ـ تا دهۀ ۱۹۹۰، آواز خواندن در مورد صلح و وصف آن معمولاً با هنرنمائی برجسته ترین هنرمندان اسرائیلی همراه بود. اما امروزه تنها تعداد کمی مایل به ذکر کلمۀ صلح، در هر شکل و شمایل هنری، هستند.
به یک معنا، صلح از بین رفته است ـ یا شاید به اسارت گرفته شده است. اما یک چیز مسلم است: در حال حاضر نمی توانید آن را در اسرائیل پیدا کنید. این دوران، دوران شمشیر و نیزه است. گفتمان زمانه "حاربوا و ضاربوا" است یعنی (بجنگید و بزنید). دقیقا همانطور که در نوامبر گذشته توسط دو خواننده هیپ هاپ "نس" و "استیلا" بیان شد.
ماه گذشته، پس از حملۀ تروریستی در گذرگاه مرزی آلنبی، با اردن، که منجر به کشته شدن سه پرسنل امنیتی اسرائیل شد، نخست وزیر بنیامین نتانیاهو به (کلام) دوم اسمائیل اشاره کرد: «آیا شمشیر تا ابد آخته خواهد بود؟» و خودش به سؤال خود پاسخ داد: «در خاورمیانه، بدون شمشیر آخته هرگز!»
حتی فقط صدور فراخوان برای پایان دادن به این وحشتناک ترین جنگ در تاریخ اسرائیل، تا چندی پیش اقدامی رادیکال تلقی می شد. اما امروزه، وقتی یک شخصیت هنری یا سیاسی معروف در خارج از کشور که خواستار آزادی گروگانها و آتش بس فوری باشد، یهودستیز و متنفر از اسرائیل تلقی می شود، زمانی که مبارزۀ ناامیدانه برای بازگرداندن گروگانها از غزه که نزدیک به یک سال است که بدون حصول به نتیجه در جریان است، زمانی که خشونت کلامی نفرت انگیز که توسط دستگاهی مسموم رسماً به راه می افتد و به خانواده هایی که صرفاً برای بازگشت عزیزانشان جمع می شوند حمله می کند، احساس می می کنی که آرزوی صلح اگر قبلاً وجود داشته حالا دیگر حذف شده است.
صدای سکوت
ناپدید شدن کلمۀ صلح از فرهنگ عامۀ عبری را به راحتی در فضای موسیقی، که هنوز هم محبوب ترین رسانۀ فرهنگی و هنری است، می توان مشاهده کرد.
چگونه از آهنگ خوش بینانۀ «یانکله روتلیت» به آهنگ بدبینانه و سرخوردۀ «موکی» به نام «صحبت دربارۀ صلح» و سپس به «جادۀ صلح» از «آوی اوهایون»، که توسط پیر تاسی اجرا شد، در واقع آخرین آهنگ موفقی که اساساً صلح جهانی در آن مطرح می شود، رسیدیم؟
این آهنگ حدود یک دهه پیش منتشر شد و در آن، صلح یک مسیر سیاسی یا دیپلماتیک نیست، بلکه یک جادۀ بزرگ و نه چندان جذاب در تل آویو است.
«موسیقی و متن موسیقائی ملی اغلب منعکس کنندۀ روحیه غالب یک ملت است»، این را دالیت اوفر، تهیه کنندۀ با سابقۀ رادیویی و مدیر سابق ایستگاه موسیقی گالگالاتز می گوید.
وقتی رابین، نخست وزیر، ترور شد کاغذی آغشته به خون در جیبش پیدا کردند با متن ترانۀ «آهنگ برای صلح». او به گناه آن که برای برقراری صلح تلاش می کرد به قتل رسید، و این دیگری اخیراً اعلام می کند «شمشیر برای همیشه آخته» خواهد ماند. با مقایسۀ این دو نمونه به راحتی می توان فهمید که چگونه آهنگهای صلح ناپدید شده است. در اینجا، اسرائیل، هیچ امید واقعی برای صلح وجود ندارد. در این کشور نسلی بزرگ شده است که صلح برایش امری بسیار انتزاعی است که قابل تحقق به نظر نمی رسد. رهبری دقیقاً برعکس صلح اقدام می کند و هر گونه صحبت از آن کلیشه ای و غیرواقعی تلقی می شود.
عوفر لِوی، خواننده، در جائی می گوید که ترانه های بزرگ صلح در درجۀ اول پس از پایان جنگ یوم کیپور منتشر شد، همچنین در دوران فرآیندهای صلح دیپلماتیک واقعی - به ویژه حول و حوش سفر انور سادات، رئیس جمهور مصر به اسرائیل در سال ۱۹۷۷ و امضای توافقنامۀ صلح با مصر در سال ۱۹۷۹.
ترانه هائی بود خوش بینانه و امید دهنده، مثل: (من برای صلح به دنیا آمدم) از اوزی هیتمن، و (خدای من) و (یک قلب) [معروف به "سلام علیکم"] از هدوا آمبانی در سال ۱۹۷۸. همچنین در سال توافق اسلو [۱۹۹۳] و توافق صلح با اردن، شعر «صلح کلمۀ مفیدی است» نوشته میکائیل یانای، برای جشنوارۀ کودکان در سال ۱۹۹۳.
عوفر می گوید بسیاری از این ترانه ها بازتاب ترانۀ قدیمی (سرزمین زیبای اسرائیل) بود که در دهه های اولیۀ موسیقی عبری رواج داشت، مثل ترانه های: (روزهای دیگر) نوشته شده توسط هایم هفر. (گلها در بشکه) نوشتۀ دودو باراک. (فردا) اثر نائومی شمر. و همین اواخر، (بازی، بازی)، قطعه ای حماسی با شعر (من به انسانیت و صلح اعتقاد دارم.)
اشعار دوران صلح دهۀ ۸۰، در سایۀ جنگ اول لبنان و انتفاضۀ اول، حاوی درد و اندوه بسیار بیشتری است و بر این اساس، موسیقی ساخته شده برای آنها غمگین و دراماتیک است، عمدتا در گامهای مینور [اصطلاح موسیقی]. به عنوان مثال، "اگر" نمونۀ دیگری از اشعار یانکله روتلیت وجود دارد که موسیقی آن توسط شمولیک کراوس در سال ۱۹۸۸ ساخته شده است. شعر با این سوال آغاز می شود: «شمشیر تا کی آخته است؟»
ترانۀ «کبوتری با برگ زیتون» که توسط لهکات پیکود هاداروم (گروه سرگرمی فرماندهی جنوبی نیروهای دفاعی اسرائیل) اجرا می شود، به یک کلاغ در کمین اشاره می کند و از کبوتر به عنوان یک رؤیای آرمانی یاد می کند که همیشه در پس زمینه وجود خواهد داشت.
این دیدگاه خردمندانه در دهه ۲۰۰۰ در طول انتفاضۀ دوم ، به صحنه بازگشت، نه تنها با «صحبت کردن دربارۀ صلح» موکی در سال ۲۰۰۱، که اساساً خواستار این بود که تنها به صحبت در مورد صلح نباید اکتفا کرد بلکه باید شروع به صحبت در مورد عدالت کرد، و همچنین نسخه ۲۰۰۴ «گلها در بشکه» توسط سابلیمینال و سایه، که در واقع فراخوان به صلح بود در عین همدلی با قربانیان جنگ و کشته شدگان.
راستی چه اتفاقی افتاده است؟ آنهمه ترانه های صلح کجا رفته است؟ یک پاسخ اینست که ما در عصری فردی تر زندگی می کنیم؛ عصر خاطرات فردی در ادبیات و تمرکز بر فرد در موسیقی.
یک پاسخ دیگر؟ آن ترانه ها ناپدید نشده است، خیلی ساده، به حاشیه رانده شده است.
یک فهرست قدیمی
پس از گفتگو با یوآو کوتنر، تهیه کنندۀ موسیقی رادیو ارتش، او فهرستی از ۲۷ ترانه که پس از ترور اسحاق رابین منتشر شد، از جمله ، ۲۵ ترانه مربوط به دهۀ ۲۰۰۰ را برای من فرستاد. اگرچه برخی از آنها در این لیست به وضوح آهنگهای صلح است، مانند (صلح خواهد بود) اجراشده توسط آلون اولارتچیک و ران شووال در سال ۲۰۰۴، یا آهنگ موفق گروه شوا در سال ۱۹۹۷ به نام (سلام)، اما بسیاری از آنها در واقع آهنگهای صلح نیست بلکه آهنگهای ضد جنگ است. در همین حال، حاوی اعتراضات دیگری است علیه وضعیت سیاسی و دیپلماتیک اسرائیل.
در این لیست تقریباً هشت ترانه متعلق به گروه موزیک پاپ هیپ هاپ/فانک ( Hadag Nahash) و یا در همکاری با آنهاست، که آن را به صدایی منحصر به فرد در فرهنگ اسرائیل تبدیل می کند. جدیدترین آنها «والس با شانان» بود که حدود دو هفته قبل از ۷ اکتبر منتشر شد. این یکی از تجربۀ گروه شانان استریت در اجرای غزه صحبت می کند و نشان می دهد که چگونه آینده می تواند متفاوت به نظر برسد.
در ماه ژوئن، استریت یک آلبوم اعتراضی به نام (Habru Dabru) به معنای (دور هم جمع شوید و صحبت کنید) منتشر کرد که سرزنش طعنه آمیز او به "هاربو داربو"ی جنگی بود.
آلبوم شامل ترانه هائی است ازHashalom Derekh، با نامهائی مثل: این تنها راه است ـ وقتی از اورشلیم می آئید ـ صلح قبل از "هاهالاخا" (قوانین دینی) می آید. در اسرائیل همه می دانند که هاهالاخا (به معنای واقعی کلمه، قانون مذهبی یهود) اشارۀ دیگری به نقشۀ راه تل آویو است.
عوفر بررسی کرد تا ببیند کدامیک از آهنگهای صلح مورد استقبال طرفداران موسیقی قرارگرفته است،بعد از جستجوی فراوان متوجه شد که، از آهنگ های موجود در لیست کاتنر، تعداد کمی وارد جریان اصلی شدند یا مدتی طول کشید تا واقعا خود را در آگاهی عمومی تثبیت کنند.
عوفر می گوید: «حتی من از قدمت این لیست شگفت زده شدم» و اشاره می کند که «آهنگ (برای صلح) در سال ۱۹۶۹ مهمترین آهنگ صلح ما است. از آن زمان، هیچ چیز قابل مقایسه ای با آن نوشته نشده است و من فکر می کنم این بیانگر فضائی است که ما در اینجا، در اسرائیل، زندگی می کنیم. وقتی در مورد کاتالوگ آهنگهای صلح نسبت به آهنگهای عزاداری صحبت می کنید، مشخص است که کدامیک از آنها برنده می شود آنهم با فاصله ای زیاد. گفتن این موضوع مرا ناراحت می کند، اما بزرگترین کاتالوگ آهنگ در این کشور، که مدام بزرگتر می شود، کاتالوگ کسانی است که یادبود کشته شدگان را گرامی می دارند. »
مبارزه بین تلاش برای صلح و یادآوری کشته شدگان در کلاسیک روتلیت نیز وجود داشت. دان آراو می گوید: «کل این اسطوره شناسی پیرامون (آهنگی برای صلح) وجود دارد، اما بخشی از این اسطوره از این واقعیت نشأت می گیرد که در آن زمان فضای اعتراضی نسبت به این ترانه وجود داشت. دان آراو که در بخش مطالعات رسانه ای در کالج مطالعات مدیریت آکادمیک ریشون لتزیون کار می کند و متخصص رسانه ها و حافظۀ جمعی است، در این مورد توضیح می گوید: «آنها به مضمون صلح در شعر (آهنگی برای صلح) بخوان در ترانۀ روتبلت اعتراضی نداشتند. اعتراض آنها به این جمله بود که می گفت "کسانی را که رفتند" را رها کنید و نیز خواستار چشمپوشی فرضی از روند سوگواری و نیز بهایی بود که در جنگ پرداخت شده بود. اعتراض هرگز به کلمۀ "صلح" نبود. هیچکس در آن زمان فکر نمی کرد که "صلح" موضوعی نابجاست، بیربط است و یا شانسی ندارد. در آن زمان واقعاً ترانه های صلح زیادی وجود داشت. اما من امروز آهنگهای صلح را نمی بینم. »
امروز صلح و امید موضوعات اصلی در هیچ بخشی از فرهنگ عامۀ اسرائیل نیست. مثلاً، سعی کنید به یک سریال تلویزیونی جدید و موفق فکر کنید که امکان همزیستی را افزایش داده و فلسطینی ها را فقط از نگاه تریلر مانند «فاودا»( هرج و مرج) به تصویر نمی کشد ( در«فاودا» جامعۀ اسرائیل کشتن فلسطینی ها را تجلیل می کند).
تصویر دستمال آغشته به خون با متن «آهنگی برای صلح» که از جیب ژاکت اسحاق رابین پس از ترور او در سال ۱۹۹۵ گرفته شده است در خاطره ها ماندگار است.
آخرین بار چه زمانی چیزی در مورد صلح دیدیم که به صورت طنز نوشته نشده باشد و با خندۀ بسیار شدید همراه نبوده باشد؟ به نظر می رسد صلح از بطن فضای عمومی اسرائیل پاک شده است.
البته این درست است که مستندها، حداقل قبل از ۷ اکتبر، هنوز بخش چشمگیری از فیلمهای موفق و مهم و از مسائل مربوط به اشغال و پیامدهای آن الهام می گرفتند و در هنرهای تجسمی، ادبیات و حتی فیلمهای جشنواره پسند، می توان آثاری از هنرمندانی را نیز یافت که وزرای دولت و قانونگذاران دست راستی به سرعت تهیه کنندگان آنها را «متنفران از اسرائیل» می نامند. اما اینها واقعاً بخشی از فرهنگ عامه نیست. علاوه بر این، در بیشتر موارد، حتی بیشتر از آنچه این آثار خواستار صلح باشند، ضد جنگ هستند و نارسائیهای رایج در کشور را برجسته می کنند ( که به خودی خود موضوع مهمی است).
نقطۀ عطف
با این حال، گاهی اوقات می توان هر دو را همزمان انجام داد: صحبت در مورد صلح و نیز در مورد نارسائیهای رژیم اسرائیلی که صلح را از روی میز برداشته است. به عنوان مثال، برنامۀ کمدی «یهودیان می آیند» را در نظر بگیرید. بسیاری از طرح های آن به روند صلح در حال فروپاشی اختصاص داده شده است، مانند آنچه که در آن صائب عریقات، مذاکره کنندۀ فلسطینی، در کنفرانس صلح ظاهر می شود، اما اعضای هیئت اسرائیلی او را مورد تمسخر قرار می دهند و سپس شکایت می کنند که هیچ شریکی برای صلح وجود ندارد.
ناتالی مارکوس یکی از سازندگان سریال است. در گفتگویی که در پی ارائۀ دیدگاه یک طنزپرداز در مورد روند صلح است، اولین سوال را مطرح می کند: می پرسد: «آیا می توانید حدس بزنید که کدام حادثه بیشترین تعداد اسکیت ها را تشکیل می دهد؟" من درست حدس می زنم: ترور رابین در سال ۱۹۹۵.
برخی از طرحهای به یاد ماندنی در مورد قاتل یگال امیر از آینده است. یک شام در خانۀ خانواده امیر. و آشتی ظاهری بین رابین و پِرِز روی پله ها تنها لحظاتی قبل از تیراندازی واقعی. همچنین مجموعه ای از طرحها در مورد آنچه اتفاق می افتاد اگر کانال ۱۴ دست راستی در زمان ترور وجود داشت، (اسپویلرحتماً از چپ می خواست که برای قتل رابین عذرخواهی کند. )
مارکوس می گوید: « دلیل این امر اینست که ما بچه های دهه های ۸۰ و ۹۰ هستیم. برای نسل ما، رویداد تعیین کننده، ترور رابین بود. این نقطۀ عطفی بود که مسیر دولت تغییر کرد: اسرائیل از کشوری که تلاش می کرد به توافق و صلح برسد، به این وضعیت «زندگی ابدی در سایۀ شمشیر» درغلطید.
مارکوس ترور رابین را به عنوان لحظه ای تعریف می کند که روند صلح شروع به افول کرد، تا زمانی که به طور کامل ریشه کن شد. او می گوید: « کلم "صلح" امروز وجود ندارد، حتی در آموزش، ما در مورد آن آموزش دیده ایم. ولی این روزها دو کلمه وجود دارد که نمی توانید بکارشان بگیرید: یکی "صلح" و دیگری "اِشغال". اگرچه به دلیل جنگ می توان در مورد اِشغال صحبت کرد. اما این دو، کلماتی هستند که از گفتمان اسرائیل حذف شده است. شما نمی توانید از صلح صحبت کنید زیرا مردم را می ترساند، حتی سیاستمداران کمپ ما از گفتن این کلمه می ترسند، زیرا از نظر آنها این امر سانتریستها را با ما بیگانه می کند. »
یک توضیح این امر آنست که روی معنای این کلمه دیگر توافق وجود ندارد. اگر در پوستر رسمی روز استقلال اسرائیل در سال ۱۹۷۸ که توسط دیوید تارتاکوور طراحی شده بود، کلمۀ «صلح» با افتخار در مرکز پس زمینۀ آسمان آبی قرار دارد (این طرح بعداً به عنوان لوگوی گروه صلح اکنون پذیرفته شد)، امروز غیرممکن است تصور کنیم که هیچ نهاد دولتی رسمی از آن استفاده کند.
آراو، کارشناس مطالعات رسانه ای هم می گوید: «در ۱۵ سال گذشته، معنای کلمۀ «صلح» تغییر کرده است، یعنی که معنای آن بستگی به نحوۀ استفاده از آن دارد. افراد مختلف از آن به روشهای مختلف آن را بکار می برند. اگر قبلا در مورد معنای آن اتفاق نظر وجود داشت، فکر می کنم امروز استفاده از آن، پیشاپیش موضع سیاسی خاصی را دیکته می کند و باید توجه کرد که چه کسی از آن استفاده می کند، در چه زمینه ای و نیز این که گوینده به چه چیزی اشاره دارد.
استفاده از آن به موضع سیاسی و مواضع اخلاقی فرد بستگی دارد. کسی که امروز از صلح صحبت می کند، قبل از هر چیز خود را فردی با وجدان خوب و آرام، خوشبین و کسی که قادر به تصور واقعیتی است که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده نیست، اعلام می کند. اما سویۀ دیگر اینست که هر کسی که امروز از صلح صحبت می کند، مظنون به در آغوش گرفتن درخت، قضاوت اشتباه در مورد واقعیت یا حداقل ساده لوح بودن است.
سنجش و آزمایش
توافق جدید «زمان آن فرا رسیده» که در تل آویو اخیرا برپا شد را می توان به عنوان آزمونی برای نگرش رسانه ها نسبت به صحبت در مورد صلح در نظر گرفت. این رویداد که در ماه ژوئیه در منورا میوتاچیم آرنا در تل آویو برگزار شد، تلاشی یک همکاری قدیمی توسط 40 سازمان صلح بود. هزاران اسرائیلی حامی صلح محل را پر کردند. مطمئناً، این مقدار کمی نسبت به عموم مردم است. اما به ندرت می توان این همه آدم را که از ایده ای حمایت می کنند که در اسرائیل امروزی بسیار پوچ تلقی می شود، در یک فضا جمع کرد.
به گفتۀ یکی از برگزارکنندگان این رویداد، به ندرت کسی می خواست در مورد آن صحبت کند. از قبل تعدادی گزارش در رسانه های چاپی منتشر شد. یکی از سازمان دهندگان، مائوز اینون - که پدر و مادرش هر دو در 7 اکتبر توسط تروریستها به قتل رسیدند - حتی در برنامۀ رویدادهای جاری ظهر رادیو ارتش مصاحبه کرد.
با این حال، پس از این رویداد، هاآرتص حداقل پنج گزارش و مقاله در مورد آن منتشر کرد. گزارش دیگری در وب سایت Ynet منتشر شد، اما غیر از این موارد، تقریباً نامرئی بود. در تلویزیون، که آتش بیار کمپ قبیله ای است، اصلاً به آن اشاره ای نشد. به گفتۀ همین منبع، اما رسانه های خارجی پوشش قابل توجهی به این رویداد و پیامدهای آن دادند.
همانطور که آراو می گوید، رسانه ها مخاطبان خود را می شناسند. آن مخاطبان حرف نخست وزیر را می فهمند که اعلام می کند ما تا ابد با شمشیر زندگی خواهیم کرد، تا مخاطبان تمایلی به صحبت در مورد صلح نداشته باشند.
منبع این رویداد می گوید: «از ۷ اکتبر، زمانی که رسانه های الکترونیکی و چاپی بین صهیونیسم و ناسیونالیسم در نوسان هستند و بسیاری طرفدار دولت اسرائیل و بنیادگرائی یهودی هستند، رسانه ها آشکارا دیگر طرفدار صلح نیستند.»
به همان اندازه که این گردهمایی نمایش قدرت بود، گردهمایی ژوئیه تصویری تیره و تار از وضعیت گفتمان صلح و فرهنگ صلح در اسرائیل ارائه داد.
(طرفداران سموتزیچ که درخواست برگشت شهرکسازی درغزه بودند .) در آنجا نه شادی و نشاطی وجود داشت و نه حس نزدیک شدن آخر زمان ونجات از این وضع و نه حتی حس این که می توان یک حرکت ادامه دار را تدارک دید. بیشتر این احساس وجود داشت که این یک رویداد، مراسم بزرگداشت یک خاطره و یادبود است تا یک تجمع اعتراضی. با وجود این که آهنگهای اعتراضی و صلح در فضا بود، اما آنها هنوز همان آهنگهای فدیمی بودند.
موسیقیدان و کارگردان "روی ریک" به عنوان مشاور موسیقی در پشت صحنه در It's Time درگیر بود. او به یاد می آورد: «در این رویداد، که بخشی از آن هیجان انگیز و بخشی از آن دلسردکننده بود، متوجه شدم که از نظر موسیقی، همۀ آهنگها قبلاً، ۱۵ یا ۲۰ سال پیش، خوانده شده بودند. جای تعجب نیست که آنها امروز در مورد صلح صحبت نمی کنند، زیرا دیگر هیچ آهنگ محبوبی در مورد صلح وجود ندارد. باید اتفاقی بیفتد.
او می گوید: «مردم اینجا هنوز خود را به عنوان "ملت صلح طلب اسرائیل" می بینند و همچنان در مورد "صلح داخلی" صحبت می کنند. اما هیچ به این فکر نمی کند که واقعاً چه کاری باید انجام شود، چه گام های شجاعانه ای باید برداشته شود تا صلح برقرار شود، یا این که چرا صلح وجود ندارد. واضح است که فلسطینی ها سهم تقصیر خود را از این مسئله دارند، اما سهم اسرائیل چطور؟
با این همه، در حال حاضر، این که چه کسی مقصر است، در حالی که اسرائیل تمایلی به شنیدن داستان طرف مقابل ندارد، حتی پرسیده نمی شود. در ماه اوت، کالج آکادمیک «سپیر سدروت» یک مراسم یادبود اسرائیلی- فلسطینی را، در محوطۀ خود، که قبلا تأئید شده بود، لغو کرد. ماه گذشته، دادگاهی حکم داد که فعالیتهای حلقۀ والدین، انجمن خانواده ها (سازمانی متشکل از خانواده های اسرائیلی و فلسطینی که عزیزان خود را در درگیریها از دست داده اند) باید در مدارس بازگردانده شود. اما وزارت آموزش و پرورش هنوز با روشهای بوروکراتیک مانع این کار می شود.
به صلح فرصت دهید
تلاش برای تغییر واقعیت فعلی اغلب به درهای بسته بر می خورد. آثاری به زبان عربی که روایتهای فلسطینی های اسرائیلی را بازتاب می دهد، به ندرت به یک صفحۀ بزرگ یا کوچک راه پیدا می کند. جدیدترین موفقیت تلویزیونی توسط یک نویسندۀ عرب، با عنوان «کار عرب» از زاید کاشوا بود که دهسال پیش انجام شد.
گاه به گاه جرقه های نوری وجود داشته است. سال گذشته، کاشوا به همراه گوری آلفی بازیگر و کارگردان، سریال دو زبانۀ «مدرسه» را برای پخش عمومی در کان ساختند. فیلم «نفس» ساخته میسالون حمود که چند سال پیش از شبکۀ HOT پخش شد، همراه با فیلم «عید» ساختۀ یوسف ابومعجم که امسال در جشنوارۀ فیلم اورشلیم به نمایش درآمد، قابل توجه است. این فیلم که اولین فیلم دربارۀ بادیه نشینهای اسرائیل محسوب می شود، بخاطر بازی شادی مرعی، برندۀ جایزۀ بهترین بازیگر مرد در جوایز عوفیر امسال شد. این نیز شاید شاهدی باشد که نشان می دهد همه چیز از دست نرفته است.
ریک می گوید که پس از تجربه اش در کنوانسیون صلح در ماه ژوئیه، او و دوستانش در صحنۀ موسیقی مستقل شروع به صحبت در مورد امکان بازگرداندن صلح به موسیقی خود کرده اند و هدف آنها تغییر «از پایین»است. اما این زمان می برد.
او خلاصه می کند: «کار در این زمینه سالها طول خواهد کشید و سالها طول خواهد کشید تا ذهن مردم در اسرائیل، بدون ذکر کلمۀ مردم فلسطین، دوباره به این تصور که صلح امکان پذیر است، باز شود».
هاآرتص ـ۳ اکتبر ۲۰۲۴