تجربه جنگ عراق و ایران، حمله نظامی امریکا و متحدانش به عراق و لیبی و افغانستان، جنگ روسیه و اوکراین، جنگ اسرائیل و فلسطین شاهد مثال هایی هستند در اثبات این اندیشگی ونظر البرت انیشتین که آمران و عاملان این جنگ ها : "خطای طبیعتاند، مغز دارند اما ستون فقرات برایشان کافی ست."
به زمانۀ حملۀ امریکا و متحدانش به عراق، جورج بوش در سخنرانی ای با پسزمینه ای از تصویری از "هاله نور"( مثل هاله های نور احمدی نژاد و دونالد ترامپ) و تمثال مبارک مسیح گفت:" حمله ما به عراق برای تحقق صلح و دموکراسی در آن کشور است" و " جنگ یعنی صلح"، و بمباران شهرهای عراق در شب به چراغانی های تولد مسیح تشبیه شد بی آنکه یادشان باشد که قرار بوده مسیح پیام آور مدارا و صلح باشد. معنای " صلح" جورج بوشی و مشابهین اش، یعنی ویرانی یک کشور، کشته و زخمی شدن صدها هزار کودک و زن و مرد، پیدائی و رشد جریان های جدید افراطی مذهبی و تروریستی، کشته و زخمی شدن هزاران سربازامریکایی ومیلیاردها دلار هزینه کشتار و ویرانگری.
و دست آخر پس از آن همه جنایت و فاجعه آفرینی بانیان جنگ آمدند و با وقاحتی بی نظیر گفتند دلایل ما برای حمله به عراق نادرست بود و این جنگ اشتباه بود. هنوز که هنوز است منطقه تاوان گند زدن جرج بوش و شرکا را می دهد درحالیکه ایشان در ویلای خود با ژستی هنرمندانه مشغول خلق آثارنقاشی ست. این جنگ افروزان جنایتکار از اشتباه شان طوری حرف می زنند که انگار ماشین شان را در محل " پارک ممنوع" پارک کرده بودند!
از این دست تجربه ها کم نداریم با " برکات" جنگ ایران و عراق و رجزخوانی های دو روان پریش و مبتلا به اسکیزو فرنی سیاسی و مذهبی، یعنی خمینی و صدام، و مشابهین امروزین شان هم آشنا هستیم.
مدافعان حمله نظامی اسرائیل و امریکا به کشورمان، به ویژه آنان که در ساحل امن و کنار گود "دستور و فرمان" زدن سرو ته مار، و "مراکز ونیرو گاه های هسته ای" و " لِنگش کن" می دهند متاسفانه به خاطر منافع مادی( مالی) و معنوی ( سیاسی و ایدئولوژیک و عشق قدرت) چشم بر فجایع ناشی از چنین جنگ هایی بسته اند.
ایکاش طرفداران جنگ ظرفیت و توان برگشت به دیدگاه سیسرو را داشته باشند که حدود ۴ دهه قبل از میلاد مسیح گفت:
"... من برای برقراری صلح پیوسته هشدار میدهم، صلحی هرچند غیرعادلانه به مراتب بهتر از جنگی عادلانه است"
