logo





گفت‌وگوی اشپیگل با ویلیام شعباس، حقوق‌دان کانادایی متخصص حقوق بین‌الملل:

دولت اسرائیل و موضوع نسل‌کشی

چهار شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴



ویلیام شعباس، حقوق‌دان کانادایی متخصص حقوق بین‌الملل، معتقد است که دیوان بین‌المللی دادگستری ممکن است اسرائیل را به‌دلیل ارتکاب نسل‌کشی در غزه محکوم کند. وی همچنین بر این باور است که آلمان در قبال این مسئله مسئولیت مشترکی دارد.

شعباس، ۷۳ ساله و از نوادگان خانواده‌ای از بازماندگان هولوکاست، یکی از برجسته‌ترین کارشناسان نسل‌کشی در جهان است. او کتابی مرجع درباره این موضوع نوشته است: «نسل‌کشی در حقوق بین‌الملل». دادگاه‌های بین‌المللی به کارهای او استناد می‌کنند، دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) نظرات کارشناسی او را درخواست کرده و او در تدوین اساسنامه این دیوان همکاری داشته است.

این کانادایی در دانشگاه‌های متعدد حقوق بین‌الملل و حقوق بشر تدریس می‌کند. شعباس در آپارتمان خود در لندن، نزدیک دانشگاه میدلسکس که در آن نیز تدریس می‌کند، از ما استقبال می‌کند.

اشپیگل:
آقای شعباس، در آوریل ۱۹۹۴، خشونت هوتوها علیه توتسی‌ها در رواندا شدت گرفت. شما یکی از نخستین مدافعان حقوق بشر بودید که این خشونت را نسل‌کشی نامیدید، مفهومی که آن زمان و حتی اکنون نیز بحث‌برانگیز است. چه چیزی در آن زمان شما را به این یقین رساند؟

شعباس:
من اغلب به این موضوع فکر می‌کنم. ترکیبی از خشونت قومی وحشیانه، که تحمل می‌شد، و اظهارات تحریک‌آمیز در بالاترین سطوح سیاسی مرا به این نتیجه رساند. به‌عنوان مثال، یکی از افراد نزدیک به رئیس‌جمهور در نوامبر ۱۹۹۲ به‌طور علنی گفت که ما ممکن است توتسی‌ها را بیرون کنیم، اما آنها بازمی‌گردند. او افزود: «دفعه بعد، آنها از طریق رودخانه خواهند رفت.» منظورش این بود که آنها به‌صورت جنازه بازمی‌گردند.

اشپیگل :
شما در سال ۱۹۹۳ با یک سازمان غیردولتی در رواندا حضور داشتید تا جنایات حقوق بشری را مستند کنید و خودتان نیز در کشف و حفاری یک گور جمعی کمک کردید.

شعباس:
ما در تیم بحث کردیم که آیا اصطلاح نسل‌کشی مناسب است یا خیر. من تنها حقوق‌دان بین‌المللی گروه بودم و کمی خجالت‌زده بودم که نتوانستم پاسخ قطعی بدهم. در خانه به کنوانسیون نسل‌کشی که در سال ۱۹۴۸ توسط سازمان تازه‌تأسیس ملل متحد تصویب شده بود، مراجعه کردم و متوجه شدم که از دهه ۱۹۵۰ هیچ‌کس به‌طور جامع و علمی به این موضوع نپرداخته است.



اشپیگل:
شما کتابی مرجع و بسیار مهم نوشتید و نسل‌کشی به موضوع اصلی زندگی‌تان تبدیل شد. از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، با حمله وحشیانه حماس و جنگ بعدی غزه، دوباره بحث بر سر این واژه بالا گرفته است. آفریقای جنوبی علیه اسرائیل به اتهام نسل‌کشی در دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) در لاهه شکایت کرده است. بسیاری از مردم با شنیدن کلمه نسل‌کشی به یاد تصاویر اردوگاه‌های نازی یا قمه‌ها در رواندا می‌افتند.

شعباس:
مشخص نیست چرا برخی تصاویر در ذهن مردم حس نسل‌کشی را تداعی می‌کند و برخی دیگر نه. برای مثال، در مورد سرکوب اویغورها در چین، این اصطلاح رایج نشده، اما برای جنایات داعش علیه ایزدی‌ها به‌کار رفته است. پیش از هولوکاست، نسل‌کشی ارمنی‌ها از سال ۱۹۱۵ آغاز شد و پیش از آن نیز نسل‌کشی هِرِرو و ناما در نامیبیا رخ داده بود.

اشپیگل:
آیا اهمیتی دارد که این جنایت چه نامی داشته باشد؟

شعباس:
برای گروه‌های قربانی، این مسئله اغلب اهمیت دارد. بسیاری از آنها احساس می‌کنند که رنجشان بدون برچسب "نسل‌کشی" کمتر جدی گرفته می‌شود. همچنین یک دلیل عملی هم وجود دارد: درهای دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ)، جایی که اختلافات بین دولت‌ها بررسی می‌شود، معمولاً فقط در صورتی به روی کشورها باز می‌شود که به کنوانسیون نسل‌کشی استناد کنند، زیرا این دادگاه صریحاً برای این موضوع صلاحیت دارد.

اشپیگل:
نسل‌کشی دیگر فقط یک اصطلاح حقوقی نیست؛ به یک مقوله اخلاقی تبدیل شده که به‌طور گسترده و گاه بیش از حد استفاده می‌شود. آیا نمی‌توان این اصطلاح حقوقی را کنار گذاشت، همان‌طور که برخی از همکاران حقوق‌دان شما معتقدند؟

شعباس:
می‌توان چنین کرد. جرم "جنایت علیه بشریت" وجود دارد که در طول سال‌ها گسترش یافته و مواردی مانند ناپدید شدن اجباری افراد، همان‌طور که در دیکتاتوری نظامی آرژانتین دیده‌ایم، را نیز شامل می‌شود. حتی آنچه که ما آن را نسل‌کشی می‌دانیم، می‌تواند به‌عنوان جنایت علیه بشریت در دادگاه‌ها مطرح شود. اما وقتی ما، به‌عنوان حقوق‌دان، دیپلمات و فعال، در دهه ۱۹۹۰ بر روی اساسنامه تأسیس یک دیوان کیفری بین‌المللی دائمی کار می‌کردیم، تقریباً هیچ‌کس جرئت نکرد تعریف نسل‌کشی را تغییر دهد. می‌شد آن را گسترش داد، مثلاً به تعقیب گروه‌های سیاسی که اغلب مطرح می‌شود، اما آن را به‌عنوان نوعی اثر حقوقی دست‌نخورده تلقی کردند که نباید به آن دست زد. واژه "نسل‌کشی" هاله‌ای از تقدس و رمزآلودگی دارد.

اشپیگل:
آیا این موضوع به تاریخچه پیدایش آن ارتباط دارد؟

شعباس:
یهودی لهستانی رافائل لمکین این اصطلاح را در زمینه هولوکاست ابداع کرد تا یک کاستی را جبران کند: در دادگاه‌های نورنبرگ که به جنایات جنگی رسیدگی می‌کرد، متفقین فقط جنایاتی را پیگیری کردند که به جنگ جهانی دوم مرتبط بود، نه قتل‌عام دسته‌جمعی یهودیان آلمان توسط دولت خودشان. آنها نگران بودند که اگر چنین کاری کنند، در آینده ممکن است خودشان به دلیل رفتارشان با مستعمرات یا در مورد ایالات متحده، رفتار با آفریقایی-آمریکایی‌ها، مورد اتهام قرار گیرند.

اشپیگل:
و اکنون اتهام نسل‌کشی به کشوری وارد شده که در پی نسل‌کشی‌ای که نام این واژه از آن گرفته شده، یعنی اسرائیل، تأسیس شده است.

شعباس:
بله – و این موضوع تراژیک است. من خود از خانواده‌ای بازمانده از هولوکاست هستم و این واقعه تأثیر عمیقی بر زندگی من گذاشته است.

اشپیگل:
خانواده پدری شما پیش از هولوکاست از اوکراین کنونی گریختند، عمه‌تان در برلین مخفیانه زنده ماند و عمویتان یکی از متهمان نورنبرگ، آرتور زایس-اینکوارت، فرماندار آلمانی هلند را دستگیر کرد. آیا به همین دلیل حقوق‌دان و مدافع حقوق بشر شدید؟

شعباس:
من در ایالات متحده و کانادا بزرگ شدم، در محیطی که دوستانم صندوق‌های پس‌انداز داشتند و با پول‌هایشان قصد داشتند درختانی در اسرائیل بکارند. همواره نسبت به یهودستیزی حساس بودم. اما همیشه با این ایده که باید مکانی جمعی برای ما یهودیان وجود داشته باشد—یعنی اسرائیل—مشکل داشتم. اکثریت یهودیان در جاهای دیگری زندگی می‌کنند؛ در کشورهایی که خوشبختانه در جوامع چندفرهنگی، ایمن و با حقوقی مورد احترام زندگی می‌کنند. در عین حال، همیشه همدردی عمیقی با فلسطینیان داشتم—اینکه آن‌ها قربانیان تصادفی ایجاد دولت اسرائیل شدند.

اشپیگل:
شما زمانی گفته بودید که فلسطین در قلب شما حک شده است. در سال ۲۰۱۲، شما به سازمان آزادی‌بخش فلسطین (PLO) مشاوره دادید تا به حوزه قضایی دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) بپیوندد. در سال ۲۰۱۵، به دلیل همین موضوع از سمت خود به‌عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل برای جنگ اسرائیل و غزه در سال ۲۰۱۴ استعفا دادید. اسرائیل شما را متهم کرد که به دلیل دریافت ۱۳۰۰ دلار از سازمان آزادی‌بخش فلسطین برای خدمات مشاوره‌ای خود، بی‌طرف نیستید. تا چه حد مواضع سیاسی شما بر تفسیر حقوق بین‌الملل تأثیر می‌گذارد؟

شعباس:
من، البته، نظر خود را دارم، اما در کارم بی‌طرف هستم. رؤیای من همیشه این بوده که یک دیوان کیفری بین‌المللی دائمی و قدرتمند داشته باشیم که مستقل از سازمان ملل و شورای امنیت عدالت را اجرا کند. به همین دلیل به فلسطین توصیه کردم که به دیوان بپیوندد، همان‌طور که به هر کشور دیگری توصیه می‌کردم. من نظر کارشناسی خود را به دادگاه ارائه دادم، زمانی که دادستان کل از قضات خواست بررسی کنند که آیا دادگاه برای فلسطین صلاحیت دارد یا خیر. به‌نظر من باید صلاحیت داشته باشد.

اشپیگل:
آقای شعباس، آیا اسرائیل اکنون در غزه نسل‌کشی انجام می‌دهد؟

شعباس:
من نه یک معلم "Guru" هستم و نه یک قاضی. دادگاه‌ها تصمیم خواهند گرفت و نهادهای سیاسی بعداً نامی برای آن خواهند گذاشت. اما می‌توان گفت که دلایل قانع‌کننده‌ای وجود دارد که واکنش اسرائیل می‌تواند معیارهای نسل‌کشی را برآورده کند.

اشپیگل:
ماده ۲ کنوانسیون سازمان ملل نسل‌کشی را به‌عنوان عملی تعریف می‌کند که «با قصد نابودی کل یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی با چنین‌عنوان» انجام شده باشد. آیا شما این قصد را در مورد اسرائیل مشاهده می‌کنید؟

شعباس:
«قصد» یک مفهوم حقوق کیفری است و برای قضاتی که در دادگاه‌های اختلافات میان دولت‌ها، مانند دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه، کار می‌کنند، کار با آن دشوار است. آیا یک کشور می‌تواند قصد داشته باشد؟ آیا قصد اسرائیل، قصد نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو است؟ یا این قصد مجموعه‌ای از نیات افراد مختلف است؟ ما می‌دانیم که در کابینه جنگ اسرائیل دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. من مدت‌ها است که استدلال می‌کنم که باید مفهوم قصد را به شکلی متفاوت و گسترده‌تر تفسیر کنیم: ما نمی‌توانیم به ذهن یک دولت نگاه کنیم تا نیاتش را کشف کنیم. باید رفتار و سیاست‌هایش را بررسی کنیم.

اشپیگل:
به چه نتیجه‌ای می‌رسید؟

شعباس:
اگر، برخلاف نازی‌ها و تصمیم «راه‌حل نهایی مسئله یهود» در کنفرانس وانزه، هیچ سندی وجود نداشته باشد که قصد را آشکار کند، باید به عوامل دیگر و الگوهایی که نشان‌دهنده قصد هستند، نگاه کنیم. نشانه‌ها می‌تواند شامل جابه‌جایی اجباری جمعیت، حمله به کودکان یا خشونت‌های مبتنی بر جنسیت باشد. قضات باید بررسی کنند که آیا هدف حذف یک گروه از سرزمین بوده است یا نابودی آنها.

اشپیگل:
اولی به «پاکسازی قومی» اشاره دارد، در حالی که دومی نسل‌کشی است.

شعباس:
در مورد اقلیت قومی روهینگیا در میانمار، خانه‌های بسیاری تخریب شد و در مقایسه با آن، تعداد کشتگان کمتر بود. بسیاری از مردم توانستند فرار کنند و مانعی برای گریختن به بنگلادش وجود نداشت. این موارد به‌ وضوح جنایات جنگی یا جنایت علیه بشریت بودند، اما بر اساس تفسیر سخت‌گیرانه کنوانسیون، به‌نظر من نسل‌کشی نبود. اما در غزه، زیرساخت‌ها به‌طور گسترده تخریب شده است، مردم نمی‌توانند به هیچ‌جا فرار کنند و همچنین این اظهارات وحشتناک از یوآو گالانت...

اشپیگل:
... وزیر دفاع وقت اسرائیل در ۹ اکتبر گفت: "هیچ برقی، هیچ غذایی، و هیچ سوختی نخواهد بود." این و بسیاری از اظهارات دیگر بلافاصله پس از کشتار حماس بیان شدند.

شعباس:
وقتی این اظهارات را با شواهد پرونده میانمار یا موارد مرتبط با یوگسلاوی سابق مقایسه می‌کنیم، بسیار شدیدتر هستند. معمولاً چنین اظهاراتی از سربازان منفرد شنیده می‌شود، اما در اینجا آنها از وزرا، سخنگویان دولت، و فرماندهان نظامی مطرح می‌شوند که تأثیر مستقیمی بر نیروها دارند. این اظهارات بسیار شایع‌تر و جدی‌تر از هر پرونده دیگری هستند که من در این دادگاه دیده‌ام.

اشپیگل:
طبق کنوانسیون نسل‌کشی، اسرائیل موظف است چنین اظهارات تحریک‌آمیزی را در دادگاه‌های خود پیگیری کند.

شعباس:
اما دستگاه قضایی اسرائیل این کار را انجام نمی‌دهد. این کوتاهی می‌تواند از نظر حقوقی به‌عنوان تحریک به جنایت تفسیر شود. در دادگاه‌های بعد از نورنبرگ، موارد مشابهی وجود داشت؛ مثلاً وقتی خلبانان کشته‌شده متفقین در خیابان‌های آلمان کشیده شدند و پلیس نظاره‌گر بود و مداخله نکرد، این رفتار به‌عنوان تشویق به جنایت در نظر گرفته شد.

اشپیگل:
بسیاری از ناظران، از جمله حقوق‌دانان برجسته، معتقدند که در سمت حماس نیز قصد نسل‌کشی وجود دارد. آیا شما این دیدگاه را دارید؟

شعباس:
خیر. مرا اشتباه درک نکنید، حمله حماس بسیار وحشیانه بود. اما از منظر حقوقی نمی‌توانم قصد نسل‌کشی را به وضوح از اظهارات رهبران حماس در ارتباط با این حمله استنتاج کنم. برخی افراد حمله ۷ اکتبر را به بیانیه‌ای از منشور قدیمی حماس ربط می‌دهند که خواستار نابودی یهودیان است. اما در رابطه با این حمله خاص، من از چنین اظهاراتی اطلاعی ندارم. از حدود ۱۲۰۰ کشته، یک‌سوم آنها نیروهای نظامی یا پلیس بودند و تعداد نسبتاً کمی از کودکان کشته شده‌اند. من چیزی را توجیه نمی‌کنم، اما هدف حمله را کشتن هرچه بیشتر سربازان و گرفتن گروگان برای مذاکره می‌بینم.

اشپیگل:
والدین و کودکان در لباس‌خواب خود اعدام شدند!

شعباس:
و این وحشتناک است. دادگاه‌های بسیاری به‌درستی به این موضوع رسیدگی خواهند کرد. هیچ شکی وجود ندارد که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ جنایات حقوق بشری رخ داده است.

اشپیگل:
آیا اظهارات باید به حمله خاصی مرتبط باشند؟ در نهایت، تخیلات نابودی اسرائیل در میان مقامات حماس به‌ وفور دیده شده است؛ مانند یک بیانیه در سال ۲۰۱۹ که در آن یکی از اعضای ارشد حماس خواستار کشتن یهودیان در سراسر جهان شد.

شعباس:
لطفاً به من نسبت ندهید که من از حماس حمایت می‌کنم. مطمئن هستم که در حماس و میان غیرنظامیان غزه افرادی هستند که دیدگاه‌های نژادپرستانه شدید علیه یهودیان دارند و حتی شاید خواستار نابودی آنها باشند. اما در سال‌های اخیر، حماس از رهبری علنی یهودستیزانه دست کشیده و خواستار نابودی اسرائیل شده است، که به معنای یک راه‌حل تک‌دولتی است. خواسته برای پایان یک دولت سیاسی با خواسته برای کشتن ساکنان آن یکی نیست. من اتهام نسل‌کشی علیه حماس را چندان قابل‌اعتنا نمی‌دانم، اما این را به طرفداران حماس واگذار می‌کنم که پاسخ دهند. حتی اگر این اتهام درست باشد، یک نسل‌کشی تلاش‌شده نمی‌تواند دیگری را توجیه کند.

اشپیگل:
در جنگ غزه و حمله ۷ اکتبر، ده‌ها هزار نفر کشته شده‌اند. آیا تعداد قربانیان در تصمیم‌گیری درباره نسل‌کشی تأثیرگذار است؟

شعباس:
تعداد قربانیان فوق‌العاده بالاست. و این ارقام چیزهایی درباره شیوه جنگیدن طرفین نشان می‌دهد. در سمت اسرائیل، علاوه بر قربانیان غیرنظامی ۷ اکتبر، چند صد سرباز کشته شدند. اما در سمت فلسطینی‌ها، ده‌ها هزار غیرنظامی و جنگجو جان باخته‌اند. همراه با گرسنگی، نبود دسترسی به آب و بهداشت، و تخریب سیستماتیک خانه‌ها، مدارس و بیمارستان‌ها، این تصویر می‌تواند به‌عنوان قصد نسل‌کشی تفسیر شود. در سال ۲۰۲۲، زمانی که بمب‌ها بیمارستانی را در ماریوپول اوکراین هدف قرار دادند، واکنش جهانی شدید بود. اما در غزه تقریباً تمام بیمارستان‌ها به‌صورت سیستماتیک تخریب شده‌اند.

اشپیگل:
در بیمارستان‌های اوکراین تونل‌های نظامی وجود نداشت، چیزی که در مورد غزه مطرح می‌شود و از این جهت می‌تواند هدف نظامی مشروع تلقی شود.

شعباس:
اگر به این میزان بین غیرنظامیان و جنگجویان تمایز قائل نشویم، می‌توان گفت که حتی انداختن بمب اتمی بر غزه هم مجاز است. و این را همه به‌درستی دیوانگی می‌دانند. تناسب یکی از اصول کلیدی حقوق بشردوستانه بین‌المللی است. تصور کنید عملیات اسرائیل برای نجات چهار گروگان چند ماه پیش، که در آن گفته می‌شود حدود ۳۰۰ فلسطینی کشته شدند، در جای دیگری از جهان رخ داده بود. آیا در برلین مثلاً ۳۰۰ نفر را می‌کشتند تا چهار نفر را نجات دهند؟ این به‌طور قطع غیرمتناسب است.

اشپیگل:
آیا نباید یک دموکراسی مورد حمله که از خود دفاع می‌کند، به شکلی متفاوت از یک گروه تروریستی مورد بررسی قرار گیرد؟

شعباس:
می‌توان گفت که مردم یک منطقه اشغال‌شده به حمایت ویژه نیاز دارند. سوءتفاهمی درباره حق دفاع از خود در منشور سازمان ملل وجود دارد. این حق مربوط به درگیری بین دولت‌ها در سطح بین‌المللی است. اما وضعیت غزه به این صورت تعریف می‌شود: اسرائیل از سال ۱۹۶۷ غزه را اشغال کرده و طبق کنوانسیون چهارم ژنو به‌عنوان نیروی اشغالگر مسئولیت حمایت از جمعیت غیرنظامی را دارد. دیوان بین‌المللی دادگستری این موضوع را در نظر مشورتی خود در ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۴ به‌وضوح بیان کرد.

اشپیگل:
اسرائیل از زمان تخلیه شهرک‌ها و پایگاه‌های نظامی خود در سال ۲۰۰۵ غزه را اشغال‌شده نمی‌داند.

شعباس:
زمانی که در سال ۲۰۱۴ به‌عنوان محقق ارشد سازمان ملل تلاش کردم وارد غزه شوم و موفق نشدم، احساس کردم که غزه همچنان اشغال‌شده است. حقوق بین‌الملل سؤال را به کنترل مؤثر معطوف می‌کند. اسرائیل فضای هوایی، دسترسی دریایی و عبور کالاها از مرزها را کنترل می‌کند. در نظر مشورتی ژوئیه ۲۰۲۴، دیوان بین‌المللی دادگستری تأیید کرد که تمام فلسطین، شامل نوار غزه، کرانه باختری و قدس شرقی، از نظر حقوق بین‌الملل مناطق اشغال‌شده محسوب می‌شوند و تأکید کرد که این اشغال باید به‌سرعت پایان یابد.

اشپیگل:
اسرائیلی‌ها می‌گویند که به غیرنظامیان هشدار می‌دهند و "راهروهای بشردوستانه" اعلام می‌کنند تا غیرنظامیان بتوانند فرار کنند...

شعباس:
بله، حقوق بین‌الملل می‌گوید که باید قبل از حمله به یک ساختمان که احتمالاً غیرنظامیان در آن حضور دارند، هشدار داده شود. اما در اینجا شهرها کامل تخلیه شده و سپس به‌طور کامل نابود می‌شوند به‌گونه‌ای که هیچ‌کس نمی‌تواند بازگردد. این را جابه‌جایی اجباری می‌نامند که دست‌کم یک جنایت جنگی محسوب می‌شود. نمی‌توان کل یک منطقه را به‌عنوان هدف نظامی تعریف کرد.

اشپیگل:
اسرائیل می‌گوید که به دلیل استفاده حماس از غیرنظامیان به‌عنوان سپر انسانی، تشخیص اهداف نظامی و غیرنظامی دشوار است.

شعباس:
موارد مشخصی وجود دارد که چنین اتفاقی می‌افتد، اما نمی‌توان کل غزه را به‌عنوان سپر انسانی در نظر گرفت.

اشپیگل:
شما همیشه از تفسیر محدود مفهوم نسل‌کشی حمایت کرده‌اید. حتی زمانی که میانمار را در دیوان بین‌المللی دادگستری نمایندگی می‌کردید، توضیح دادید که چرا این کشور نسل‌کشی علیه اقلیت مسلمان روهینگیا مرتکب نمی‌شود. از این نظر، استدلال شما که جنگ اسرائیل ممکن است نسل‌کشی باشد، شگفت‌آور است.

شعباس:
حقوق بین‌الملل دائماً در حال پیشرفت است. فقط آنچه در معاهدات بین‌المللی نوشته شده مهم نیست، بلکه برداشت‌هایی که کشورها طی سال‌ها در بیانیه‌های رسمی خود ابراز می‌کنند نیز اهمیت دارد. دادگاه‌ها از این برداشت‌ها الگو می‌گیرند. در اوایل دهه ۲۰۰۰، قضات دادگاه یوگسلاوی و دیوان بین‌المللی دادگستری تفسیری محدود از نسل‌کشی ارائه دادند که مبتنی بر روند شکل‌گیری کنوانسیون بود. آن زمان فکر می‌کردم: این کنوانسیون هرگز به محکومیت‌ها منجر نخواهد شد. اما به نظر می‌رسد که کشورها دیگر از این تفسیر محدود پیروی نمی‌کنند. هم در پرونده میانمار و هم در موارد دیگر نشان داده شده که آنها نسل‌کشی را گسترده‌تر تفسیر می‌کنند. به نظر من احتمال دارد که قضات نیز از این جریان تفسیر گسترده متأثر شوند.

اشپیگل:
در سال‌های اخیر، حقوق بین‌الملل تقریباً به موضوعی پرطرفدار تبدیل شده است. کشورهای جنوب جهانی بیشتر به دادگاه‌های بین‌المللی مراجعه می‌کنند.

شعباس:
این زمان‌ها هیجان‌انگیز هستند. کشورها اکنون برای دفاع از حقوق بین‌الملل فراتر از مسائل داخلی خود عمل می‌کنند و به‌طور فزاینده‌ای از این ابزارها استفاده می‌کنند.

اشپیگل:
آیا در شکایت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل یا اتهام نیکاراگوئه به آلمان مبنی بر مشارکت در نسل‌کشی از طریق ارسال تسلیحات، مسئله‌ای فراتر از این وجود ندارد؟ مثلاً یک عنصر انتقام‌گیری از سوی جنوب جهانی علیه شمال به‌خاطر دهه‌ها استاندارد دوگانه؟

شعباس:
دست‌کم عنصری از quid pro quo (چیزی در برابر چیز دیگر) وجود دارد، یعنی اینکه چون حقوق بین‌الملل عمدتاً توسط غرب قدرتمند ایجاد شده است، پس باید خود را به آن پایبند بداند. البته، دولت‌ها از روی منافع شخصی هم عمل می‌کنند. این امر درباره آلمان نیز صدق می‌کند، وقتی از اوکراین در دادگاه حمایت می‌کند – زیرا این بخشی از یک دستور کار سیاسی است، یعنی محافظت از اروپا در برابر روسیه. در مورد میانمار هم آلمان همراه با کانادا، فرانسه و بریتانیا دخالت کرد. شاید حالا برخی از حقوقدانان در وزارت خارجه آلمان از آن تصمیم پشیمان باشند...

اشپیگل:
... همان افرادی که آن زمان خواستار تفسیری گسترده‌تر از کنوانسیون نسل‌کشی بودند، که اکنون آفریقای جنوبی برای شکایت خود علیه اسرائیل از آن استفاده می‌کند.

شعباس:
آلمان قطعاً چنین پیامدی را پیش‌بینی نکرده بود، و این یکی از مزایای حقوق است: وقتی دولت‌ها در شورای امنیت از متحدان خود دفاع می‌کنند و امروز به این شکل استدلال می‌کنند و فردا به شکلی دیگر، به‌راحتی می‌توان گفت که دولت‌ها ریاکار هستند. اما در دادگاه، استانداردهای دوگانه به‌سرعت آشکار می‌شوند.

اشپیگل:
آیا توضیحی برای این گرایش جهانی به سوی حقوق بین‌الملل دارید؟

شعباس:
یک نیاز به حل اختلافات از طریق حقوق به‌جای قواعد انعطاف‌پذیرتر سیاست وجود دارد. ما اکنون شاهد پیمان‌های حقوق بشری بسیار پیشرفته‌ای هستیم که طی ۶۰ یا ۷۰ سال گذشته توسعه یافته‌اند. کشورهای کوچک‌تر، که اکثریت دولت‌ها را تشکیل می‌دهند، متوجه شده‌اند که اصرار بر رعایت این حقوق به سود آنهاست.

اشپیگل:
در آلمان، سازمان‌های مختلفی تلاش کرده‌اند تا ارسال تسلیحات به اسرائیل را متوقف کنند. اعضای حزب سبز در دولت ظاهراً این صادرات را به تأخیر انداخته‌اند. هم‌زمان، صدراعظم آلمان ارسال تسلیحات بیشتری را وعده داده است. آلمان طبق کنوانسیون نسل‌کشی چه وظیفه‌ای دارد؟

شعباس:
کشورهای عضو کنوانسیون موظف به جلوگیری از نسل‌کشی و پیگرد قانونی آن هستند. در گذشته این وظیفه بیشتر به خاک خودشان محدود می‌شد. اما در مورد صربستان و تأثیر آن بر جمهوری صربسکا – جایی که در ژوئیه ۱۹۹۵ هزاران بوسنیایی مسلمان در قتل‌عام سربرنیتسا کشته شدند – دیوان بین‌المللی دادگستری در سال ۲۰۰۷ حکم داد که این تعهد گسترده‌تر است، به‌ویژه اگر کشوری رابطه‌ای تأثیرگذار با دولتی داشته باشد که ممکن است کنوانسیون را نقض کند. این فقط به معنی توقف ارسال تسلیحاتی نیست که ممکن است در نسل‌کشی استفاده شود، بلکه به معنای استفاده از روابط ویژه برای اعمال فشار سیاسی است.

اشپیگل:
آیا از آلمان، که شش میلیون یهودی را کشته است – از جمله اعضای خانواده شما – انتظار می‌رود اکنون اسرائیل را به نسل‌کشی متهم کند؟

شعباس:
فرانسه در گذشته روابط نزدیکی با دولت رواندا داشت. اگر رئیس‌جمهور فرانسوا میتران در سال ۱۹۹۴ به کیگالی می‌رفت و به رهبران رواندا می‌گفت: شما دارید زیاده‌روی می‌کنید، متوقف شوید – شاید تاریخ و نسل‌کشی توتسی‌ها به شکل دیگری رقم می‌خورد. انسان بهتر است توسط دوستانش متوقف شود تا دشمنانش. آلمان، به‌عنوان یک دوست وفادار اسرائیل، وظیفه دارد دخالت کند و از نفوذ خود استفاده کند.

اشپیگل:
آقای شعباس، از شما سپاسگزاریم برای این مصاحبه.

به نقل از هفته‌نامه اشپیگل شماره ۷۷

برگردان: هوشمند


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد