logo





دختر این شکنجه‌گر دوران دیکتاتوری مدافع حفظ خاطره تاریخی می‌باشد!

ترجمه توسط فعالان علیه مجازات اعدام

يکشنبه ۱ مهر ۱۴۰۳ - ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۴



عزیمت آنالیا کالینک از ناباوری تا محکوم شناختن پدرش، نشان می دهد که چگونه نسل های جدید به دنبال اجرای عدالت هستند

مقدمه مترجمین:

هدف از ترجمه این مقاله درباره خانم آنالیا کالینک شهروند آرژانتینی- نشان دادن تغییر انسانی است که به محض آگاهی از حقایق جنایات پدرش، با شجاعت تمام از روابط خونی و سنتی سرباز زده و حقیقت دردناک را می پذیرد. این گسست بی باکانه از گذشته خونین آرژانتین که پدر او نیز در شدت بخشی سرکوب مخالفین سهم به سزایی داشته است، نمونه ای از شکستن چرخه خشونت توسط نسل های بعدی می باشد. در این متن، ما شاهد یک تصمیم سخت از جانب آنالیا هستیم، او نه تنها اعمال ضد انسانی پدرش را با بصیرتی تاریخی محکوم می کند، حتی حاضر به بخشودن پدرش نیست. آنالیا از فرزندان دیگر جنایتکاران می خواهد که همراه او گذشته ایی را که پدران شان با شکنجه و کشتار رقم زده اند، محکوم نموده و فصل جدیدی از تاریخ را آغاز نمایند.
...
نوشته ایی که ملاحظه می نمایید ترجمه مقاله ایی است که در نشریه «بوینس آیرس هرالد» در آرژانتین- ۲۳ مارچ ۲۰۲۳ توسط خانم لوسیا چولاکیان هرارا در مورد آنالیا کالینک نوشته شده است.(۱)

آنالیا کالینک روز قبل از تولد چهل سالگی اش را در جلسه میانجیگری قضایی علیه پدرش گذراند. آن روز در اکتبر ۲۰۱۹ ، مدت ۱۰ سال بود که آنها یکدیگر را ندیده بودند. پدر آنالیا، ادواردو کالینک، مدعی شد که دخترش بدلیل «کنشگری کور» چشم بسته درباره او دروغ پخش می کند و سعی میکرد آنالیا را از وصیتنامه خود حذف کند.

آنالیا هیچ کدام از این ادعاها را نپذیرفت و به ادواردو گفت: «اگر تو فکر می‌کنی من ٌ تغییر کرده ام ٌ ، پس به این فکر کن که من چه احساسی داشتم هنگامیکه فهمیدم که پدرم یک شکنجه گر بوده.»

زمانی که حکومت نظامی در کودتای ۲۴ مارس ۱۹۷۶ قدرت را به دست گرفت، ادواردو متاهل و دارای چهار فرزند دختر بود و در اداره پلیس مشغول به کار بود. اما کار او مغایرت زیادی با خدمتگزاری به قانون داشت.

پس از سقوط دیکتاتوری و شهادت بازماندگان در دادگاه، آشکار شد که ادواردو جزو گروهی از پلیس، ژاندارمری و افسران نظامی بوده که مرتکب نقض فاحش حقوق بشر شده اند. آنها در شبکه ایی از سه بازداشتگاه مخفی در بوینس آیرس، به نام‌های اتلتیکو، بانکو و اولیمپو فعالیت می‌کردند. این گروه سرکوب، بخشی از قربانیان را گاهی ماهها در اسارت نگاه داشته و در بسیاری از موارد قبل از قتل، زندانیان را به طرز وحشیانه ای شکنجه می کردند.

قربانیان کشتار و همکاران او(ادواردو) لقب خاص دکتر ٌکٌ داده بودند.

محاکمات ادواردو اولین گزارش از دخالت او در جنایات علیه بشریت نبود. شهادت‌های بازماندگان که توسط ناظر حقوق سازمان عفو بین‌الملل در سال ۱۹۷۹ گردآوری شده بود، حضور«دکتر ک» را در بازداشتگاه‌ها طرح کرده بودند. این بخشی از واحد ویژه‌ نظامی-امنیتی بود که بازداشت‌شدگان را برای «انتقال» آماده می‌کردند. به زندانیان که با شماره رمزشان خوانده می شدند، گفته می شد که لباس‌هایشان را بگذارند: زیرا جایی که می‌روند، به آن‌ها نیازی نخواهند داشت.

این دستور یک کنایه بود: به زندانیان یک داروی آرامبخش تزریق می کردند و آنها زنده، اما بی خبردر پروازهای مرگ سوار شده و به رودخانه پرتاب می شدند.(***)

به گفته قضات، دکتر ٌک ٌ بین سال های ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ مرتکب ۱۶۱ فقره جنایت از جمله آدم ربایی خشونت آمیز، تهدید، شکنجه و قتل شده بود.

مواجهه با حقیقت درباره پدرش مدتی طول کشید. آنالیا به نشریه هرالد گفت: «زمانی که پدرم در سال ۲۰۰۵ دستگیر شد، من متوجه نشدم که چه خبر است.» او در کنار مادری دلسوز وسه خواهر دیگرش با تربیت مذهبی بزرگ شده بود، او خاطرات خوشی از دوران کودکی درتعطیلات کنار دریا دارد. پدرش همیشه کار می کرد و در این زمان، تازه پدربزرگی مهربان برای فرزند اول آنالیا(جینو) شده بود.

وقتی مادرآنالیا برای رساندن خبر با او تماس گرفت، گفت: پدرت در زندان هست، اما نترس، این به دلایل سیاسی می باشد.

آنالیا، خواهرانش و مادرش به طور مکرر از کالینک (پدرش) در ندامتگاه «مارکوس پاز» دیدن می کردند. ادواردو میگفت که او در این ماجرا یک قربانی است و هیچ خطایی نکرده ، خانواده حرف او را باورمی کنند.

در سال ۲۰۰۳، رئیس‌ جمهور نستور کرشنر قوانینی را که بر اساس آنها محاکمات دهه۱۹۹۰ ناقضان حقوق مردم در عصر دیکتاتوری را متوقف نموده بود وبدین ترتیب مانع دادخواهی بازماندگان و خانواده‌ها ی قربانیان ‌ می شد را لغو نمود. تا آن زمان، آنالیا، مانند بسیاری از آرژانتینی‌ها، از آنچه بین سال‌های ۱۹۷۶ و ۱۹۸۳ رخداده بود بی‌اطلاع بود. تصور عمومی این بود که تروریسم دولتی صورت نگرفته بلکه جنگ بین دو نیروی برابر در آنزمان بوده. در بسیاری از موارد، با بازگشایی محاکمات بود که آرژانتینی ها برای اولین بار از جنایات ارتش مطلع شدند.

نوشته‌ای در سال ۲۰۰۶ در دفتر خاطراتی که آنالیا برای پسرش جینو نگاه میدارد، می‌گوید: «پدربزرگ تو در طول دوران نظامی فعال بوده و بعنوان دستیار شناخته شده – نمی‌دانم کجا، چگونه و چرا». یکی از بستگان قربانیان پس از دستگیری پدرآنالیا، پرونده ها را برای او ایمیل کرده بود، اما آنالیا آمادگی خواندن آنها را نداشت.

برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ که پرونده پدر او به دادگاه رفت، آنالیا اسناد و مدارک مربوط به پرونده پدرش را مطالعه کرد. بازماندگان این مراکز(شکنجه) او را یک شکنجه گر "بی رحم" توصیف کرده بودند.

از خواندن مدارک «آن موقع بود که فهمیدم» مریض شده و برای اولین بار توضیح پدرم را در مورد گذشته اش زیر سوال بردم.

آنالیا در حین خواندن پروند های قربانیان گریه میکرد. او در کتاب خود نوشت: «حضور پدرم را در حوادثی که شرح داده شده بود در ذهن ام تصور میکردم: او را در هنگام شکنجه در آنجا دیدم که او از درد قربانی اش غافل بود.»

آنالیا موردی را به یاد آورد که پدرش هنگام دستگیری در سال ۲۰۰۵ گفت: «این چیزی است که وقتی کار را درست انجام ندهی، اتفاق می‌افتد». در آن زمان، آنالیا تعجب کرده بود که منظور پدر از «انجام درست کار» چیست.

او پس از خواندن گواهی شاهدان، نامه‌ای سرگشاده به ادواردو و سایر اعضای خانواده‌اش که نوشته بود: «از شما می‌خواهم که صادق باشید، خودتان را زیر سوال ببرید. من از شما می خواهم که گذشته خود را تصدیق کنید.»

این نامه اولین جدایی آنالیا از خانواده بود.

آنالیا در نتیجه به یک فعال تبدیل شد و شبکه ای برای سایر افرادی که اعضای خانواده آنها برای دیکتاتوری مرتکب جنایات شده بودند، بوجود آورد. او آن را تاریخ نافرمانی ها(داستان های نافرمان) نامید.(۲)

او به نشریه هرالد گفت: «در ابتدا، با هیچ کس به جز خانواده‌ام صحبت نمی‌کردم. اما پس از آن، تصویر پدر ایده‌آل برایم شکسته شد و من متوجه شدم که او واقعاً قادر به انجام آن جنایات بوده است.»

در سال ۲۰۰۸، زمانی که جینو(پسر آنالیا) چهار ساله بود، جینو کمک کرد تا راز آنالیا در مهد کودک فاش شود. جینو یک بار گفته بود که پدربزرگش «چون بسیاری از مردم را کشته است» در زندان هست. مدیر مدرسه آنالیا را برای گفته پسرش به مهد کودک فراخواند و مادران کلاس های دیگر با او تماس گرفتند. آنالیا گفت: «جینو به من کمک کرد تا در سایر گروه‌های اجتماعی در مورد این موضوع صحبت کنم.» این روال به آنالیا کمک کرد که بتواند بر احساس شرمی که نسبت به این موضوع داشت، غلبه کند. مردم باور نمی کردند که آنالیا با خلق و خوی شاد و رفتار مسوٰلانه ایی که داشت، دختر یک شکنجه گرباشد.

در سال ۲۰۱۰، ادواردو به خاطر ارتکاب جرایم، محرومیت غیرقانونی افراد از آزادی، شکنجه و قتل به حبس ابد محکوم شد. او هرگز از اعمال خود ابراز پشیمانی نکرده و همواره نسبت به جنایات دوران دیکتاتوری سکوت کرده است.

آنالیا بعداً به قضات پرونده خود که پدرش برعلیه او آغاز کرده بود، نوشت: «تا زمانی که پدرش از به اشتراک گذاشتن اطلاعاتی که در مورد ناپدید شدگان و فرزندان ربوده شده در اختیار دارد، خودداری می کند، من علاقه ای به میانجیگری قضایی ندارم.»

وقتی آنالیا داستان واقعی دوره ۱۹۷۶-۱۹۸۳ را فهمید، به این فکر افتاد که بقیه بستگان شکنجه گران کجا هستند. آنالیا گفت: «من فکر کردم که حتماً دیگرانی نیزهستند که چنین موضوعی را مانند من تجربه می کنند.»

یک روز در سال ۲۰۱۶، آنالیا تصمیم گرفت صفحه ای به نام داستان های نافرمان در فیس بوک خود باز کند و هدف آن برقراری ارتباط با سایر بستگان شکنجه گران در سراسر آرژانتین بود. آنها به عنوان یک مسئولیت اخلاقی این وظیفه را برای خود می دانستند که: با اطلاعاتی که دارند علیه بستگان شکنجه گرشهادت دهند.

اظهارات علنی آنالیا واکنش خشمگینانه ای را در خانواده اش برانگیخت، حتی یکی از خواهرانش به او گفت «از خانواده دوری کن» و «دهانت را ببند».

ادواردو بعداً سعی کرد آنالیا را از ارث محروم کند و او را به "موج مغشوش وجدان حقوق بشری " و "تحقیر اصول بنیادگرایانه که هدفش کسب درآمد از هر چیزی است که از آن نفرت دارد، متهم کرد."

آنالیا در یک جلسه دادگاه تجدید نظر در فوریه ۲۰۲۰، در حالی که پدرش از طریق لینک ویدیویی از زندان تماشا می‌کرد، به قضات گفت که چرا او معتقد است که نباید پدرش اجازه دسترسی به آزادی موقت از زندان را داشته باشد.

آنالیا گفت: «او(پدرش) همچنان می خواهد کسانی را که متفاوت فکر می کنند حذف کند. «جناب قاضی، من معتقدم که اگر پدرم امروز باتوم شوک الکتریکی(پیکانا) در اختیارداشت، از آن در مورد من استفاده می کرد.»

دادگاه در سکوت مطلق قرار گرفته بود. اشاره آنالیا به پیکانا یا دستگاه برقی که برای رام کردن گاو بکار برده می شود، بود. یکی از موثرترین ابزارهای شکنجه در دوران دیکتاتوری، و یکی از وسایلی که خود ادواردو از آن استفاده کرده بود.

آنالیا دیگر هرگز پدرش را ندید.

امروزه این گروه « تاریخ نافرمانی ها» در شیلی، برزیل، اسپانیا، السالوادور، اروگوئه و پاراگوئه شعبه دارند. آنالیا گفت: «در همه جا شکنجه‌گران هستند و آنها خانواده‌هایی دارند.» آنالیا بر اساس خاطرات، پرونده‌های دادگاهها، نامه‌ها و آرشیوها کتابی نوشت به نام «تاریخ نافرمانی ها». آنالیا معتقد است که داستان او بدون محاکمه علیه دیکتاتورهای آرژانتین ممکن نبود. «علنی بودن محاکمه ها بسیار مهم است» این امر باعث شد افرادی مثل من که در جهل زندگی می کردند ببینند، چه اتفاقی افتاده است.

آنالیا به نشریه هرالد گفت: «ما، بستگان شکنجه‌گران، یک فرمان بزرگ را زیر پا گذاشته ایم. «ما از طرف خانواده‌های خود طرد شده و دائماً در سایر حوزه‌های اجتماعی مورد سؤال قرار می‌گیریم»

او گفت: "در تخیل اجتماعی، مردم درست مانند والدین خود فکر می کنند." از سال ۲۰۰۸، او هر روز از خواب بیدار شده و آماده است تا اشتباه آنهایی را که به کار اوبا دیده مشکوک می نگرند ثابت کند.

۱-https://buenosairesherald.com/human-rights/how-a-dictatorship-torturers-daughter-became-an-advocate-for-memory: Lucía Cholakian Herrera –
۲- Historias Desobendientes (Disobedient Stories)

***پروازهای مرگ نوعی قتل غیرقانونی است که در آن قربانیان از هواپیما یا هلیکوپتر به اقیانوس ها، رودخانه های بزرگ یا حتی کوه ها رها می شوند. پروازهای مرگ در تعدادی از درگیری های داخلی، از جمله توسط فرانسه در جریان قیام مالاگاسی ۱۹۴۷ در ماداگاسکار و نبرد ۱۹۵۷ الجزایر، و توسط دیکتاتوری حکومت نظامی در طول جنگ کثیف آرژانتین بین سال های ۱۹۷۶ و ۱۹۸۳ انجام شده است.

ترجمه توسط فعالان علیه مجازات اعدام


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد