logo






هلال خشّان

زمانه‌ای پرآشوب برای خاورمیانه

شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴ دسامبر ۲۰۲۴



سقوط اسد در آینده نزدیک صلح و ثباتی برای سوریه به ارمغان نخواهد آورد. بسیار محتمل است که بی‌ثباتی، هرج‌ومرج و نبود نظم در این کشور برای مدت طولانی ادامه یابد و کشورهای همسایه سوریه را نیز تهدید کند.

در برخی از بزرگ‌ترین و از نظر سیاسی مهم‌ترین شهرهای سوریه، هفته گذشته جمعیت‌های شادمان مجسمه‌های رئیس‌جمهور سابق، حافظ اسد، را سرنگون کردند؛ صحنه‌هایی که یادآور سرنگونی مجسمه‌های رئیس‌جمهور سابق عراق، صدام حسین، در بغداد در سال ۲۰۰۳ بود. مردم سقوط ناگهانی و غافلگیرکننده بشار اسد، پسر حافظ اسد، را پس از ۲۴ سال حکومت جشن گرفتند.

با این حال، سقوط اسد در آینده نزدیک صلح و ثباتی برای سوریه به همراه نخواهد داشت. گروه شبه‌نظامی‌ای که رهبری این قیام را بر عهده داشت، یعنی هیأت تحریر الشام، و رهبر بحث‌برانگیزش، ابومحمد الجولانی، به سختی خواهند توانست سوری‌ها، چه رسد به جهان خارج، را متقاعد کنند که گذشته جهادی خود را پشت سر گذاشته‌اند.

هرچند اکثر سوری‌ها مسلمانانی معتقد هستند، اما علاقه چندانی به اصول سخت‌گیرانه مذهبی ندارند. اختلافات میان گروه‌های مختلف قومی و مذهبی در سوریه باعث می‌شود که دستیابی به توافق بر سر اصول یک نظام سیاسی آینده و هویتی ملی بسیار دشوار باشد. از سوی دیگر، همسایگان سوریه نیز در بحبوحه افزایش بی‌ثباتی به این کشور چشم دوخته‌اند.

اسدها دهه‌ها با مشت آهنین بر سوریه حکومت کردند. سرکوب مردم سوریه توسط آن‌ها پس از کودتای نظامی حافظ اسد در نوامبر ۱۹۷۰ به اوج خود رسید؛ کودتایی که طی آن او شریک قدرتش، صلاح جدید، را برکنار کرد. پروپاگاندای رسمی حافظ اسد را به‌عنوان «رهبر ابدی» معرفی کرد و مجسمه‌های او در تمام شهرها و روستاهای کشور نصب شد. اعمال قدرت مطلقه و فشار بی‌امان بر مردم سوریه، به تضعیف نهادهای دولتی این کشور منجر شد. حافظ اسد تصویری از شکست‌ناپذیری و دوام ارائه می‌داد. توانایی او در تأمین خدمات اجتماعی ضروری برای مردم سوریه به او این امکان را داد که با سرکوب بی‌سابقه مخالفانش حکومت کند، حتی در شرایطی که درآمد سرانه کشور از ۱۴۷۰ دلار در سال ۱۹۸۰ به ۹۹۰ دلار در سال ۱۹۹۰ سقوط کرد.

سقوط خاندان اسد از پیش تعیین شده بود

کاهش منابع مادی کشور باعث نشد که حکومت از اتخاذ اقدامات استبدادی علیه کسانی که جسارت داشتند سیاست‌های داخلی و خارجی آن را زیر سؤال ببرند، دست بکشد. فساد، که همواره در نهادهای عمومی سوریه ریشه‌دار بود، در دوران حکومت حافظ اسد افزایش یافت. او این فساد را به‌عنوان شکلی از حمایت‌گری و سرپرستی پذیرفته بود. وقتی حافظ در سال ۲۰۰۰ درگذشت، بشار اسد در سن تنها ۳۴ سالگی جانشین او شد، امری که مغایر با قانون اساسی سوریه بود که مقرر می‌کند رئیس‌جمهور نباید کمتر از ۴۰ سال سن داشته باشد.

با این حال، سقوط خاندان اسد همواره اجتناب‌ناپذیر بود. رژیم‌های سرکوبگر – به‌ویژه وقتی به فساد گسترده آلوده باشند و نتوانند خدمات مناسب به مردم ارائه دهند یا سیستم سیاسی خود را با شرایط متغیر داخلی و خارجی تطبیق دهند – سرانجام از هم فرو می‌پاشند و سقوط می‌کنند، اغلب به‌طور ناگهانی و غیرمنتظره. درآمد سرانه در سوریه در آستانه قیام ۲۰۱۱ به حدود ۱۵۰۰ دلار می‌رسید، اما تا سال ۲۰۲۱ به ۷۴۵ دلار کاهش یافت؛ این کاهش عمدتاً به دلیل هزینه‌های سنگین جنگ داخلی بر اقتصاد کشور بود. رژیم بشار اسد در سال ۲۰۱۵ سقوط می‌کرد، اگر حمایت نیروی هوایی روسیه و نیروهای نیابتی ایران وجود نداشت.

قیامی که هفته گذشته بشار اسد را سرنگون کرد، توسط گروه هیأت تحریر الشام (HTS) رهبری شد؛ گروهی که از سوی بسیاری از دولت‌های غربی به‌عنوان یک سازمان تروریستی طبقه‌بندی شده است. رهبر این گروه، ابومحمد الجولانی، سابقه طولانی در فعالیت‌های نظامی و شبه‌نظامی دارد. او پس از پیوستن به القاعده، در نبرد علیه نیروهای آمریکایی که در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کردند، شرکت داشت. در سال ۲۰۰۶، به لبنان رفت و مسئولیت آموزش نیروهای گروه جهادی سلفی جند الشام را بر عهده گرفت. او در سال ۲۰۰۸ به عراق بازگشت تا برای گروه دولت اسلامی بجنگد. ارتش آمریکا او را برای مدتی کوتاه دستگیر کرد، و پس از آزادی، در پی قیام علیه اسد در سال ۲۰۱۱ به سوریه رفت. او جبهه جهادی فراملی النصره را بنیان گذاشت که بر عراق، سوریه، اردن و لبنان تمرکز داشت.

پس از آنکه اسد در اواخر سال ۲۰۱۶ کنترل حلب را بازپس گرفت، الجولانی نام گروه خود را به هیأت تحریر الشام تغییر داد. او در استان ادلب مستقر شد و دولت موسوم به «حکومت نجات سوریه» را تأسیس کرد. در این مرحله، او دکترین جهاد فراملی را کنار گذاشت و تمرکز خود را به سوریه محدود کرد. الجولانی اعلام کرد که هدفش از این پس سرنگونی رژیم اسد و برقراری حکومتی اسلامی در سوریه است و اینکه عضویتش در القاعده و ارتباطش با دولت اسلامی مربوط به گذشته است. او با تقویت کنترل اقتدارگرایانه خود بر ادلب، سایر گروه‌های مخالف، اعم از مذهبی و سکولار، را به حاشیه راند.

شک‌برانگیز است که آیا الجولانی می‌تواند به وعده خود مبنی بر عدم انتقام‌گیری عمل کند
با توجه به گذشته پرتلاطم سوریه، تحولات اخیر نباید تعجب‌برانگیز باشد. پس از کسب استقلال سوریه در سال ۱۹۴۳، این کشور به میدان رقابت میان مصر، عراق، اردن، ترکیه و بریتانیا برای کسب نفوذ تبدیل شد. با وجود تمام مشکلات، حافظ اسد موفق شد سوریه را به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل کند. اما پسرش بشار، که از این هراس داشت که حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ در نهایت به سقوط خودش منجر شود، با ایران متحد شد؛ کشوری که پس از قیام ۲۰۱۱ بر نظام سیاسی سوریه سیطره یافت.

اندکی پس از آغاز شورش در ماه گذشته، نیروهای رژیم سوریه، که بیش از ۱۳ سال درگیر جنگ بودند، در وضعیت روحی وخیمی قرار گرفتند و متلاشی شدند. شورشیان تصمیم گرفتند حمله خود را ادامه دهند. آن‌ها پس از تصرف حلب و تسخیر حماه، با وجود حملات سنگین هوایی روسیه، به سمت جنوب حرکت کردند و بدون هیچ مقاومتی حمص را تصرف کردند. در استان سویدا، پیروان مذهب دروزی کارزار خود را آغاز کردند که باعث شد نمایندگان رژیم بدون هیچ مقاومتی فرار کنند. شورشیان در این منطقه پرچم پنج‌رنگ دروزی را به اهتزاز درآوردند، نه پرچم رسمی قیام سوریه را. در درعا، محل آغاز اعتراضات سال ۲۰۱۱ که جنگ داخلی را شعله‌ور کرد، دیگر گروه‌های شورشی پس از عقب‌نشینی ارتش، منطقه مرزی با اسرائیل و اردن را تصرف کردند.

شورشیان در درعا، که تحت فرماندهی متفاوتی عمل می‌کردند، به دمشق رسیدند، در حالی که یگان‌های تحت فرمان الجولانی هنوز در حال آزادسازی حمص از نیروهای رژیم بودند. در حالی که شورشیان به پیشروی خود ادامه می‌دادند، از ورود به مناطق ساحلی تحت کنترل علویان، منطقه خودمختار تحت کنترل کردها (روژآوا) و استان دروزی‌نشین سویدا خودداری کردند. با وجود اظهارات الجولانی مبنی بر تمایل به متحد کردن سوریه، چشم‌انداز سیاسی کشور به شدت قطبی شده است، و به نظر می‌رسد گروه‌هایی که رژیم اسد را سرنگون کردند، به زودی دچار شکاف شده و با یکدیگر وارد درگیری شوند.

در همین حال، در جریان حمله‌ای آتش‌زا به ساختمان مرکزی سازمان اطلاعات نظامی در دمشق، که توسط اعضای سابق رژیم انجام شد و خود را به‌عنوان شورشی جا زده بودند، اسناد مهمی نابود شد. این اسناد می‌توانستند دخالت رژیم در قتل هزاران فعال را طی جنگ داخلی ۱۳ ساله کشور اثبات کنند. اسد توانست قیام ۲۰۱۱ را سرکوب کند، اما در سال‌های پس از آن، بیش از ۲۰۰ هزار سوری را دستگیر کرد و سرنوشت بسیاری از این زندانیان همچنان نامعلوم است.

در هفته گذشته، شورشیان بسیاری از زندانیان را از زندان‌های کشور آزاد کردند، اما بیشتر آزادشدگان، مجرمان عادی بودند. بسیاری از ناظران معتقدند که رژیم اسد پیش از این، اکثر زندانیان سیاسی را اعدام کرده است. اکنون که خانواده‌های این قربانیان از سرنوشت عزیزانشان آگاه شده‌اند، تردیدهایی جدی وجود دارد که الجولانی بتواند به وعده خود مبنی بر عدم انتقام‌گیری توسط مخالفان عمل کند.

اردن نگران است که وضعیت به هرج‌ومرجی مشابه لیبی تبدیل شود

همسایگان سوریه به احتمال زیاد از شرایط ناپایدار سیاسی و امنیتی این کشور بهره‌برداری خواهند کرد. تنها چند ساعت پس از سقوط رژیم، ارتش اسرائیل بخش سوری کوه حرمون را تصرف کرد. این ارتش به ساکنان پنج روستای نزدیک به خط آتش‌بس ۱۹۷۴ هشدار داد که یا در خانه‌هایشان بمانند یا به دلیل احتمال درگیری‌ها فرار کنند. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، از این منطقه بازدید کرد و اعلام کرد که توافق‌نامه ۱۹۷۴، که اسرائیل را مجبور به عقب‌نشینی از این منطقه کرده بود، دیگر اعتبار ندارد. نیروی هوایی اسرائیل چندین پایگاه نظامی در اطراف دمشق را هدف قرار داد و ادعا کرد که این پایگاه‌ها شامل تأسیسات نظامی استراتژیک بوده‌اند. در شمال سوریه نیز نیروی هوایی ترکیه مواضع کردها را بمباران کرد، به این بهانه که درگیری‌ها دوباره شدت گرفته‌اند.

به نظر می‌رسد که بی‌ثباتی، هرج‌ومرج و فقدان نظم در سوریه برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت و امنیت همسایگان این کشور را تهدید خواهد کرد، به‌ویژه اردن که ۳۲۰ کیلومتر مرز مشترک با سوریه دارد. ارتش اردن تحولات را به دقت زیر نظر دارد و بیم آن می‌رود که وضعیت سوریه به چیزی شبیه هرج‌ومرج لیبی تبدیل شود – اگر بدتر از آن نشود.

اردن سال‌هاست که از دخالت رژیم سوریه در قاچاق غیرقانونی کاپتاگون، نوعی آمفتامین ارزان و به شدت اعتیادآور، به قلمرو خود شکایت دارد. تأسیسات تولید این ماده در سوریه همچنان فعال هستند و احتمالاً تجارت آن با تولیدکنندگان دیگر ادامه خواهد یافت. علاوه بر این، ممکن است استان درعا در سوریه، که هم‌مرز با اردن است، به میدان جنگ میان گروه‌های مسلح رقیب و دروزی‌های متحد در استان همسایه سویدا تبدیل شود. این درگیری‌ها احتمالاً به داخل خاک اردن کشیده خواهند شد. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، از برنامه احتمالی اسرائیل برای الحاق کرانه باختری پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا در ژانویه، آگاه است؛ اقدامی که می‌تواند بسیاری از فلسطینیان را به فرار به اردن وادارد. از آنجا که پادشاه با این اقدام مخالف است، ممکن است دولت ترامپ به اردن چراغ سبز نشان دهد تا بخشی از سوریه را، شامل دمشق و مناطق جنوب غربی این کشور که با اردن مرز مشترک دارند، ضمیمه خاک خود کند. خاندان هاشمی در اردن همیشه آرزو داشته‌اند که دمشق پایتخت پادشاهی آن‌ها شود، زیرا اجدادشان در این شهر دودمان امویان (۷۵۰-۶۶۱) را بنیان نهادند و دمشق را گوهر تاج پادشاهی هاشمی می‌دانند.

سقوط رژیم اسد همچنین می‌تواند الهام‌بخش گروه‌های مسلح در دیگر کشورهای عربی باشد. به عنوان مثال، مسیحیان و مسلمانان سنی در لبنان ممکن است تلاش کنند حزب‌الله را خلع سلاح کنند؛ گروهی که از اسرائیل ضربه‌ای ویرانگر خورده و این امر لبنان را در آستانه موج جدیدی از درگیری‌های فرقه‌ای قرار داده است. مسیحیانی که خواستار ایجاد نظام فدرالی در لبنان هستند، احتمالاً مطالبات خود را با صدای بلندتری مطرح خواهند کرد. در عراق، سقوط اسد می‌تواند امیدهای معترضان ضدحکومتی را زنده کند؛ معترضانی که جنبش آن‌ها در سال ۲۰۱۹ توسط شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران سرکوب شد. در مصر نیز، عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور این کشور که در سال ۲۰۱۳ با یک کودتا به حکومت اخوان‌المسلمین پایان داد، دلایل موجهی برای نگرانی دارد.

با توجه به تحولات چشمگیر در سوریه، منطقه عربی در آستانه دورانی پرآشوب قرار دارد. ناآرامی‌های سوریه غالباً بر کل خاورمیانه تأثیر می‌گذارد و بنابراین، ثبات منطقه‌ای به آنچه در سوریه روی می‌دهد وابسته است.

هلال خشان استاد علوم سیاسی در دانشگاه آمریکایی بیروت و نویسنده در وب‌سایت Geopolitical Futures است.
به نقل از نشریه Cicero چاپ آلمان
برگردان: هوشمند



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد