منصور یاقوتی نویسنده و پژوهشگر جهان را وا گذاشت و از میان ما رفت. یاقوتی در سال ۱۳۲۷ در روستای «کیوه نان» شهرستان «سنقر» از توابع استان کرمانشاه چشم به جهان گشود. آموزگار روستاهای کرمانشاه بود. بعد از سالها جدال با بیماری سرانجام «زخم»کاری او را از پا درآورد.این نویسنده مردمی با قلمش تصاویر درخشانی از طبیعت در روستاها و مناطق کوهستانی بهدست داده است، بهگونه ای که هنگام مطالعه داستان ها و رمان هایش، طبیعت با همه زیبایی پیش چشمان مخاطب زنده میشود. نویسنده از نزدیک با آلام و درد و رنج مردمان روستا آشنا میشود و از نزدیک لمس میکند . دست آخر بر آن می شود که آموخته هایش را در کتابی مجموع کند. مدام در حال تجربه کردن است. می آموزد. یادداشت می کند، طرح میریزد. کشف می کند. در اندیشه فرو میرود. تا فصل زایش فرارسد. زمانش که میرسد با الهام از زندگی دهقانان و بهره گیری از دادهها و یادداشتها و طرحها شروع به نوشتن می کند. باری، بدین ترتیب نویسنده بر آن شد با تجربیاتی که اندوخته بود، مخاطب را با خود همسو کند و در روند آفرینش و با بهره گیری از تجربیات و با استفاده از توصیفات و ورز کردن کلمات به درونمایه اثر رونق ببخشد و در این رهگذر با نشان دادن شرایط سخت کاری دهقانان بروی زمین و توصیف طبیعت و آب و هوا و خلق شخصیت های رمان و رو در رو قرار دادن و کشمش اشخاص رمان بر یک زمینه اجتماعی با استفاده از رویدادها به تشریح وضعیت معیشتی دهقانان بپردازد. نشان دهد و بگوید که ماحصل عرقریزی و کار شبانه روزی دهقانان تو گویی لقمه نانی است بر سر سفره؛همچون غباری که با اولین وزش باد سحر گاهی بهر سو پخش و ناپدید می شود.
اشخاص داستان ها ی یاقوتی اغلب دهقانان بی نام و نشان هستند. از زندگی بهره چندانی نبرده اند. نویسنده با شناختی که از فرهنگ عامه دارد، با ایجاد گفت و گو و بهرهبرداری درست از اصطلاحات رایج بین روستاییان به مخاطب کمک می کند که به کنه وجود آنها پی ببرد. از این رو اشخاص رمان و داستان ها برای مخاطب ملموس هستند. زنده و ملموس هستند، مخاطب واقعی بودن آنها را حس می کند. نثر ساده و روان نویسنده مخاطب را به خود جذب میکند. باید گفت بهخاطر همین ویژگی هاست که منصور یاقوتی توانستهاست با مخاطبان زیادی در گفت و گوی دائم باشد. وی همچنین در رابطه با گزینش مضامین رمانهایش شیوههای متنوع ای را بهکار برده است: رمان اجتماعی، تاریخی و حماسی. گرچه زبان مادری او کردی است، اما چند اثر از جمله نمایشنامه دراماتیک «عروسی خون » نوشته ی «فدریکو گارسیا لورکا » را بهزبان کردی برگرداندهاست می دانیم که فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نمایشنامه نویس اسپانیایی بود .لورکا در سال۱۹۳۶ به هنگامه جنگ داخلی بین جمهوری خواهان و رژیم فاشیستی «ژنرال فرانکو» در نزدیکی شهر زادگاهش: «گرانادا» جنوب اسپانیا بهدست نیروهای فاشیست « فالانژ » های تحت فرمان ژنرال فرانکو بدون محاکمه تیرباران شد . سپس پیکرش را درون چاهی دور از مزارع روستاهای اطراف می اندازند. گرچه هنوز بر جمهوری خواهان اسپانیایی و مردمان آزاده جهان معلوم نشده است که فاشیست ها بعد از تیرباران با پیکر شاعر «آندلس» چه کار کرده اند. تیر باران شاعر بدون محاکمه به جرم آزادیخواهی تا ابد لکه ننگی است بر دامان فاشیست های اسپانیایی. جهان هرگز این جنایت را از یاد نخواهد برد.
باری مخاطب من، حسن کار منصور یاقوتی در ایناست که با شناختی که به ساختار رمان چه کلاسیک چه مدرن دارد، گاهی اوقات در برخی از رمانهایش آمیختهای از این دو بهچشم می خورد. بهطور مثال «جریان سیال ذهن » کم و بیش رمان نویسان ما این متد و شیوه و اسلوب رمان نویسی را تجربه کردهاند .گرچه منصور یاقوتی به گواهی آثارش یک نویسنده واقع گرا است، او پیرو رآلیسم انتقادی است. در داستان های کوتاه و رمان هایش نظام اجتماعی را که مبتنی بر زور و اجحاف نسبت به طبقات فرو دست جامعه است، مورد نقد و انتقاد قرار می دهد. او خواهان رفع ستم طبقاتی است . این را به صراحت در آثارش بیان می کند رمان «چراغی بر فراز مادیان کوه» نمونه ای از آثارش هست؛ جوانی بهنام«چراغ» دست به شورش می زند و در مقابل تعدی ارباب می ایستد و بهخاطر دفاع از دهقانی که بهروی زمین کار می کند، جانش را بهخطر می اندازد .منصور یاقوتی طرفدار عدالت اجتماعی است، طرفدار حقوق کارگران، زحمتکشان، حقوق زنان ،حقوق اقلیت های مذهبی و قومی است.یاقوتی طرفدار آزادی، برابری و سوسیالیسم است.
عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران مدافع آزادی بیان و اندیشه و قلم بدون هیچگونه حصر و استثنا است. از همین رو بهعنوان آموزگار و نویسنده دهقانان آخرین بار پنج سال از عمرش را در زندان ها سپری کرده است. باری، بهیاد دارم در دهه ۴۰-۵۰، دوران رونق ادبیات اعم از شعر و داستان کوتاه و رمان و نقد ادبی، برخی از اهل قلم بهخاطر عدم درک از «گونه های ادبی » نسبت به آثار روستایی و کارگری، همچنین ادبیات عامیانه حساسیت بهخرج می دادند و این - قبیل- گونههای ادبی را در محافل خصوصی مورد انتقاد قرار می دادند. به عبارتی قادر نبودند بین آثاری از این دست و فرآورده های کلیشهای فرق بگذارند. این نویسندگان اغلب به طبقه متوسط جامعه شهری تعلق داشتند. شکی نیست که در بین آن ها نویسندگان پیشرو و نوآور هم وجود داشته است. من ، برداشتم ایناست که در قلمرو ادبیات همه گونههای ادبی می بایست مورد ارزیابی سنجیده قرار بگیرد. چه ادبیات «شهری» چه« ادبیات عامیانه» چه «ادبیات کارگری» و چه ادبیات « روستایی ». چیزی که حائز اهمیت است نحوه پروراندن اثر ادبی است به گونهای که واقعی بودن آن به مخاطب القاء گردد و مخاطب بعد از باز خوانی با خالق اثر یگانه شود. باری، ملاک درونمایه اثر است، کیفیت، ارزش و چگونگی پرداخت آن حائز اهمیت است. منصور یاقوتی به مواردی که بر شمردم عنایت کافی داشت. و بهخوبی به این امر واقف بود. از همین رو بهخاطر توفیق کتابهایش، نویسندگان معاصر چون محمود دولت آبادی، احمد محمود، احسان طبری, عباس معروفی و مسعود کیمیایی نویسنده و فیلمساز به تأیید آثارش نظرات قابل توجهای ارائه داده اند.
بدون شک در جهان نقد ادبی هستند منتقدانی که به آثار منصور یاقوتی عنایت داشته اند. علاوه بر آن راقم این سطور، نقد و بررسیای خوانده است در شوکت آثار و زندگانی منصور یاقوتی نویسندهی دهقانان از «بهروز شوقی، نویسنده و منتقد ادبیات و همچنین منتقد ادبیات سیاسی- اجتماعی. بهروز شوقی، بهطور همهجانبه و با نگاهی عمیق به زندگی و آثار یاقوتی پرداخته است. خواندن مقاله او از این جهت حائز اهمیت است که نویسنده -بهروز شوقی -به وجه درخشانی زوایای ناگفته ی زندگانی و آثار یاقوتی را با مخاطبان میهنمان در میان می گذارد. باری، منصور یاقوتی علاوه بر آفرینش داستان کوتاه و رمان، مقالات زیادی در رابطه با ترویج فرهنگ عامه در حوضهی مردم شناسی نگاشتهاست. در بررسی آثار او چیزی که در نگاه اول توجه مخاطب را بخود جلب می نماید، انتخاب مضامین متنوع در زمینههای ادبیات روستایی، تاریخی و حماسی است. نویسنده دغدغه مسایلی را دارد که نمی تواند بهسادگی از کنارشان بگذرد.از این رو گزینه های او در رابطه با مضامینی است که بدون شک از نظر او تعیین کننده است، چرا که نویسنده یک جور ارتباط با تاریخ گذشته و حال مشاهده می کند.«حماسه بابک خرمدین رمان تاریخی، برزو نامه شاهنامه کردی» کتابهایی از این دست هستند. می دانیم که اولین مجموعه داستان کوتاه یاقوتی تحت عنوان «زخم»و اولین رمان او «چراغی بر فراز مادیان کوه» در فاصله زمانی کوتاه منتشر شدند. انتشار این دو اثر موقعیت او را بهعنوان نویسندهی ادبیات روستایی در جامعه ادبی آنزمان تثبیت کرد؛ نویسنده جوانی بر خاسته از خطه کرمانشاه. هم چون یار وفادارش علی اشرف درویشیان، از مفاخر ادبیات مردمی، نویسنده ای که در باره مردمان فرودست جامعه آثار با ارزش و ماندنی از خود بهیادگار گذاشته است. گفتنی است که بعدها یاقوتی که یکی از کتاب هایش را در نقد و بررسی آثار درویشیان اختصاص داد. مسعود کیمیایی نویسنده و فیلمساز موفق فارسی هم از خط نگاه منصور یاقوتی به دوستداران ادبیات و سینمای مستقل فارسی معرفی شد، کتابی تحت عنوان:« مسعود کیمیای و جهان رمان». یاقوتی با عنایت به ادبیات کودکان نیز قصه ای منتشر کرده است بهنام:«پری چهل گیسو»در زمینه های پژوهشی کتابی از او به یادگار مانده است، تحت عنوان: «یادداشت های یک آموزگار» همانطورکه مخاطب ملاحظه می کند، یاقوتی در این حوزه هم کار کرده است، از جمله در زمینه های فرهنگ عامه ،شاهنامه و آیین پارسان.
البته، مخاطب بیشتر او را بهعنوان داستان نویس می شناسند.در حالی که به شهادت کتابهایش او در زمینههای پژوهشی کار بسیار کرده است. ترجمه شاهنامه کردی ،افسانههایی از ده نشینان کرد، یاد داشتهای یک آموزگار از جمله کار های پژوهشی اوست. اما با این همه گذشته از نمونههایی که بر شمردیم، از دیدگاه مخاطبان میهنمان منصور یاقوتی بیش از هرچیز یک داستان نویس، یک رمان نویس است. کتابهای منتشر شده از او چون«زخم،گل خاص، زیر آفتاب، داستان های آهو دره ، بچه های ده خودمان، پاجوش، سال کورپه و بالاخره کودکی من نمونه هایی از داستان های کوتاه او بهشمار می روند. مخاطب همانطور که ملاحظه می کند، این نویسنده مردمی آثار قابل توجهی از خود بهیادگار گذاشته است. نام منصور یاقوتی برای همیشه بر تارک ادبیات روستایی خواهد درخشید.
یادش گرامی باد.
پاریس، دهم ماه ژانویه ۲۰۲۵ محسن حسام