logo





مطالبات مسعود پزشکیان از توده‌های مردم

چهار شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۸ ژانويه ۲۰۲۵

س. حمیدی

new/dowlate-pezeshkian.jpg
در تمامی دنیا شهروندان کشورها از رئیس جمهور خود مطالباتی دارند. اما در ایران جمهوری اسلامی این ماجرا کمی فرق میکند. در اینجا رییس جمهور مطالبات تودههای مردم را به کنار می‌گذارد تا مطالبات حکومتی خود را با ایشان در میان بگذارد. در همین راستا مسعود پزشکیان مدعی است که شهروندان ایران چیزی حدود چهار برابر استانداردهای اروپایی گاز می‌سوزانند. ولی رییس جمهوری که یک سویه و یک طرفه با مردم حرف میزند، چندان نیازی نمیبیند تا به پاسخ طرف مقابلش دل بسپارند. چون معلوم نیست که او چنین آماری را از کجا بیرون می‌کشد. مردم عادی به چنین پدیده‌ای از دروغ میگویند: دروغِ توی چشم. چون در ابتدا دروغی را می‌بافد و سپس به استناد آن دروغ، مخاطبش را به چالش می‌گیرد. مخاطبی که حق پاسخگویی را برای همیشه از او سلب کرده‌اند. چنین دروغی در حالی از سوی مسعود پزشکیان فرآوری و تبلیغ می‌گردد که هنوز هم بخش‌های وسیعی از ایران از لوله‌کشی گاز محروم باقی مانده‌اند.

گفتنی است مناطقی که در ایران از لوله‌کشی گاز بی‌نصیب می‌مانند، برای دسترسی به سوخت نفت هم در چالشی همیشگی به سر میبرند. لازم است گفته شود که هنوز هم گستره‌ای از مرکز تهران به خصوص بازار بزرگ آن را لوله‌کشی گاز نکرده‌اند و دولت‌های جمهوری اسلامی هم‌چنان نمی‌توانند به چنین آسیبی فائق آیند.

پزشکیان از همان ابتدای ریاست جمهوری‌اش بر سر مردم فریاد می‌زد که او نمی‌تواند بنزین مصرفی ایشان را با قیمتی گران از خارج بخرد و آن را خیلی ارزان بین مردم توزیع نماید. نوعی عوام فریبی که تنها از گماشتگان رهبر نظام برمی‌آید. در اینجا نیز مثل هر جای دیگری پزشکیان چندین دروغی را سرهم می‌بافد تا به نتیجه‌ی لازم دست بیابد. چون ایران روزانه چیزی حدود صد و چهل میلیون لیتر بنزین تولید می‌کند که مصرف داخلی آن هرگز از این میزان بالاتر نمی‌رود. چنان‌که همیشه بخشی از تولید روزانه‌ی بنزین پالایشگاه ستاره‌ی خلیج فارس و هم‌چنین پالایشگاه لاوان را در بازارهای جهانی به فروش می‌رسانند. بنزین ستاره‌ی خلیج فارس و لاوان از این نظر صادر می‌شود که هر دو از خلوص بیشتری برخوردار هستند و فروش آن را در بازارهای جهانی مناسب می‌بینند. گفته می‌شود که این دو پالایشگاه حتا توانسته‌اند به تولید بنزین یورو ۶ هم دست بیابند. آن‌وقت مقداری بنزین هم از ازبکستان یا هند می‌خرند تا در مبادلات تجاری خود موازنه‌ای برقرار نمایند.

ستاره‌ی خلیج فارس در شرایط حاضر بزرگ‌ترین پالایشگاه کشور به حساب می‌آید. تا جایی که به تنهایی می‌تواند حدود بیست و پنج در صد از نیاز داخلی را تأمین نماید. با همین رویکرد است که بین سپاه و سازمان تأمین اجتماعی جنگ قدرت در هیأت مدیرهی این شرکت بالا گرفته است. سهام ستاره‌ی خلیج فارس به زودی در بورس تهران عرضه خواهد شد. اما هیچ یک از این دو رقیب حکومتی حاضر نمی‌شود تا این گستره‌ی وسیع از تولید ثروت را به رقیب خویش واگذار نماید.

چنانکه دیده می‌شود در عرصه‌ی خرید بنزین هم پزشکیان هرگز آمار و ارقام درستی ارائه نمی‌دهد تا در آینده از چنین گزافه‌هایی در راستای گران کردن بنزین سود بجوید. در واقع پروژه‌ی گران کردن بنزین هم یکی از مطالبان پزشکیان از توده‌های مردم عادی شمرده می‌شود. ولی پزشکیان انتظار دارد تا مردم به چنین پروژه‌ای از دولت گردن بگذارند و به گرانی آن رضایت بدهند. منطقی زنگ زده و نامردمی که عملیاتی کردن آن تنها از مدیران ارشد جمهوری اسلامی برمی‌آید. آنان دانسته و آگاهانه از نو به تجربه‌ای غیر انسانی دست می‌یازند که به دفعات آن‌را به کار گرفته‌اند تا کشور را به آشوب بکشانند.

این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که رییس همین دولت برآمده از اندرونی حکومت در مقابل تریبون دولتی خود فریاد می‌زند که همه روزه فروش چیزی حدود بیست میلیون لیتر از سوخت تولیدی پالایشگاه‌ها در سامانه‌های حسابرسی دولتی بازتاب نمی‌یابد. به عبارتی روشن قاچاقچیان درونی حکومت حتا جیب رئیس جمهور خود را هم می‌زنند تا این مقدار از تولید را در سامانه‌هایی بی‌سامان از غزه، لبنان، یمن، سوریه و عراق به مصرف برسانند. پیداست که حتا حذف سوریه از این چرخه‌ی مافیایی معیوب حکومت نیز چیزی از میزان آسیب‌های آن نخواهد کاست. آن‌وقت مدیران بالادستی دولت پزشکیان برای جبران این میزان از سرقت نفت به جیب‌های خالی توده‌های مردم روی می‌آورند. لابد پزشکیان انتظار دارد تا مردم علیرغم فقر و فلاکت خویش، در جبران روزانه‌ی چنین سرقتی چیزی فرو‌نگذارند. جمهوری اسلامی در اقتصاد انگلی‌اش چنان عزایی می‌آفریند که حتا مرده‌شوی چنین عزایی را نیز به گریه وادار می‌کند.

پزشکیان چند هفته پیش با لباس گرم در تلویزیون ظاهر شد تا به همه‌ی شهروندان کشور بگوید که دو درجه از میزان گرمای خانه‌ی خود بکاهند. سپس مجریان تلویزیون چنان تبلیغ کردند که گرمای خانه‌ها با همین تدبیر رئیس جمهور به هیجده درجه خواهد رسید. اما چنین نسخه‌ای مخدوش از صرفه‌جویی بیش از همه سفسطه‌ای روشن از دولت پزشکیان را پشتوانه می‌گیرد. چون گرمای خانه در زمستان هرگز کمتر بیست و هفت درجه مناسب نخواهد بود. شاید مناسب‌تر آن بود که پزشکیان به خودی‌های این نظام مافیایی چنان توصیه می‌کرد که برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی، متراژ کاخ‌ها و خانه‌های اعیانی‌شان را اندکی پایین بیاورند. به طور حتم یکی از راه‌های صرفه‌جویی در انرژی می‌تواند پرهیز مدیران بالادستی نظام از زیستن در همین کاخ‌ها و یا خانه‌های چند صد متری باشد که تنها گرمای انرژی را در فضای بیدر و پیکر خود به هدر می‌دهند. پزشکیان هم به جای پوشیدن لباس گرم غیرمتعارف بهتر آن بود که متراژ خانه‌اش را در دیدرس بینندگان تلویزیون می‌گذاشت.

پرداختی‌های دولت به صندوق‌های بازنشستگی نیز همواره ذهن مسعود پزشکیان را آزار میدهد. او حتا از پرداخت هزینه‌های عادی معیشت مردم هم رنج می‌برد. سیاست تک نرخی کردن ارز بهانه قرار گفته است تا او از پرداخت ارز ترجیحی به دارو و ارزاق عمومی روی بگرداند. بی‌دلیل نیست که در همین مدت پنج ماهه‌ی ظهور پزشکیان بر کرسی ریاست جمهوری، قیمت دارو و ارزاق عمومی را چندین و چند برابر افزایش داده‌اند. بدون تردید آثار مخرب دلار هشتاد و دو هزار تومانی هم به زودی در زندگی مردم آشکار خواهد شد. پزشکیان تا این‌جای کار خیلی راحت از ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم چیزی حدود چهل درصد کاسته است. آن‌وقت در پایان سال حقوق مزدبگیران را چیزی حدود بیست در صد افزایش خواهد داد. اما دولت نمی‌خواهد و نمی‌تواند از هزینه‌های نامردمی و سربار خود در داخل و خارج کشور اندکی بکاهد. چون سرنوشت و دوام و بقای چنین دولتی را به برآوردن چنین هزینه‌هایی پیوند زده‌اند. هزینه‌هایی که در بودجه‌نویسی رسمی کمتر می‌توان نام و نشان درستی از آن سراغ گرفت.

مسعود پزشکیان در نقشی از رئیس جمهور رهبر نظام به خوبی می‌فهمد که بحران‌های عمومی جامعه‌ی فعلی ایران را هرگز نمی‌توان با لافیدن و مظلوم نمایی در رسانه‌های دولتی سر هم آورد. چنان‌که قطعی‌های سراسری برق و گاز از واقعیتی غیر قابل انکار پرده برمی‌دارد که چنین بحرانی را هرگز نمی‌توان با موعظه و نصیحت دولتمردان سر هم آورد. همان بحرانی که عقده‌هایش در فضای دروغ‌های دولتی نیز سرریز می‌کند. چون در ابتدا می‌گویند که موضوع سوخت مازوت را در نیروگاه‌های خود کنار گذاشته‌اند. ولی خیلی زود به مصرف مازوت در بسیاری از نیروگاه‌های دولتی اصرار می‌ورزند. سپس می‌گویند به تکنیکی دست یافتها‌ند که ضمن آن از مقدار تولید کربن در مازوت می‌کاهند. آن‌وقت اندکی بعد می‌افزایند که مازوت کافی برای سوخت نیروگاه‌های خود در اختیار ندارند. با همین رویکردهای متناقض است که خیلی زود بسیاری از نیروگاه‌های کشور از چرخه‌ی تولید برق بازمی‌مانند. اما دولت هیچ برنامه‌ی دقیق و روشنی برای برون‌رفت از چنین معضلی ارایه نمی‌دهد. هم‌چنان‌که برای مبارزه با آلودگی هوا نیز هیچ برنامه‌ای در اختیار ندارد.

برنامه‌ی دولت تنها به آن محدود شده است که همه روزه بنشینند و برنامه‌های خود را برای خاموشی برق یا تعطیلی ادارات و مدارس کشور اعلام نمایند.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد