logo





ندا

يکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ۰۱ دسامبر ۲۰۲۴

محسن حسام

Mohsen-hesam02.jpg
وقتی در زمان جوانی رمان «چشم‌هایش»بزرگ علوی را خواندم سخت مجذوب آن رمان شدم. آن‌گاه نوبت «دختر رعیت» به.آذین رسید. شگفت‌تر از همه دختر اثیری «بوف کور» صادق هدایت بود . « سووشون» سیمین دانشور. اشعار نیما یوشیج ، « آیدا» ی احمد شاملو ، اشعار سیمین بهبهانی، «شوهر آهو خانم» محمد افغانی، «زیبا»ی محمد حجازی، «امشب دختری می میرد» رسول ارونقی کرمانی، «تهران مخوف » مشفق کاظمی ،« فتنه» و «جادو» ی علی دشتی، «امشب اشکی می ریزد» کوروس بابایی، «شمس و تغری » میرزا باقر خسروی. آن‌گاه «جای خالی سلوج » و  «کلیدر»محمود دولت آبادی ,« تنگسیر» صادق  چوبک, «همسایه ‌ها»ی احمد محمود، « شازده احتجاب»  هوشنگ گلشیری، «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی، «ملکوت »  بهرام صادقی.

مخاطب  من، می‌خواهم بگویم که همه زنان رمان‌های ایرانی در کادر خوش درخشیدند. زنان رمان‌های عامیانه و کلیشه‌ای، بازاری ، زنان رمان‌های اجتماعی -سیاسی- زنان رمان‌های عاشقانه، زنان رمان‌های پلیسی.این نیرو و توان لازم را داشتند که در ذهنم نقش ببندند.اما با همه‌ی کوششی که انجام دادم، نتوانستم ‌حالت چشمان قهرمانان آن رمان ها را در ذهنم بسازم. در این رهگذر هیچ نویسنده‌ای نتوانست مرا تحت تاثیر کلمات خود قرار دهد و با خود یگانه کند.در دنیای هنرهای تجسمی نیز پرتره‌های متعدد ی در این گالری در آن گالری،  تماشای تصاویر آن‌ها در کادرها، اما نه نگاهی نظرم را به خودش جذب کرد، نه چشمانی مجذوبم کرد. نظری و گذری. در موزه ها هم‌چنین ؛رخ و نیم رخ ، چشم‌ها دوخته شده به نقطه ای دور دست در هاله‌ای از روشنایی سپیده دمان. نرمش اندام‌ها با پوشش ابریشمی و ساتن و کشمیری. النگوها، گوشواره ها، گیسوان به‌دقت بافته شده ، همه و همه، رنگ در رنگ، در زمینه‌های آبی و فیروزه‌ای و نیلی رنگ.از آن همه در اعماق ذهنم به جز تصاویر مخدوش به جای نمانده‌است .تا زمانی که آن روز شوم از توی اکران تلویزیون ناباورانه چشمم به جان دادن«ندا» افتاد،  قادر نبودم حتی در مخیله ام چنین مرگی را«لحظه دردناک جان دادن او را در واپسین لحظه های زندگانی» پیش خودم تصور کنم. نگاه آهووشش پیش از آن‌که روح از جانش بدر رود، زخمه بر روح و روانم زد. نگاهش در لحظه جان دادن وجدان مردمان جهان را به چالش کشید. به ناگهان همه چیز بی‌رنگ شد و در هاله‌ای از غبار نازک دود آتش تفنگ‌ها محو شد.نور و روشنایی از جهان زندگان رخت بر بست. ‌یک نگاه ماند و هزار پرسش بی پاسخ:چرا و به کدامین گناه «ندا»باید در خون خود در بغلطد؛ همچون گل رز گلبرگ هایش بریزد.‌از گلوگاه نازکش خون فواره می زد .جامه اش به خون رنگین شده بود.



آری  «ندا آقاسلطان‌‌» دختر ایران بود که جلوی چشمان ناباور ‌‌میلیون ها انسان جان می داد. جوانان میهنمان بر ستمی که بر ندا رفته بود، واقف شدند و به کف خیابان آمدند؛ زن و مرد شانه به شانه هم بر سنگفرش‌ها پای می‌کوفتند. ند، ندا، صدا  می پیچید .زن‌ها  پنجره ها گشودند و گل‌افشانی آغاز کردند. دامن دامن گلبرگ با وزش باد در آسمان بغض کرده شهر  به رقص در آمد .خیابان‌ها بوی گل گرفته بود. ‌کدام دست ناپاک ماشه را کشیده بود. بریده باد دستی که به خون ندا آغشته گشته بود. اول گفتند تصادفی بوده‌است، بعد گفتند قتلی در کار نبوده‌است، پزشکی که به تصادف بالای سر ندا آقاسلطان آمده بود، ساختگی بوده‌است، عکس ندا نیست؛ ندا به کف خیابان نیامده است، اصلا ندا وجود ندارد. در اداره ثبت احوال نام کسی به «نام ندا»ثبت نشده است، «ندا آقاسلطان » وجود خارجی ندارد، جعلی است، این فقط یک عکس است؛ یک عکس رتوش شده. ‌دشمن، هر چی  هست کار دشمن است، دشمنان آشوب گر، واقعیت این‌است اصلأ ندایی وجود ندارد که دشمنان آشوب گر به سوگش بنشینند.

مخاطب من ، بگذار برای تو بگویم. اما چه باید گفت زمانی که تصویر خود گویای همه چیز است. نگاه کن، هنوز  خون ندا از روی سنگفرش ها پاک نشده است.اگر روزی گذارت به خیابان  کارگر بیافتد؛ جایی که ندا آقاسلطان در برابر چشمان ناباور صدها تظاهر کننده در خون خود می غلطیده‌ست ، اگر خوب بنگری لابلای سنگفرش‌ها شاخه نازک گیاهی را خواهی دید که از بطن زمین روییده است. این گیاه خودرو در چهار فصل می روید، هرگز نمی‌خشکد «خون ندا هرگز نمی خشکد» نه سیلاب‌های بهاری ، نه آفتاب سوزان تابستان، نه باد و باران پاییزی، نه سرمای زمهریر زمستان قادر نیست این گیاه خودرو را بخشکاند، زیرا این گیاه با خون ندا سرشته شده‌است.                                                
سی خرداد ۱۳۸۸،تهران. 
 محسن حسام.
____________________________

  ۱-  بنا به گزارش مجله «تایم»لحظه جان سپردن «ندا» به پر بیننده ترین مرگ یک انسان در تاریخ بشریت تبدیل شد. 
 ۲-  راقم این سطور به‌طور تصادفی این یادداشت را از توی ورق پاره های گمشده پیدا کرده‌است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد