در بیرون, باد گرم "آنای قدیس"
بیرحمانه میوزد
و با خود سرفه و خارش میآورد.
من در بستر افتادهام
و به جهانی میاندیشم
که قلب خود را
به قدیسان بیرحم داده است.
در ایران جانشینان الله همچنان خون میریزند
در آمریکا بشارتگران مسیحی
به شیادی رای دادهاند
تا نبرد آخرزمانی را آغاز کند
و در اسرائیل جانیان برای کشتار کودکان غزه
از داستانهای تورات الهام میگیرند.
من از جهانی که قلب خود را
به خدایان بیرحم داده است
بیزارم.
اما ناگهان صدای نرمهزنگی مرا از جا میجهاند
پسرم صدای سرفههایم را
از فرسنگها دور شنیده
و برایم آب مغز استخوان سفارش داده است.
خدایان بیرحم را رها میکنم
و آبی به صورتم میزنم
تا پیش از این که پیک
بستهی محبت را بدستم دهد
آماده باشم.
هشتم نوامبر دوهزاروبیستوچهار