logo





احمدی نژاد در نیویورک :

موعظه ها، ادعاها ، توهم ها و واقعیت ها

(بخش پایانی)

جمعه ۱۲ مهر ۱۳۸۷ - ۰۳ اکتبر ۲۰۰۸

مسعود نقره کار

noghrekar.jpg
آقای احمدی نژاد بدرستی اشاره کرده اند که خط فقر در امریکا با ایران متفاوت است ، و درست می گویند ،چگونه می توان کشوری را که ".... حدود ۵۰% جمعیت آن زیر خط فقر، ۱۰ میلیون نفر بیکار، ۷ میلیون معتاد، ٣۵ هزار کشته در حوادث رانندگی (مقام اول در جهان) و..... هزاران معضل دیگر دارد" با امریکا مقایسه کرد ؟!
احمدی نژاد در این سفراعلام کرد :" دوران انديشه و فرهنگ در زندگی بشر آغاز شده است "، اما فراموش کرد بگوید چنین دورانی پایان عمر " بشر"ی چون او ،و حکومت ضد بشری ای چون حکومت اسلامی را نیز بشارت خواهد داد..

حقوق بشر

احمدی نژاد در باره همجنس گرایی و همجنس گرایان در ایران گفت :"... در ايران اين کار، کار خيلی زشتی محسوب میشود و عموم مردم از اين کار بدشان میآيد." و با اشاره به اينکه در ایران با این امرطبق قانون عمل میشود، گفت: "...اين کار در دين ما کار ممنوعی محسوب میشود و میدانيد که دستورات خدا به نفع بشر است.... اين قانون را هفتاد سال است که داريم و از قبل از پيروزی انقلاب اسلامی تصويب شده است......". او برای اینکه گفته خود در سخنرانی دانشگاه کلمبیا را تصحیح و توجیه کند گفت " ..... من نگفتم همجنس باز نداریم گفتم مثل شما نداریم.... »
اینکه پیش از حاکمیت حکومت اسلامی همجنس گرایان به "جرم" همجنس گرایی در ایران اعدام می شدند و یا به قتل می رسیدند ، ساخته ی ذهن دروغپرداز آقای احمدی نژاد است. حکومت اسلامی واضع قوانین همجنس گرا کشی در ایران و مجری آن ، گاه به فجیع ترین شکل است : "..... در حکومت اسلامی مجازات همجنس بازی مرگ است و نوع مرگ را قاضی تعیین می کند (ماده 141) و ....اگر دو طرف عمل همجنس بازانه هر دو بالغ و عاقل باشند و داوطلبانه آن را انجام داده باشند مجازات برای هر دو مرگ است" (ماده 142)...."
ایشان همچنین ادعا کرد : "..... در ايران کسی زير ۱۸ سال اعدام نمیشود. همه کشورها دارای قوانين جزايی هستند و قوانين جزايی ما بسيار مترقی و کامل است. برخی طوری تفسير میکنند که گويی در ايران هر روز نوجوانان اعدام میشوند که البته چنين نيست."
این تنها پاسخ احمدی نژاد است که تکه پاره هایی از واقع گویی در آن یافت می شود . حکومت اسلامی اکثر خردسالان مجرم را در زندان ها نگهداری می کند تا هنگامی که آنان به سن 18 سال برسند ، و سپس آن ها را اعدام می کند ، که تعدادی از این دست اعدام های جنایتکارانه را در دوران ریاست جمهوری ایشان شاهد بوده و هستیم . با این حال مواردی از اعدام نوجوانان زیر 18 سال وجود داشته که برای نمونه به اعدام عاطفه 16 ساله در نوشهر می توان اشاره کرد. البته علی رضا جمشيدی یار آقای احمدی نژاد در قوه قضایی، اعدام نوجوانان زیر 18 سال را انکار نمی کند ، توجیه شرعی می کند : "ما در قانون، اعدام برای اشخاص زير ۱۸ سال نداريم، آنچه که ما در قانون برای اشخاص ۱۵ تا ۱۸ سال داريم، قصاص است" ، قوانینی که آقای احمدی نژاد به عنوان" قوانین جزایی مترقی و کامل "در حکومت اسلامی به آنها اشاره می کنند اما توجه ندارند که حکو مت شان امضا کننده ی کنوانسیون (مقاوله نامه) بین المللی در رابطه با منع اعدام خردسالان است ، مقاوله نامه هایی که تنها تعداد انگشت شماری از کشور ها ناقض آن هستند که حکومت اسلامی یکی از آنان است. حکومت اسلامی ايران در سال ۲۰۰۸ تعداد ۶ اعدام نوجوان زير ۱۸ سال داشته است که ۲ نفر از آنان ، بهنام زارع در ۲۶ اوت و سيد رضا حجازی در ۱۹ اوت ۲۰۰۸ اعدام شدند. در حال حاضر بالغ بر ۱۳۰ متهم نوجوان ديگر نيز محکوم به مرگ هستند. "کشورهای ايران، عربستان سعودی، سودان، پاکستان و يمن مسئول اعدام ۳۲ نوجوان متخلف می باشند. از اين تعداد ۲۶ اعدام در ايران ،و در ۴ کشور ديگر تنها ۱ يا ۲ اعدام صورت گرفته است. "
وضع اقتصادی مردم
آقای احمدی نژاد در پاسخ به پرسشی درباره وضع اقتصادی مردم ايران گفت: ".... ما مردمی که زير خط فقر باشند آنطور که درآمريکا هست نداريم. لزوما، شرايط اقتصادی ما و آمريکا متفاوت است و تفسير اعداد و آمار مربوط به اقتصاد دو کشور نيز تفاوت دارد...." . آقای احمدی نژاد بدرستی اشاره کرده اند که خط فقر در امریکا با ایران متفاوت است ، و درست می گویند ،چگونه می توان کشوری را که ".... حدود ۵۰% جمعیت آن زیر خط فقر، ۱۰ میلیون نفر بیکار، ۷ میلیون معتاد، ٣۵ هزار کشته در حوادث رانندگی (مقام اول در جهان) و..... هزاران معضل دیگر دارد" با امریکا مقایسه کرد ؟!
آنچه در امریکا خط فقر محسوب می شود ، در ایران "خط فقر مطلق " یا "خط فقر شدید" است که با توجه به جمعیت کشور مان " دست کم 14 میلیون " را رنج می دهد :
".....فصلنامه «آمار اقتصادي» كه توسط بانك مركزي منتشر ميشود، در تازهترين شماره خود، با محاسبات گوناگون نشان داده است كه دست كم چهارده ميليون نفر در ايران زير خط فقر هستند.
به گزارش خبرنگار «تابناك»، در گزارش كه مستند به آمار رسمي است و در اداره تحقيقات و مطالعات آماري بانك مركزي تهيه شده، خط فقر با سه روش ميانگين هزينه، ميانه هزينههاي درآمدي و مصرف كالري محاسبه شده است. در روش ميانگيني، 50 درصد ميانگين هزينه افراد جامعه، به عنوان مرز خط فقر تعيين ميشود.
در روش محاسبه ميانه درآمد جامعه، خط فقر 50، 55 و 60 درصد ميانه درآمد جامعه در نظر گرفته شده؛ به اين معنا كه فقير شخصي است كه كمتر از نصف افراد معمولي جامعه درآمد دارد. در روش مصرف كالري نيز فقير، شخصي در نظر گرفته شده كه قادر به تأمين 2300 كالري حداقل غذاي مورد نياز يك انسان نيست.
نتايج اين مطالعات نشان ميدهد كه به رغم تبليغات انجامشده، افراد زير خط فقر در ايران در دو سال نخست دولت نهم بيشتر شده و از 18 درصد به 19 درصد جامعه رسيدهاند، يعني اكنون معادل چهارده ميليون نفر در زير خط فقر به سر ميبرند.
گزارش بانك مركزي از آن جهت قابل توجه است كه با توجه به تورم شديد در يك سال گذشته ـ كه دو برابر سال 85 شده است ـ و نيز افزايش حدود 10 درصدي درآمد حقوقبگيران، افراد زير خط فقر در جامعه به شدت در يك سال گذشته افزايش يافتهاند.
در اين گزارش، بنا بر روش ميانگين نرخ خط فقر براي هر فرد در ماه در سال 1385، 73 هزار تومان تعيين شده است كه با احتساب تورم آغاز سال 1387، اين رقم به بيش از يكصد هزار تومان ميرسد. به اين معنا كه اگر درآمد يك خانوار چهار نفره شهري در كشور، كمتر از چهارصد هزار تومان در ماه باشد، آن خانواده زير خط فقر به شمار ميرود....."( تابناک 12 مرداد1387)
برای نشان دادن وضع اقتصادی مردم ایران ، که در ذهنیتی متوهم از وضع اقتصادی مردم امریکا بهتر می نماید می توان به آمار بیکاری ، فحشا، اعتیاد و جرایم ناشی از فقر در حکومت اسلامی نیز نظر انداخت . تنها در یک مورد آن می توان به گسترش فحشا در حکومت اسلامی و صدور آن به کشور های دیگر اشاره کرد . حسین علی زاهدی پور کارشناس ارشد جامعه شناسی و عضو گروه روانشناسی دانشکاه تربیت مدرس در سمیناری در ایران گفت: «11 درصد روسپیان شهر تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری میزنند. این آمار نشان میدهد که نه تنها به مساله بیکاری زنان بلکه به بیکاری مردان و پیامدهای آن نیز باید توجه بیشتری شود." گزارش روزنامه " آفتاب " است (تیر ماه 1387) .

مردم و انتحابات
آقای احمدی نژاد در پاسخ به سوال خبرنگار ی که از وی پرسيد امروز قدرت در ايران دست کيست؟ گفت: « امروز در ايران قدرت در دست مردم است و حاکم اصلی در ايران مردم هستند و در واقع تمام مسوولان را مردم انتخاب میکنند. مردم ايران به صورت مستمر بر عملکرد مسوولان نظارت دارند. رهبری، رييس جمهور، نمايندگان مجلس، شوراها و مجلس خبرگان به صورت مستقيم و غير مستقيم توسط مردم انتخاب میشوند و قدرت متعلق به مردم است. در ايران مردمسالاری حقيقی حاکم است و همه در برابر مردم مسوول هستند و همهی مسوولان از جمله خود من با متن مردم در ارتباط هستيم.»
واقعیت این است که در ایران " تمام مسؤلان " را مردم انتخاب نمی کنند ، حتی رهبر حکومت اسلامی ، آیت الله خامنه ای را
مردم انتخاب نکردند ، او از سوی آیت الله خمینی به این مقام منصوب شد. رییس جمهور ، نمایندگان مجلس ، شوراها و بخشی از اعضای مجلس خبرگان را مردم در انتخاباتی غیر دموکراتیک انتخاب می کنند . در انتخابات ریاست جمهوری در ایران از میان صدها کاندید تعداد انگشت شماری مورد تایید قرار می گیرند، وصلاحیت و عدم صلاحیت را هم فقهای شورای نگهبان تعیین می کنند ، آنهم طبق ماده 28 قانون انتخابات مصوبه 1378، که در آن شرایط زیر برای انتخاب طرح شده است:
1 – اعتقاد و التزام به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران
2 – تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران
3 – ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه
شرایطی که در قانون اساسی حکومت اسلامی هم به گونه ای دیگر آمده است :
برای نمونه رجوع کنید به اصل دوم از فصل اول:
«جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
1 – خدای یکتا (لا اله الاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریح به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2 – وحی الهی و قش بنیادی در بیان قوانین.
3 – معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.
4 – عدل خدا در خلقت و تشریع.
5 – امانت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی.
6 – کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه:
الف – اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیکم اجمعین و......»
و کسانی که حتی مجموعه شرایط فوق را دارند پس از گذراندن آزمون تفتیش عقاید قرون وسطایی می توانند در انتخابات غیر دموکراتیک شرکت کنند.
ایرانیان خارج کشور
احمدی نژاد در دیدار با جمعی از متخصصين ايرانی در آمريکا گفت. "....ايرانيان و ملت ايران همواره در طول تاريخ در تحولات جهانی نقش تعيينکنندهای داشتهاند. ... " ملت ايران يک ملت منزوی نبوده و هميشه در خط مقدم حرکت میکرده است و درواقع با اتکاء به نوآوری حرفی برای گفتن در عرصهی جهانی داشته است ..... البته ايرانیها هيچگاه عقايد و نظريات خود را به ديگران تحميل نکردهاند..... یکی از کارهای خوبی که شما میتوانيد بکنيد اين است که افراد را تشويق بکنيد که به ايران بيايند و ايران را ببينند و در واقع اين آمدن موجب میشود که تصوير ذهنی آنها از ايران اصلاح شود؛ چرا که در حال حاضر رسانههای غربی تلاش میکنند چهرهی نامناسبی از ايران ارايه کنند. .....« هر ايرانی در خارج از کشور سفير ايران است.......به لطف خداوند ايران امروز جزء امنترين کشورهای جهان است .......در همه جای دنيا ايرانيان افرادی موثر و سطح بالا هستند و همانطور که گفتم هر ايرانی در هر جايی که هست يک پرچم، يک سخنگو و يک سفير ايران است.»« من مطمئن هستم که ايرانیها هرکجا که هستند روزی را بدون ياد ايران سپری نمی کنند و........"
اگر این متخصصین ، تحصیلکرده های حزب الهی ای از قماش دکتر علی اکبرولایتی و جنایتکاری چون مهندس سعید اسلامی (سعید امامی) ،که هر دو از متخصصین وتحصیکردگان در امریکا هستند ،نباشند ، وچون ولایتی ها و سعید امامی ها "پرچمدار ، سخنگو و سفیر " حکومت اسلامی نباشند ، می باید لااقل در جا به ریش ریاست جمهور دروغپرداز و متوهم خندیده باشند. اینان باید بهتر بدانند که حکومت اسلامی امروزه از بد نام ترین حکومت های جهان است ، حکومتی تروریست و تروریست پرور که هنوز هم بنا دارد انقلاب اش را به جهان صادر کند ، و رییس جمهورش تکرار می کند که :".... باید خودمان را برای اداره جهان آماده کنیم چون اسلام دین سلامت همه ی جهان است و در هر جایی که حکومت اسلام تشکیل شود ، همه می توانند آنجا زندگی کنند......دولت اسلامی مقدمه ی تشکیل یک جهان اسلامی ست..."( سخنرانی احمدی نژاد در جمع مردم شهرستان زرندیه ، پنجشنبه 28 اردیبهشت 1385 )
فرمایشاتی که جز منزوی تر کردن حکومت و شرمندگی و بی آبرویی دستاوردی برای ایرانیان خارج کشور نداشته است.
اگر این متخصصین از قماش جنایتکاران تحصیلکرده ای که به آنان اشاره کردم نباشند به سهولت می باید در یافته باشند که آنچه رییس جمهورشان به ایرانیان نسبت می دهد ربطی به حکومت اسلامی ندارد و این حکومت با پدیده هایی چون" تحمل عقاید و نظرات دیگران " و " امنیت "بیگانه است .
احمدی نژاد پیش تر هم در بخشی از نامه اش خطاب به مردم امریکا نوشته بود: "..... صدها هزار نفر از هموطنان ایرانی من با صلح و صفا در کنار شما زندگی میکنند و عموما منشاء خدمات شایستهای در جامعه شما هستند. مردم ما سالها با شما در ارتباط بودهاند و علیرغم سختگیری های مقامات آمریکایی، رفت و آمدها و دوستیها را ادامه می دهند".
اما همان هنگام و در سفرش اخیرش توجه نداشت که مردم امریکا می دانند اکثریت ایرانیان ساکن امریکا تبعیدیان و مهاجرینی هستند که به دلیل ستمگری های حکومتی که احمدی نژآد رییس جمهور آن است، به تبعید یا مهاجرتی ناگزیر تن داده اند، و اکثر این صدها هزار نفر مغزهایی هستند که تاب تحمل جهنمی را که حکومت اسلامی در ایران بوجود آورده نداشته اند، و در تبعید و هجرت لحظه ای نیزیاد ایران و آرزوی جایگزینی ی حکومتی دموکراتیک به جای حکومت دیکتاتورهای حقیر از دل و جان شان دور نمی شود.
این متخصصین اگر از قماش ولایتی و سعید امامی نباشند می دانند درحکومت اسلامی پدیده های تبعید و تبعیدی در ابعاد میلیونی مترادف و تداعی کننده ی حکومت اسلامی اند . تبعید و مهاجرت دگر اندیشان و مخالفان به خارج از کشور، در ابعادی میلیونی از دستاورد های " تاریخی" حکومت اسلامی ست. پس از انقلاب بهمن 1357، تشدید اختناق سیاسی ،و فشار های اجتماعی، فرهنگی و هنری ، مذهبی و قومی سبب شدند تا میلیون ها ایرانی ، که علیه چنین اختناقی مبارزه و فعالیت می کردند، برای گریز از مرگ ،زندان،شکنجه ، و محرومیت های سیاسی، فرهنگی وهنری ، اجتماعی ، مذهبی وقومی ایران را ترک کنند وبرای ادامه ی زندگی و فعالیت هایشان درخارج از مرز های ایران پناهگاهی دست و پا کنند . این متخصصین وطیفه دارند به رییس جمهورشان تفهیم کنند که نامناسب ترین چهره ی ایرانی در خارج کشور چهره او و حکومت اش است ، که هیچکس جز او و حکومت اش نقش تعیین کننده در پیدایی اش ندارند.
احمدی نژاد در این سفر به جهانیان اعلام کرد :" دوران انديشه و فرهنگ در زندگی بشر آغاز شده است "، اما فراموش کرد بگوید چنین دورانی پایان عمر " بشر"ی چون او، و حکومت ضد بشری ای چون حکومت اسلامی را نیز بشارت خواهد داد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد