logo





محمد النجار و کریستف رویتر

ابومحمد الجولانی، رهبر مرموز سوریه کیست

چهار شنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸ دسامبر ۲۰۲۴



ابومحمد الجولانی، رهبر شبه‌نظامیان اسلام‌گرای هیئت تحریر الشام (HTS)، تنها در عرض یک هفته توانست رژیم اسد را سرنگون کند. او کیست؟

اطلاعات بسیار کمی درباره دوران ابتدایی زندگی ابومحمد الجولانی وجود دارد. او سال‌ها نه چهره خود را آشکار کرد و نه نام واقعی‌اش را فاش نمود. او از یک امیر جهادی به رئیس یک دولت کوچک و فرمانده عملیات نظامی‌ای تبدیل شد که طی یک هفته رژیم اسد را پس از ۵۴ سال سرنگون کرد.

یکی از معدود وقایعی که تأثیر عمیقی بر زندگی احمد الشرع – نام واقعی او – داشت، در سال ۲۰۰۳ رخ داد؛ زمانی که ایالات متحده به عراق حمله کرد تا دیکتاتور این کشور، صدام حسین، را سرنگون کند. او که در آن زمان ۲۱ سال داشت، عازم کشور همسایه شد تا علیه «متجاوزان کافر» بجنگد. خودش در سال ۲۰۲۱ در مستند تلویزیونی «جهادی» که توسط شبکه PBS آمریکا ساخته شد، این موضوع را روایت کرد.

زندگی دانشجویی او، که تا آن زمان بی‌سروصدا و معمولی بود، به طور ناگهانی پایان یافت؛ فرزند یک مهندس نفت ثروتمند از حومه مرفه مزه در دمشق، به زیرزمینی‌ترین بخش‌های مبارزات عراق پیوست.

پس از حدود پنج سال مبارزه، نیروهای آمریکایی او را به اردوگاه‌های اسرا منتقل کردند. در آنجا با سازمانی که بعدها به «دولت اسلامی» (داعش) تبدیل شد، ارتباط پیدا کرد. در سال ۲۰۱۱، زمانی که بهار عربی مردم بیشتری را به خیابان‌های سوریه کشاند، او به کشورش بازگشت؛ به عنوان نماینده داعش. مأموریت او این بود که نیروهایی را برای تأسیس یک شاخه سوری جمع‌آوری کند. به گزارش روزنامه وال استریت ژورنال، او «با کیف‌هایی پر از پول» بازگشته بود.

الجولانی مأموریت داشت برای داعش یک گروه افراطی کاملاً سوری ایجاد کند که ظاهراً به طور خودجوش شکل گرفته باشد و خودش رهبری آن را بر عهده گیرد. نام این گروه نیز از قبل آماده بود: «جبهه النصره». با این حال، در آغاز این تنها یک نام بود و تقریباً هیچ نیرویی نداشت. مشهورترین حمله اولیه‌ای که به نام این گروه در دسامبر ۲۰۱۱ علیه سازمان‌های اطلاعاتی سوریه انجام شد، بعدها مشخص شد که یک صحنه‌سازی توسط امنیت دولتی سوریه بوده است.

رژیم اسد با این اقدام، خود نام جبهه النصره را به‌عنوان یک هیولا و یک برند بزرگ کرد. شورشیانی که پس از آن به این گروه پیوستند و خود را با این نام معرفی کردند، این کار را به دلیل شهرت آن انجام دادند. اما اینکه نقش الجولانی در این میان چه بوده، همچنان نامشخص است.

سپس این رهبر مرموز برای اولین بار در برابر کسانی که او را مأمور کرده بودند، ایستادگی کرد: در آوریل ۲۰۱۳، ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، به‌طور غیرمنتظره اعلام کرد که جبهه النصره و داعش از این پس یکی هستند. یکی از اعضای جبهه النصره در سال ۲۰۱۴ به یاد آورد که پیش از این اعلامیه، دیداری میان دو طرف در یک ویلای مجلل در شمال حلب برگزار شد؛ ویلایی با باغ‌های وسیع، زمین تنیس و استخر. او گفت: «آن‌ها در باغ نشسته بودند و البغدادی برنامه خود را اعلام کرد.» الجولانی با دیپلماسی عمل کرد و بغدادی را در این باور نگه داشت که از او تبعیت خواهد کرد. اما در عوض، او به دنبال یک حامی جدید رفت و وفاداری خود را به رقیب داعش، یعنی القاعده، اعلام کرد.

میانجی این تغییر ناگهانی، یکی از برجسته‌ترین کهنه‌سربازان القاعده سوریه بود: ابوخالد السوری، که زمانی در افغانستان در کنار اسامه بن لادن جنگیده بود. جبهه النصره، که هیچ‌گاه از اعضایش پرسیده نشده بود که آیا ترجیح می‌دهند به داعش بپیوندند یا القاعده، ناگهان بخش عمده‌ای از مبارزان خارجی و حمایت مالی خود را از دست داد. داعش اکنون به دشمن تبدیل شده بود. مسیری که بغدادی در پیش گرفته بود، یعنی با استفاده از ترور و پشتیبانی پنهانی رژیم دمشق، یک امپراتوری از خرابه‌های سوریه و عراق برای خود بسازد، آشکارا مسیر الجولانی نبود.

حتی زمانی که الجولانی در دسامبر ۲۰۱۳ در مصاحبه‌ای با الجزیره شرکت کرد و تنها از پشت سر دیده می‌شد، لحن او مانند سایر رهبران جهادی پرخاشگرانه نبود. او گفت: «ما نه در پی آن هستیم که آینده سوریه را پس از سرنگونی رژیم به‌تنهایی شکل دهیم، و نه می‌خواهیم جامعه را به‌صورت یک‌جانبه رهبری کنیم، حتی اگر توانایی آن را داشته باشیم.»

تا سال ۲۰۱۵، بن‌بست مرگبار میان گروه‌های شورشی و دشمنان آن‌ها – رژیم اسد و داعش – ادامه داشت. با مداخله گسترده روسیه، موازنه قدرت به نفع اسد تغییر کرد. الجولانی و جبهه النصره به‌تدریج به استان ادلب در شمال غرب سوریه عقب‌نشینی کردند. این یک حرکت تاکتیکی هوشمندانه بود، زیرا با وجود ترکیه در آن سوی مرز، شورشیان حداقل یک قدرت نیم‌بند حامی داشتند.

در سال ۲۰۱۶، الجولانی نام جدیدی اعلام کرد: «جبهه فتح الشام» و جدایی از القاعده را اعلام کرد تا بتواند با سایر گروه‌های شورشی متحد شود. همچنین او تلاش کرد از لیست تروریستی آمریکا خارج شود. با این حال، آمریکایی‌ها همچنان برای دستگیری او ۱۰ میلیون دلار جایزه تعیین کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد هرگز قصد کشتن او را نداشته‌اند.

دارین خلیفه از گروه بین‌المللی بحران، که بارها در ادلب با الجولانی ملاقات کرده است، او را این‌گونه توصیف کرد: «او روحانی نیست، بلکه سیاستمدار است. او آماده است معاملات انجام دهد و در بسیاری از موارد بسیار انعطاف‌پذیر است – به‌جز در مبارزه با رژیم.» نباید او را دست‌کم گرفت.

الجولانی گام به گام تلاش کرد تا نیروهای خود را به یک ارتش مدرن تبدیل کند. او حکمرانی بر ادلب پرجمعیت را فرصتی برای اداره‌ای منظم‌تر درک کرد. مراکز خرید (مال‌ها) در ادلب و شهرهای کوچک‌تر ساخته شدند و نزدیک مرز یک منطقه آزاد تجاری ایجاد شد تا شرکت‌هایی در آنجا مستقر شوند که در ادلب با هزینه کمتر تولید کرده و محصولات خود را به ترکیه صادر کنند. در سراسر استان، تأمین برق و آب برقرار است و یک شبکه مستقل تلفن همراه نیز نصب شده است. در شهر ادلب، چراغ‌های خیابان‌ها وجود دارد و به درستی کار می‌کنند.

در سال ۲۰۱۷، الجولانی بار دیگر نام گروه خود را تغییر داد و این بار نام جدید تا امروز باقی مانده است: «هیئت تحریر الشام» (HTS)، سازمانی برای آزادی سوریه.
به گفته مالک العبدة، تحلیلگر بریتانیایی: «الجولانی در طول سال‌ها چیزی ایجاد کرده که فراتر از ادلب تأثیرگذار است: اینکه نشان دهد سوریه می‌تواند بهتر از زمان اسد عمل کند.» این امر، همراه با حقوق اعطا شده به مسیحیان – که کلیساهایشان بازسازی شد (هرچند اجازه به صدا درآوردن ناقوس کلیسا را ندارند) – و همچنین حقوقی برای کردها و سایر اقلیت‌ها، اعتمادسازی کرده است.

حکومت الجولانی هنوز فاصله زیادی با دموکراسی دارد. با این حال، برخلاف رژیم اسد، امکان برگزاری اعتراضات وجود دارد، بدون اینکه کسی برای آن کشته شود. امسال، ماه‌ها معترضان علیه سرکوب‌ها در ادلب به خیابان آمدند و شعارهایی نظیر «الجولانی را سرنگون کنید! مرگ بر استبداد!» سر دادند – همان شعارهایی که پیش‌تر علیه اسد بود، اکنون علیه الجولانی تکرار می‌شود. مالک العبدة می‌گوید: «شگفت‌انگیز این بود که تقریباً هیچ‌کس بازداشت نشد و کسی کشته نشد.»

زمانی که سازمان آزادی‌بخش الجولانی، متشکل از ده‌ها هزار نیروی مسلح، واحدهای ویژه و یک یگان حرفه‌ای پهپادی، در اواخر نوامبر حمله کرد، موفقیت آن همه را شگفت‌زده کرد. یکی دیگر از جنبه‌های غیرمنتظره، رویکرد قاطعانه او بود که نسبت به همه اقلیت‌ها اعلام کرد تهدیدی برای آن‌ها نخواهد بود. نمایندگانی فوراً به جوامع مسیحی فرستاده شدند تا اطمینان دهند همه چیز به روال عادی ادامه خواهد داشت و آن‌ها هیچ‌گونه تعرضی را تجربه نخواهند کرد.

همین رویکرد در بیانیه‌های الجولانی نیز مشهود است، از جمله به کردها و حتی علویان، که همواره ستون قدرت اسد بوده‌اند، اطمینان داده شد که آن‌ها بخشی برابر از تنوع سوریه هستند.

در فضایی که طی سال‌های گذشته عمدتاً با ترس متقابل تعریف شده بود، این تاکتیک بسیار موفق بود و مانع از مقاومت ناامیدانه شد. قوی‌ترین سلاح اسد همیشه ترس بود. شکستن این چرخه ترس، نقش مهمی در این داشت که بسیاری از سربازان اسد به سادگی تسلیم شدند. چرا بجنگند، وقتی می‌توانند به خانه بروند و به زندگی عادی خود ادامه دهند؟
با این حال، این پرسش همچنان باقی است که ابومحمد الجولانی – که اکنون دوباره به احمد الشرع تبدیل شده – با قدرتی که به سرعت در حال گسترش است چه خواهد کرد و آیا اصلاً این قدرت را رها خواهد کرد؟

شکست او از دوران اولیه جهادی توسط کسانی که سال‌ها با سازمان او سر و کار داشته‌اند، بسیار واقعی ارزیابی شده است. آرون زلین از مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، که کتابی کامل درباره تجربه دولتی ادلب نوشته، می‌گوید: «الجولانی در طول زمان به طرق مختلف خود را با شرایط تطبیق داده و تلاش کرده است چالش‌های مختلف دهه گذشته را پشت سر بگذارد.» او با استفاده از این بادهای مخالف، خود را به سمت بالا هدایت کرده است.

نویسندگان: محمد النجار و کریستف رویتر Mohannad al-Najjar, Christoph Reuter

به نقل از هفته‌نامه اشپیگل شماره ۵۱
برگردان: هوشمند



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد