
روزنامهی کیهان در روزهای انقلاب بهمن پنجاه و هفت بیش از یک میلیون و دویست هزار نسخه به فروش میرفت که اکنون با افتی تاریخی چیزی حدود دویست و شصت هزار نسخه به چاپ میرسد. تازه، قسمت اصلی همین دویست و شصت هزار نسخه در کیوسکهای شهر توزیع میگردد که سهم زیادی از آن را دوباره برمیگردانند تا از نو خمیر شود. گفتنی است که شمارگان کیهان در زمانی یک میلیون و دویست هزار نسخه بود که جمعیت کشور هنوز از سی و پنج میلیون نفر تجاوز نمیکرد. ولی اینک علیرغم افزایش صد و هفتاد در صدی جمعیت کشور تیراژ آن در ریزشی پانصد در صدی دست و پا میزند. به طبع آسیبشناسی فرهنگی چنین ماجرایی هرگز از نگاه قالبی و کلیشهای مجموعهی نویسندگان کیهان بر نخواهد آمد. این نویسندگان کلنگی از پیش یاد گرفتهاند که همگی فقط از زبان رهبر خود علی خامنهای سخن بگویند.
در ادارات دولتی رسم بر آن است که مدیران آن نسخهای از روزنامهی کیهان را روی میزشان بگذارند. با همین شگرد است که میخواهند در وفاداریشان به اصل نظام و ولی فقیه مافنگی آن اصرار بورزند. این تظاهر در حالی صورت میپذیرد که برای ایشان دسترسی به نسخهی الکترونیکی روزنامه چندان مشکلی نمیآفریند. اما مدیران دولتی بنا به جایگاه اداری خویش همیشه به چنین تظاهری نیاز دارند تا بتوانند چند روزی بیش از این بر کرسی ریاست دوام بیاورد. در عین حال این گروه از مدیران، اطلاعات و اخبار اصلی خود را از همان نسخههای الکترونیکی شرق و اعتماد به دست میآورد. اما شرق و اعتماد هم در انعکاس اخبار روزانهی خود چندان آزادانه عمل نمیکنند. همچنان که چندی پیش، علی خامنهای به مجموع رسانههای کشور توصیه نمود که حق ندارند از وقایع سوریه چیزی را منعکس نمایند. او چنین عملی را جرم به حساب آورد. انگار چارچوبهای دقیق و درست جرم سیاسی را تنها او مشخص مینماید. با همین ترفند است که رهبر جمهوری اسلامی پدیدهی سانسور دولتی را قدر میشناسد تا شاید بتواند اندکی بر خلافکاریهای سیاسیاش سرپوش بگذارد.
نظافتچیهای ساختمان رسم را بر آن نهادهاند که برای نظافت شیشهها و آسانسور از روزنامه استفاده گردد. همین نظافتچیها برای کار خویش روزنامهی کیهان را بهتر میپسندند. چون گفته میشود که جنس کاغذ آن نازکتر و لطیفتر از روزنامههای دیگر است و برای تمیز کردن شیشه و استیل حرف ندارد. در نتیجه از روزنامههای توزیع شدهی کیهان برای نظافت در و پنجرهی ساختمان و شیشهی اتومبیل نیز سود میجویند و کیهان را مناسبترین روزنامه برای چنین کاری میپندارند. چون همه میگویند که جنس کاغذ کیهان نرم است و از خش انداختن به شیشهها جلوگیری میکند. با این حساب دامنهی استفادهی بهداشتی از کیهان را میتوان به توالتهای عمومی شهر نیز گسترش داد.
از سویی، مردم عادی روزنامهی کیهان را با نام "کیهان شریعتمداری" میشناسند و سردبیر آن حسین شریعتمداری را هم با عنوان "شریعتمداری کیهان". انگار هر دو را به هم وصله و پینه کرده باشند. کاشف حسین شریعتمداری هم کسی جز رهبر جمهوری اسلامی نیست. او در کشف پدیدههایی از این دست همیشه تخصص و تجربهی خود را نشان میدهد. رهبر و شریعتمداری منطق همدیگر را خوب میفهمند. همان منطق زوار در رفتهای که همیشه شهروندان کشور را میخنداند. حتا نمایش این کمدی مشترک، در خارج از کشور نیز شهرت یافته است. چنانکه در رسانههای خارج از کشور نیز همانند داخل واگویههایی از رهبر و کیهان شریعتمداری را برای خندیدن به کار میگیرند.
کیهان همه روزه ستونی را هم به "یادداشت روز" اختصاص میدهد. در همین ستون یادداشت روز، مدیران دولتی هم از زخم زبان حسین شریعتمداری برکنار نمیمانند. او گاهی هم برای نوشتن چنین زخم زبانهایی به نام مستعار متوسل میگردد. ولی این نامهای مستعار همه نامهایی اختصاصی برای او شمرده میشوند. چون حسین شریعتمداری در دروغ و حقه لنگه ندارد. او قصد دارد تا شخصیت اصلی خود را در پوششی از نامهای مستعار مخفی نماید. با این همه او چنان تبلیغ میکند که روزنامه اعتماد دروغ مینویسد و مدیر مسئول آن الیاس حضرتی را دروغگو و چند شغله میخواند. اما حسین شریعتمداری نیز در چند شغله بودن خود چیزی از الیاس حضرتی کم نمیآورد. شغلهایی امنیتی که همگی در پستوهای حفاظ "حضرت آقا" پنهان ماندهاند.
کیهان این روزها در نوشتههایش برای سوریهی بشار اسد خیلی دل میسوزاند. حکومتی که بنا به گزارش این روزنامه، ظرف ۱۱ روز به فنا رفت و سقوط کرد. اما آسیبشناسی سیاسی از چنین ماجرایی هرگز از کیهان برنمیآید. لابد کیهان میخواهد در این معرکهی سیاسی دل و جرأت هواداران رهبر نظام تضعیف نگردد. همان موضوعی که علی خامنهای نیز در صحبتهایش بر پرهیز از آن پای فشرد. اما اینک کیهان چندان هم به توصیهی رهبرش عمل نمیکند. چنانکه همه روزه از وقایع سوریه نتیجهای عکس پیش روی خوانندهی خیالیاش میگذارد تا این هواداران خیالی همچنان به اقتدار "محور مقاومت" باور داشته باشند. با همین رویکرد است که کیهان مینویسد: اینک از خون "شهدای حرم" لالههای مقاومت روییده است. حرمی که مدافعان آن همگی بدون استثنا صاحب حرم را وانهادند تا جان خودشان را از مهلکهای حتمی وارهانند. اکنون موضوع مدافعان حرم به شوخی و طنزی همگانی برای تودههای مردم بدل شده است. شمار جانباختگان همین مدافعان را تا حدود هشت هزار نفر هم گزارش کردهاند.
وارونه نویسی و وارونه گویی بخشی پایدار از تولیدات فرهنگی نویسندگان روزنامه کیهان را پوشش میدهد. نویسندگان کیهان این وارونه گوییها را در هر عرصهای که بگویی به نمایش میگذارند. گزارشهای وارونه از اوضاع سوریه تنها بخش کوچکی از اخبار کیهان را پر میکند. بخش عمدهای از آن هم به موضوع عملیاتی کردن لایحهی حجاب و عفاف بازمیگردد. در همین راستا گفتنی است، هنوز داغ کیهان از شجاعت دختر علوم و تحقیقات کهنه نشده بود که کنسرت فرشتهی احمدی رسانهای شد. اما کیهان مانده است که چهگونه این همه وقایع روزانه را از ذهن کنجکاو مردم کوچه و بازار پاک نماید. چون مردم عادی به تولیدات شبکههای اجتماعی بیش از دیدگاه حکومتی کیهان باور دارند. وارونهنمایی کیهان هم هرگز راه به جایی نخواهد برد. چراکه مستندات شبکههای اجتماعی واقعیتهای غیر قابل انکاری را پیش روی مخاطب میگذارند که نفی و انکار کیهان هرگز نمیتواند بر جایگاه مستند و واقعی آنها بنشیند.
روزنامهی کیهان همواره نصفه و نیمه از مسعود پزشکیان حمایت میکند تا با همین ترفند فاصلهگذاری خود را از اصلاحطلبان درونی حکومت اعلام نماید. با این حساب باید پذیرفت که موضوع "وفاق ملی" پزشکیان را حتا کیهان شریعتمداری نیز باور ندارد. با همین دیدگاه است که کیهان از رئیس جمهور نظام ایراد میگیرد که چرا او بر خلاف وعده و وعید خویش همچنان جدول خاموشی برق اعلام مینماید؟ اما آنگاه که مسعود پزشکیان هدف خود را تحقق رشد اقتصادی هشت در صدی اعلام میکند، کیهان نیز خوشحال به نظر میرسد. توهمی اقتصادی که هرگز محقق نخواهد شد، ولی در متن برنامهی هفتم توسعه اجرای آن را گنجاندهاند. با همین نگاه عوامانه است که طرفین این ماجرا به همدیگر یادآور میشوند تا همواره در انظار عمومی بلافند و دروغ بگویند با این امید که سرآخر عوامالناس چنین برنامهی خیالبافانهای را بپذیرند. ناگفته نماند که رشد اقتصاد ی هشت در صدی در چهل و پنج سال عمر زپرتی جمهوری اسلامی هرگز اتفاق نیفتادهاست. اما کیهان همچنان بر اجرای آن در گسترهی بحرانزای اقتصادی و سیاسی کشور اصرار میورزد.
صفحهی آخر روزنامه کیهان به بازتاب اخبار خارجی اختصاص مییابد. موضوعی که در عمر انتشار این روزنامه، همچنان دوام آورده است. در همین صفحه است که کیهان از دوستی جمهوری اسلامی با پوتین و روسها چیزی فرونمیگذارد. آنوقت خیلی درشت تیتر میزند که روسها زیرساختهای انرژی اوکراین را نابود کردهاند. سپس به سراغ گرجستان میرود تا بنویسد که در آنجا براندازان مشغول کاراند تا دولت قانونی را از پای دربیاورند. کیهان مثل همیشه وقوع چنین ماجراهایی را به پای غرب مینویسد تا از سیاستهای روسیه در گرجستان حمایت به عمل آورد.
خلاصهی کلام، کیهان شریعتمداری عمرش را به عمر "حضرت آقا" پیوند زده است. پیداست که در نبود "حضرت آقا" کیهان شریعتمداری هم دوام نخواهد آورد.