logo





آهویِ دریایی

چهار شنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶ نوامبر ۲۰۲۴

رسول کمال

new/rasoul-kamal1.jpg
برای آهو

بلورِ تنش را آفتاب
نوری
در چشمانِ هیزِ شب
و
ماهتاب
رقصی دیگر در سرمایِ پائیز
از روزگارِ تلخِ خستگان
به یادگار
تهمینه ای دل آرام
گُرد آفریدی سرفراز
و
سودابه ای از جنس عشق
رقصان
بر بلندایِ روزگار
با عصیانِ غرورش
اما
عریان
آهوانه قدم زد
در شهرِ بی خدایان
گُراز
وُ
کفتار وُ کرکس
از حضورش گریان
پشتِ دیوارِ چنگ وُ دندان
فلاتِ غریبی ست اینجا
وقتی
باد می بَرَد
عطرِ نفسهایِ عشق را
تا
بی نهایتِ بودن
بر فرازِ کهنه جهان
به یقین
شعله هایِ آتشش ویران می کند
جهلِ جهانتان را
و
رویاهایِ آهوان
حتی
در خش خشِ پاییزی
سخن
از دخترانِ آبی می گویند

04/11/2024
رسول کمال

این شعر را با صدای شاعر بشنوید



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد