
رفیق سالیانم، اصغر دیگر در میان ما نیست. نوشتن در بارهاش برایم سخت است. پذیرش اینکه او دیگر نیست و او را نخواهم دید، مشکل است. اما او فراموششدنی نیست. خندهها، شوخیها و بذلهگوئیهایش همیشه در ذهن زنده خواهد ماند. اصغر به تمام معنی یک سوسیالیست بود. دلبستگیاش به زندگی محرومان او را به سوی مبارزی با آرمانهای انسانی کشانده بود. در جلسات سازمانی، زمانی که بحثها به درازا میکشید و گاهی خستهکننده و متشنج میشد، اصغر همیشه با خونسردی به قضایا برخورد میکرد.
اصغر زاده تهران بود، با رنگ پوستی تیره که به او لقب اصغر سیاه را داده بودند. در بیستوپنجم نوامبر ۱۹۴۹ در تهران به دنیا آمد. دبستان و دبیرستان را همانجا به پایان رساند و در سال ۱۹۷۴ برای ادامه تحصیل راهی آلمان شد. ابتدا در شهر هانوور آلمان به کالج رفت و سپس در دانشگاه گوتینگن در رشته مدیریت بازرگانی ثبت نام کرد. بعد از چندی به شهر "برمن" رفته و در آنجا به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۹۸۲ در این رشته فارغالتحصیل شد.
او از ابتدای ورود به هانوور وارد صفوف کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) شد و تمام وقت در مبارزه علیه نظام دیکتاتوری شاه و برای آزادی زندانیان سیاسی مبارزه کرد. حضور در سیاست و شرکت فعالانه در مبارزات کنفدراسیون او را بیش از پیش با واقعیت جامعه ایران، فساد دولتی دیکتاتوری شاه و ستمی که به تهیدستان و محرومان میشد آشنا کرد. آمدن اصغر به آلمان به تاریخ همزمان بود با برگزاری پانزدهمین کنگره کنفدراسیون در فرانکفورت. ترور و اختناق حاکم بر ایران در این سالها کنفدراسیون را هر چه بیشتر به مقابله با رژیم میکشاند. دفاع از آزادیهای دمکراتیک و آزادی زندانیان سیاسی جزو وظایف اساسی این جنبش بود و اصغر نیز در این مبارزات نقش ارزندهای بازی میکرد.
اصغر در پایهریزی سازمان دانشجوئی و مبارزات آن در شهر "برمن" نقش مهمی ایفا کرد. اما او همانند بسیاری از جوانان آرمانخواه دوران خود قدم به قدم با شرکت در مبارزات دمکراتیک کنفدراسیون به گرایش مارکسیستی روی آورد و به فراگیری افکار و اندیشههای مارکسیستی گرایش پیدا کرد. و پس از دورهای به سازمان انقلابی حزب توده ایران پیوست.
اصغرانسانی فروتن، صادق و آکنده از احساس مسئولیت نسبت به رفقایش بود. بارها دبیر کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی «سیس» شد و در تمام این دوران، رهبری با درایت برای اعضای کنفدراسیون شناخته میشد و همه نسبت به او با صمیمیت و احترام برخورد میکردند. هر جا مبارزهای در جریان بود، اصغر آنجا حضور فعالی داشت و به همین جهت مورد پشتبانی تودههای دانشجوئی بود. حتی مخالفین نظری نیز در برابر او با احترام برخورد میکردند.
او همراه این سازمان با تشکیل حزب رنجبران به عضویت آن درآمد. بعد از تلاشی کنفدراسیون و حزب رنجبران ایران، اصغر به زندگی عادی خود بازگشت، از افکار گذشته فاصله گرفت، ولی هرگز از مبارزه علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی دست برنکشید و در بسیاری از مبارزات جاری خارج از کشور فعالیت داشت. متأسفانه در سالهای آخر زندگی بیمار شد و در تاریخ ۲۴ آگوست چشم از جهان فروبست و همه ما را داغدار نمود.
اصغر و این غم را به خانوادهاش به ویژه همسر عزیزش و پسرش مالک، نوهها و رفقایش تسلیت میگویم.
باقر مرتضوی
۲۴/۹/۲۰۲۴