آنجاهایی که ما مردم معمولی سیر میکنیم، یعنی در همین شبکه های اجتماعی دم دستی که از برکت تولید انبوه اسمارتفون و برقراری اینترنت بوجود آمده، از وضعیّت بیت رهبری تصور و تصویری نداریم. عکسهایی که با مشاهده آن بتوانیم گمانه زنی کنیم که کسان چه حال و روزی دارند. پس از آن که رژیم بشار اسد سقوط کرد و بازویی از خلافت خلیفه بر ایران قطع شد.
البته این فقر و تنگدستی ما بدین معنا نیست که "از ما بهتران" عکس و فیلم کافی از رفتار در بیت خامنهای نداشته باشند. یا برنامه هوشهای مصنوعی شان در کار ارزیابی واکنش ایشان نباشد.
بنابراین فقط حدس میتوانیم بزنیم که علی خامنهای و مشاوران دُچار دستپاچگی هستند و عصبی جلوه میکنند. از اینرو وانمود به خونسردی و آرامش خیال را به وقت ظاهرشدن در انظار بیش از پیش رعایت میکنند.
با این اصرار مُتعصبانه و تمارض به آرامش، اما میتواند اتفاقاتی پدید آید. از جمله حادثهای که یک خود افشاگری از طریق تخلیه فرویدی را باعث گردد. یعنی فرد چیزی را لو دهد که در شمار اسرارش بودهاست.
خامنهای که همواره با تکرار شعار "امریکا و موتلفهاش غلطی نمیتوانند بکنند" مشهور بودهاست، یکهو آمده و هنگام جمعبندی از وقایع سوریه گفته که ما برای کمک به شریک سیاسیمان نتوانستیم غلطی بکنیم. چون راه زمین و هوا توسط امریکا و متحدانش بسته شده بود.
در اینجا سقف عمارتی فرو ریخت که بر پایه نادانی و بیخبری اعوان و انصار بنا شده بود. "عظمت" یک بومیگرایی نادان اما پُر از غرور که خود را محور جهان میپنداشت و فکر میکرد گنده لات منطقه است. اسم این نادانی رجزخوان را هم میگذاشت جماعت ارزشی و حافظ نظام مقدس.
در همین اعتراف خامنهای لحظهای از فروپاشی دستگاه تحمیق عمومی را میشود دید که سالها سپاهیان و بسیجیان پیرو نظام را به ساز خود میرقصاند. در هر حالت تا فروپاشی کامل نظام که بیکار شدن اتاقهای فکر و روسای امنیتی هم معنی میدهد، لحظههای فراوانی وجود خواهند داشت که این تباهی و انحطاط را یادآور میشوند.
در حاشیه این فعل و انفعالات، شاید یکی از مشاوران رهبر به وی پیشنهاد مطالعه اثر "مقدمه" ابن خلدون را بکند که نه فقط در پی برپایی "علم عمران" و شناخت مفهوم "عصبیت" بوده بلکه همچنین میخواسته تاریخچه ای از علل انحطاط رژیمهای اسلامی در قبل بدست دهد.
این پیشنهاد به خامنه ای، دستکم برای وی در نظر اول معقول بنظر میآید. چون طرف متفکری مسلمان بوده و مثل کافران قصد تخریب خیمه اسلامی را نداشته است.
در ضمن او چقدر بنشیند و فقط پلاتفرمهای سیاسی اخوان المسلمین را از عربی به فارسی ترجمه کند. بههر حالت رهبر بیچاره نیز نیاز به تنوع دارد.
بگذریم در این میانه وضع اتحاد با جریانهای حاکم بر قطر و ترکیه نیز معلوم نیست. دار و دسته هایی که زمانی موتلف خامنهای در رقابت با عربستان سعودی و اردن هاشمی بودند.
ترکیه عملا در سوریه ایران را دور زد و دست ملایان را در حنا گذاشت. "رجب طیب" به خاطر گسترش خواب و خیال امپراتوری عثمانی از همدستان انشعاب کرد و دو دوزه بازی خود را ادامه نداد.
اما مسخرهترین ویدیوهای تکثیر شده در شبکه های اجتماعی آن رجز خوانی اردوغان برای سران ایران است که مدعی شده به ایشان گفته که از بشار اسد خونریز نباید حمایت کرد. البته در همان شبکه های اجتماعی نیز فیلمهایی از بگو و بخند اردوغان با اسد وجود دارد که در حال خوش و بش هستند.
باری ابن خلدون در پیامد حمله مغول، جوامع اسلامی را دستخوش تغییر و انحطاط میدید. از اینرو میواست با دوره بندی حکومتهای اسلامی، تاریخی آموزنده بنویسد. وی بر این نکته تاکید میکرد که برای برپا خاستن دوباره نیاز به همبستگی اجتماعی بیشتری میرود. او "عصبیت" را در این رابطه به کار میبرد که میبایستی "علم عمران"ی را بیشتر در میان مسلمانان رواج دهد.
بنابراین بازخوانی نگرش ابن خلدونی برای خامنهای فقط به درک مطلب وابسته نیست. او از این پس خودش آنقدر عصبی خواهد بود که نتواند مثل گذشته در میان مریدان تولید انگیزه کند.
از تحولات بشری در این میانه هم بگذریم که کل آلترناتیو ابن خلدونی را علی السویه ساخته است. بدیلی که مبتنی بر اطاعت مریدان از مراد حاکم بود، فقط بر نقش و کنشمندی مردان اتکا داشت. در حالی که وضع امروز ایران، جُنبش زنان را بهعنوان ستون فقرات یک اعتراض عمومی به بی لیاقتی مسئولان خلیفه گری برکشیدهاست. خامنهای و گماشتگانش در سیستمی فاسد شده دست و پا میزنند که در میان اقشار اجتماعی با حقوق پایمال شده هر روز بیشتر معترض تولید میکند. سقوط پول ملی و فقری که حتا طبقه متوسط را بلعیده در آتیه برای "مقام مُعظم رهبری" جواز کفن و دفن سوغات خواهد داشت.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد