logo





سرود همسرایان

چهار شنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۴

محسن حسام

Mohsen-hesam02.jpg
شنیده‌ای ،سرود  آنان را از توی بند شنیده ای. ،پژواک صدایشان از بندی به بند دیگر می‌پیچد. بخوان ای هموطن با من، هم‌آوا شو. صدای همسرایان را می شنوی «بازداشتگاه اوین» بیست و پنج گل سرخ، همآوا در سالگرد مرگ مهسا دخت کرد، دخت ایران. ضربآهنگ صدایشان را توی  بند، هشتی، راهرو، حیاط خلوت زندان می پیچد، بیست و پنج گل سرخ در حلقه‌ی نگهبان‌ها محبوس در زندان اوین صدا به صدای هم می‌دهند و می‌خوانند. زن، زندگی، آزادی. به نام مهسا، به نام آنان که سربدار شدند، به نام آنان که به کف خیابان آمدند و آزادی را فریاد زدند، ببین طلوع آفتاب را، به‌گوش خود شنیدی؟ چرا هر سپیده دم زندانی سیاسی - عقیدتی باید در انتظار طلوع آفتاب باشد، پرواز پرنده‌ها را از پشت میله‌ها به‌چشم دیده‌ای؟ در سالگرد مرگ مهسا بیست و پنج گل سرخ سرود آزادی می‌خوانند. بیرون پشت دیوار بلند، آن دور دورها، پرنده‌ای می‌خواند. کجاست دختر آبی‌؟ سرود همسرایان از زندانی به زندان دیگر.

مخاطب من، پیامشان را بگوش جان شنیدی؛ در سالگرد خیزش جوانان میهنمان، زنان محبوس در زندان اوین پیام می‌فرستند: نه به اعدام، زن زندگی آزادی. نامه ها ـ از درون و بیرون ـ نمی‌تواند تصاویر درخشان آن‌ها را مخدوش کند. اگر خوب بنگری می‌بینی این بازی از داخل بند آغاز شده‌است، نمایشی به‌دقت طراحی شده، تلنگری، باقی قضایا خود به خود پیش می‌رود. همیشه در صحنه بازیگرانی هستند که دقایق بعدی نمایش را به‌خوبی اجرا کنند؛ از ارکستر بزرگ سرکوب داخل زندان بگیر تا ممیزان بیرون از زندان؛ اصلاح‌طلبان در شورش‌های چند ساله‌ی اخیر از چشم مردم افتاده اند. دیگر حنایشان رنگ ندارند. بازی را باخته اند. خودشان هم این را به‌خوبی می‌دانند به ویژه آن‌هایی که از جهت پیشینه‌ی سیاسی پرونده سیاهی دارند «بازجوهای جوان  عجول کم تجربه بعد از انقلاب». جوانان میهنمان در خیزش اخیر شکیبایی خود را از دست داده و خواستار تغییرات بنیادی شده اند. آزادی، جدایی دین از حکومت، آزادی پوشش، آزادی بیان، سندیکای مستقل کارگران، آزادی احزاب، اجتماعات و بیش از همه دفاع از حقوق زنان، دفاع از حقوق کارگران و زخمتکشان. «ما خواستار تغییرات بنیادی هستیم، عدالت اجتماعی.» رفع  هر گونه تبعیض، رفع هر نوع سانسور و ممیزی، نویسندگان، هنرمندان آزاد هستند که آزادانه به‌کار خلاقه بپردازند. هیچ‌کس را نباید به‌خاطر افکار و عقایدش زیر فشار قرار داد.

جالب است اصلاح طلبان به هر بهانه‌ای فقط کافی است یک نفر از خودشان که اندکی بی‌مبالاتی کرده و پایش را از دایره بیرون گذاشته و سر از زندان درآورده، نتواند با حال و هوای زندان بسازد و از درون زندان شکواییه‌ای بنویسد، این شکواییه‌ بیرون از زندان درز پیدا کند، چنان قبل و قالی به‌راه می‌اندازند که آدم در می‌ماند چه پاسخی باید داد. در انقلاب به اصطلاح فرهنگی که به تصفیه و کشتار دانشجویان دگر اندیش انجامید، افراد منصوب به اصطلاح‌طلبان دستشان آلوده بوده‌است‌. دانشجویان بازداشتی  توسط همین بازجو‌های جوان زیر بازجویی قرار می‌گرفته‌اند. آری از آن دوره زمان زیادی گذشته‌است اما همه چیز در تاریخ ثبت شده‌است.

جوانان میهن در بازداشتگاه‌ها زیر حکم اعدام هستند. گروگان گرفته شده‌اند، هر چند وقت یکی از آنان به دستور مقامات قضایی به جوخه‌ی اعدام سپرده می‌شود. پرسش این‌است چرا بازجو های سابق، مسؤلین دیروز انقلاب فرهنگی در مقابل اعدام جوانان شورشی سکوت اختیار کرده‌اند. بازیکنان نمایشی که تازه آغاز شده‌است، در یک قرار ناگفته متفق‌القول هستند، در پرده‌های بعدی نمایش باید کاری کرد که آن بیست و پنج گل سرخ، گلبرگ‌هایش دانه دانه بیافتد. تنها از این طریق است که می‌توان آنان را در سلول‌های بی روزن ایزوله کرد. اما این نمایش تک‌پرده نیست؛ آن گل سرخ، آن گلبرگ‌ها در تابش نور خورشید باز تولید می‌شود. چرا که هیچ کس نمی‌تواند حقایق را از چشم مردم پنهان کند. گیاهان قادرند حتی در سلول‌های تاریک به رشد و نمو ادامه دهند؛ تنها اندکی شعاع نور کافی است که آن گیاه از نور خورشید تغذیه کند و بشکفد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد