logo





وسوسۀ شهرت

دوشنبه ۵ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۶ اوت ۲۰۲۴

مهدی استعدادی شاد

new/mehdi-estedadi-shad04.jpg
بکُش و خوشگلم کُن"، عبارتی طعنه دار بود. رند نکته بین آن را در مورد اشخاص بخصوصی مصرف میکرد. کسانی که، برای جلب توجه دیگران، خود را به هر آب و آتشی زده و در هر چاه و هچلی میانداختند.

تمثیل "آب و آتش"، در آنجا، به رفتار افراط و تفریطی و استفاده اغراق آمیز و گزاف رجوع میداد. وختی خواتین حرم (یا به عبارتی "عورت سلطان") با سرمه چشم میکشیدند یا ابروها را پیوسته میکردند. البته سرخاب و سفید آب هم به کار گُلگُون کردن رُخسار میآمد و رنگ حنا بخدمت نقش و نگار بر دست و پا.

گرچه آنگونه که فرتور و عکسهای باقی مانده از زنان دورۀ قاجار نشان میدهد، ایشان( حتا در سطح سوگُلی‌های شاه بابا) برای کندن کرک و پشم و موی بالای لبها همت آنچنانی بخرج نمیدادند. آنجا با ترکیبی از استتیک زیبایی و زیبایی شناسی زشتی روبرو بوده و هستیم.

اما چون قرار نیست صحبت زیادی تخصصی شود از خیرش می‌گذریم. در حقیقت رعایت مخاطبان امروزی را می‌کنیم؛ که اغلب بی حوصله هستند و شتابزده. بدین خاطر نیز نوعی سانسور در اندازۀ مطلب را به مولف تحمیل می‌کنند. این که نوشته نبایستی بلند شود!
دیکتاتوری کوتوله‌ها با هر گونه برجسته‌سازی و بلندبالایی از در دشمنی برمی‌آید.

در هر حالت جمعیت عمومی ایرانیان، مثل هر پدیده عام دیگری، زیر مجموعه ای از تحولات زمانه بوده‌است.

آن جماعت هرچه از دورۀ سیطرۀ سلسلۀ قاجاریه پشت کوهی و اسکولی فاصله گرفته و از سلایق کپک زده آن دوران دور شده، بیشتر به سمت و سوی "کیچ‌" فرنگی تمایل یافته که با مدرنیزاسیون دوران پهلویها رایج شده‌بود.

آن "کیچ" فرنگی را شاید از منظر جهان بینی رندانه بشود به جلف بودن معرف حضور ترجمه کرد.

در واقع آن‌چه میان آرایش و پیرایش مردمان در دو دوره سلطنت قاجار و پهلوی تمایز و تفاوت را تعیین می‌کرده، فقط تغییرات ساختاری در ذهن و رفتار جامعه نبوده‌است. تغییراتی که اجبار چادُر و چاقچور و حجاب سنتی را لغو و برای زنان یکسری حقوق بیرون از آداب و رسوم اسلامی قائل می‌گشت.

هم‌چنین ورود مداد خط چشم و ابرو و نیز ماتیک و کرم پودر از فرنگ، سرخاب و سفید آب و سرمه وطنی را دِمُدِه می‌کرد. آن‌جا با سپری گشتن ابزاری بومی و میدانداری و هژمونی کار و ساز جدید فرنگی، عاملیت و فاعل شناسای جمعی نیز اسم و رویکردش عوض می‌شد.

دیگر سخنی از "جمعیت نسوان" نمی‌رفت. از "جماعت اوناس" خبری نبود. آن "منزل" و عیال سنتی به‌زعم سرور و سالار خانه، یکباره بانو و خانم خوانده می‌شد. بانوانی که گروه اجتماعی جدید را تشکیل می‌د‌اند؛ با توقعات و سلایقی تازه شکل گرفته.

منتها در آن پریشانحالی جمعی، که فضای انقلابی و تبلیغات اسلام سیاسی باعثش شد، نگارنده به چشم خود شاهد ماجرای زیر بود.

این که دسته ای از آن بانوان و گروه اجتماعی زنان، مانند آقایان هم‌عصر که به ظاهر معقول و معتدل می‌نمودند، بیکباره خوابنما گشتند. عقلشان پیچ خورد. بطوری که در یک استریپ تیز گوهر نمایی و مغز شویی عمومی فریاد برآوردند:"ای خمینی- ای امام" یا "روح منی خمینی، بت شکنی خمینی".

نگارنده به چشم خود برخی از این بانوان به جلد نوامیس قدیمی در آمده و حتا روبنده انداز را دیده بود. هم آنانی که یکی دو سال قبل پوشیدن شلوارک داغ و "مینی ژوپ" را تجربه کرده بودند.

منتها برغم این پرهیزکاری ظاهری و زاهد نمایی که طوفان انقلاب با خود آورده بود، در لایه های زیرینی و باطن روح و روان آدمی روند دگردیسی آرایش و پیرایش مردمان به راه خود ادامه میداد.

در واقع امر"خودنمایی" در اثر انقلاب شکوهمند به رهبری خمینی عمام شده، دُچار دگرگونی حادی گشت.

نخست این که ابواب جمعی آرایش و پیرایش دیگر فقط به بانوان خلاصه نمی‌شد. آقایان هم وارد صحنه شدند. چون عرضه برای نیاز خود را تنگ می‌دیدند، چنان امر تقاضا را جان بخشیده و به مادیت بدل کردند که نگو و مپرس.

یکباره کُلی موسسه زیبایی مختض مردان دایر شد که در این میانه به کار رتق و فتق امور مو و پشم و زیر ابروی مردانه مشغولند. برای آن که خدای ناکرده به مرد ستیزی متهم نشویم به این دگردیسی باید خوشامد و لبیک گفت. از باریتعالی هم درآمد مُکفی برای تمام موسسات زیبایی خواست.

منتها در مورد تمایز و تفاوت‌های تاریخی آرایش و پیرایش اکنون نباید در همین گام نخست درجا بزنیم. چون، در اثر انقلاب اسلامی شکوهمند که انفجار نور هم خوانده شده، امر "خودنمایی" دچار دگرگونی عجیب و غریبی گشت. خودنمایی که خودش مشتقی از میل و تمنای شهرت است و مشهور شدن.

در هر حالت افزایش میزان معنویت همواره ورد زبان و تکیه کلام رهبر و عمام و نیز شعار رسمی "نظام مقدس" بود. اما آنچه در پرتو این ترقیخواهی مُشعشانه آن شرکت و بنگاه معاملاتی تقییه اتفاق افتاد که اسم واقعی "جیم الف" است، از هر کابوس تصورشده‌ای سبقت گرفته‌است. چرا که در امور آرایش و پیرایشی افراد جامعه فقط نرم افزار عوض نشد. اصلا زمینه کنش و فعالیت تغییر کرد.

آنهم به مصداق این گفته زیر: "وختی نظام ارزشی فرومی‌ریزد، امکان این هست که عوضی‌ها معرف ارزش شوند".

بر این منوال دیگر کسی متوجه تغییر نرم افزار نمی‌گردد. زیرا قضیه جدّی شده و دیگر شوخی بردار نیست.

در این "برهۀ حساس تاریخی" توجه ها سراغ سخت افزارها می‌رود. از این‌رو جراحی پلاستیک و عمل زیبایی یکه تاز امور آرایشی و پیرایشی شده و مشتریان خود را جلب می‌کند.

بنابراین نخست به اعضای صورت گیر می‌دادند. دماغی کوچک، یا سربالا و سگی می‌شود. بعد نوبت بادکردن لب‌ها و کشیدن گونه‌ها فرا می‌رسد. اما سپس تلاش و کوشش انسان سازی و مرمت اعضا، وارد ایستگاه جدیدی شده که تغییر سایز سینه و محیط نشیمنگاه را سرو سامان دهد.

اوج‌گیری این نوسازی در ظاهر و مرمت رونما را که گویی ادامه آن مدرنیزاسیون صنعتی به دور از مدرنیته فرهنگی در دوران پهلوی‌ها است، در تبلیغات تلویزیون‌های ماهواره ای و سپس در شبکه های اجتماعی شاهد هستیم. تبلیغاتی که مردمان را حتا به دستکاری در بزرگی و کوچکی آلت تولید مثل خود فرا می‌خوانند.

و جماعت عوام در حال مُردن از فرط خوشی است. عمل زیبایی او را خر کیف می‌سازد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد