِ قربانی‌بودن، در جهت مشروعیت ‌بخشی به سیاستهای صهیونیستی. از این‌رو، ما نیز سالها این واژه را همچون «پروتکل‌ بزرگان صهیون» می‌دانستیم؛ روایتی ساختگی، بدعتی بی‌پایه، یا در بهترین حالت، اغراقی شگفت‌انگیز در ارقام و آمار.

این عبارت قبل از آن هم، در مباحث مربوط به نسل‌ کشی ارامنه تکرار می شد، اما ما آن را چندان جدی نمی گرفتیم، زیرا این مسئله به ترکیه مربوط می‌شد؛ کشورِ خلافت، همسایۀ خوش‌نیت و برادر بزرگترِ. این موضوع برای ما اهمیتی نداشت، حتی با این که برخی از بازماندگان آن فاجعه امروز در میان ما زندگی می‌کنند و هنوز هم داستانهای تلخ آن را روایت کرده و از پیامدهای آن رنج می‌برند، مردمانی مهربان و آرام، که همچنان زخمهای گذشته را بر دوش می‌کشند.

پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، زمانی که شاهد نسل‌کشیِ برنامه‌ریزی‌شدۀ مردم غزه شدیم، بار دیگر مفهوم «نسل‌کشی» مطرح شد. شمار قربانیان این جنایات، حداقل، به ۴۷ هزار و 518 نفر رسیده است، و این بار، انکارِ نسل‌کشی نه از سوی ما، بلکه از سوی دشمنان‌ ما، اسرائیل و برخی از متحدان سرسختش صورت می گیرد.

اما، برای سوری‌ها، داستان انکار قدیمی‌تر است. از سال ۲۰۱۱، زمانی که انقلاب در این کشور آغاز شد، با انکاری حیرت‌آور و گستاخانه مواجه شدیم. ابتدا گفتند که هیچ تظاهراتی در دُرعا رخ نداده است، و، وقتی مجبور به اعتراف شدند، آن را به گروه‌های نفوذی، گروههای مسلح، فرقه‌گرایان، تروریستها، اسرائیلیها، میکروبها، مزدوران و دشمنان وحدت ملی نسبت دادند. بعدها مشخص شد که بسیاری از این اتهامات، ساخته ‌وپرداختۀ «ارتش الکترونیکی سوریه» بود، نهادی که مستقیماً توسط رژیم اسد تأمین مالی و هدایت می‌شد.
پس از آن، کشتارها، جنایات و فجایع انسانی را انکار کردند. میلیونها سوریِ آواره و پناهجو را تحقیر کردند، حتی کسانی را که در دریا غرق شدند، مسخره کردند. اما باورش سخت است که این انکار حتی پس از فرار بشار اسد و سقوط رژیمش نیز ادامه یافته است! وقتی عمومی شدن اسناد، شهادتها و مدارک بسیار، از عمق ستمها پرده برداشته، باز هم کسانی هستند که به انکار ادامه می‌دهند.

در میان این عده، "بشرى الخلیل"، وکیل لبنانی، نمونه‌ای برجسته است. او وقتی از جنایات زندان صیدنایا سخن به میان می‌آید، با نیشخند پاسخ می‌دهد «و اشغال جبل‌الشیخ توسط نتانیاهو چه؟». گویی که جنایت، با ذکر جنایتی دیگر تطهیر می‌شود. او دربارۀ زندانیان نیز ادعا می‌کند که آنها نه فعالان سیاسی و انقلابی، بلکه «زندانیان جنایی» بوده‌اند! ادعایی که حتی خودِ رژیم اسد نیز جرأت نکرده بود به آن متوسل شود! اما حتی اگر زندانیان جنایی بوده اند، آیا شرایط حبس‌شان انسانی و منصفانه بوده است، خانم وکیل؟
«سالم زهران»، دیگر لبنانیِ همفکر او، در یک مصاحبه، با روشی دیگر به انکار می‌پردازد: «در سایر کشورهای عربی چه خبر است؟ اگر درهای زندانهای آنها را باز کنیم چه خواهیم دید؟».

این شیوۀ انکار و تحریف، راه خود را به داخل سوریه نیز باز کرده است. «ایلاف یاسین»، خبرنگار و فعال مخالف سوری، پس از سفری به دمشق، روایت می‌کند که چگونه یک مغازه‌دار با خونسردی می‌گوید: «در همۀ کشورها نقض حقوق بشر صورت می گیرد. گوانتانامو را ببین! ابوغریب را ببین! این اتفاقات طبیعی است، همیشه اشتباهاتی رخ می‌دهد».

این منطقِ پوچ، آدم را به نوشتن شعری در ستایش «چرخش موضع» (التکویع) وامی‌دارد! هرچند مضحک به نظر برسد، اما شاید چنین چرخشی بسیار شریفتر از پافشاری بر دروغ و انکار باشد. (البته این به معنای قهرمان‌سازی از کسانی نیست که دیرهنگام تغییر موضع داده و حالا خود را قهرمان مخالفان جا می‌زنند!)

انکارِ جنایت نه تنها گفتگو را ناممکن می‌کند، بلکه خطرناکتر از آن، زمینه‌ سازِ تکرار جنایت است. تحریف تاریخ و کم ‌اهمیت جلوه دادن رنج قربانیان، خود مقدمه‌ای است برای تبرئۀ جنایتکاران و مشروعیت‌بخشی به جنایات آینده.

و این امروز باعث خشم یهودیان می‌شود، و هر تلاشی، هرچند اندک، برای کاستن از اهمیت فاجعۀ هولوکاست، به ‌سرعت با واکنش تند مواجه می‌شود. آنها می‌دانند که انکار، آغازِ یک فاجعۀ دیگر است.

حال، اگر ۱۳ سال انقلاب، بروز جنگی ویرانگر، ۵۴ سال حکومت استبدادی، و سقوط رژیم بشار اسد هنوز نتوانسته برخی از شهروندان سوری را متوجه کند که چه بر سر کشورشان آمده، دیگر راهی باقی نمی‌ماند جز تقسیم، جدایی، و انفصال میان قربانیان و آنهایی که همچنان جنایات رژیم را انکار می‌کنند.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد